#ذڪرنجاتبخش!
#یـــاحسیـــن
⫷یڪے از تجّارتهران ڪه از #مریدانحضرتآیت الله شاه آبادی(ره) استاداخلاقامام بود، بعد از مدتے بر اثر #تبلیغاتمسمومعلیهآقا ، مردّد شد ڪه در درس آقا شرڪت ڪند یا نه ⫸
🔻 و چند وقت بعد، خواب دید قیامت شده و در #صحراۍقیامتجمعیتزیادۍ در آتش بودند. طبقهطبقه، مثل پله هاۍ استادیوم ورزشے، آتش بود و همه در این #آتش🔥🔥بسیارعجیب مے سوختند، وقتے ڪه این جمعیت در درون آتش چشمشان به من افتاد صدایم زدند، فلانے به دادمان برس. گفتم: من برایتان چڪار ڪنم؟
⭕گفتند: باید بروے پیش #آقایشاهآبادے، یک ذڪرۍ بگیرۍ و ما را نجات بدهے. گفتم آقاے شاه آبادۍ را ازڪجا پیدا ڪنم؟ گفتند در #آنباغ. دیدم باغ بزرگے است و وارد آن شدم و آقاۍ شاه آبادۍ را دیدم ڪه در یک سالن بزرگ و مرتب نشسته اند.
⬱ وقتے قضیه را برایشان گفتم ایشان فرمودند: " برو به آنها بگو من #ذڪریاعظمازذڪریاحسین » ندارم، من هم آمدم به آن جمعیت گفتم و آن ها یک « #یاحسین» گفتند و همه نجات پیدا ڪردند. " بعد از خواب پریدم و فهمیدم اشتباه ڪردم. وقتے آقاۍ شاه آبادے این مطلب را شنیدند، فرمودند بُعدے ندارد ڪه یا حسین علیه السلام یڪے از اسماء الهے باشد.»
[ برگرفته از ڪتاب آسمانے ، چاپ نهم ، 1388 ، ص 88 .]
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
asoodetar_8.mp3
9.21M
#چگونه آسوده تر زندگی کنیم
#جلسه هشتم🍃
# واعظ حجت الاسلام پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
#گروه ختم قرآن ویژه بانوان عزیز🌹
#ختم سوره و جزء خوانی و اذکار مجرب ✨
#لطقأ فقط بانوان عضو بشند عضویت برادران در این گروه جایز نیست
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/64421909Ca6bb97d583
🌸عهد ثابت چهارشنبه ها🌸
🔸⤵️اذکار روز،،،
🔶 یا حی یاقیوم 👈 100 مرتبہ
🔶یا متعال 👈 541 مرتبہ
⭐️⤵️ سوره روز،،،
✨ سوره مبارکہ حشر✨
🌟 تمام کائنات براو درود فرستد و برای او استغفار میکند🌟
💦💠💦 ادعیه و زیارت روز،،،
🔹 #دعای_روز_چهار_شنبه
🔷 #زیارت_امیر_المومنین
🔷 #دعای_فرج
🌸🍃نماز روز ⤵️ ،،،
🍃 #نماز روز چهار شنبہ↩️ هر کس چهار رکعت نماز بجا آورد و بخواند در هر رکعت بعد از حمد یک مرتبه سوره توحید و سوره قدر خداوند قبول فرماید توبه او را از هر گناهی.
🍃🍂ختـــــومـات روزانـــه🍃🍂
1⃣🌸✨ ختم 200،000 صلوات
2⃣🌸✨ ختم 20،000 تسبیحات اربعہ
3⃣🌸✨ ختم 7،000 توحید
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
#داستانک
✍دانشجو بود، دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره) هم دیدار داشته باشن... از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…
💠منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن… درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم: حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه… تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!! خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم… تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایسادم. از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هرحال قبول کردن…
اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن حمید... حمید… حاج آقا باشماست نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…
من رسیدم خدمتشون که
آهسته در گوشم گفتن:
👈یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
💌معرفت نفس و توسل به امام زمان عجل الله
⚘يک "يا صاحب الزمان" از دلِ شکسته، منتقل میشود! نظر حضرت را جلب میکند!
⚘ اينها متولی عالم غيب هستند، حتی تنها در گوشه اتاق نشستی يک قطره اشکی بریزی، او براى تو محاسبه میکند!
⚘دلهايتان ان شاءالله هميشه رو به رشد باشد به سمت علم، تقوا، توسل و توجه به آقا بقيه الله.
⚘در باب توسل باید عرض کنم که انسان هر چه با خودش آشنا تر شود توسلاتش بيشتر میشود، توسل هم حتماً اين نيست که يک نفر به خودش فشار بیاورد و زور بزند تا گريهاش بگيرد، لازم نيست.
⚘ توجه به آقا بقيه الله عليه السلام داشته باشيد. ريز و درشت کارهايتان را با آقا بگذرانيد، اين است که دل شما را حيات میدهد.
🖋حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
asoodetar_9.mp3
13.3M
#چگونه آسوده تر زندگی کنیم
#جلسه نهم🍃
# واعظ حجت الاسلام پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
✨🌸#عهد_ثابت پنج شنبه ها🌸⚡️
↩️ اذکار روز،،،
🔸لا اله الا الله الملک الحق المبین👈100مرتبه
🔶 یا رزاق 👈308 مرتبه
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️سوره روز،،،
🔅سوره مبارک قیامت "خداوند به اومژده عبور از پل صراط را میدهد.
🍃🌸🍃🌸🍃
↩️ادعیه و زیارت روز ،،،
1/ دعای روز پنج شنبه
2/ دعای کمیل
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌼 #نماز روز پنج شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی بعد از حمد،و ده مرتبه سوره توحید وسوره را بخواند ، ملائکه به او خواهند گفت که هر حاجتی داری بخواه و خداوند توبه او را از هر گناهی قبول میکند.
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
✳️ چرا آیت الله بهجت نماز شب را ترک کردند!؟
ارزش و اهمیت جایگاه پدر و مادر در اسلام به گونه ای است که غیر از واجبات و محرمات، امر و دستور پدر در باقی اعمال لازم الاجراست و آه مادر زندگی فرزند را به تباهی می کشاند و سراغ نداریم کسی را که بدون احترام گذاشتن به والدین خود به مراتب رفیع رسیده باشد.
💠 آیه:وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا احقاف/15
انسان را به نیکی کردن به پدر و مادر سفارش کردیم
💠 حکایت؛ زمانیکه آیت الله بهجت(ره) در نجف مشغول تحصیل و تهذیب نفس بودند عده ای که مطالب عرفانی را قبول نداشتند نامه ای برای پدر آقای بهجت می فرستند و در مورد ایشان بدگویی می کنند و می گویند ممکن است فرزندت از درس و بحث، خارج شود.
پدر بزرگوار ایشان نامه ای برای آقای بهجت می نویسد که من راضی نیستم جز واجبات، عمل دیگری انجام دهی، حتی راضی نیستم نماز شب بخوانی، آقای بهجت می فرماید: وقتی نامه ی پدرم به دستم رسید، خدمت آقای قاضی رسیدم و نامه را به ایشان نشان دادم، ایشان فرمودند: شما مقلد چه کسی هستید؟ گفتم : من مقلد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) هستم، فرمودند: باید بروید از مرجع تقلیدتان بپرسید.
آقای بهجت می فرماید: من نزد آقا سید ابوالحسن اصفهانی (ره) رفتم و از ایشان کسب تکلیف کردم، ایشان فرمودند: باید حرف پدرت را اطاعت کنی، از آن موقع به بعد آقای بهجت سکوت می کنند و چیزی نمی گویند.
در سکوت مطلق فرو می روند و حتی برای خرید، از خادم مدرسه تقاضا می کنند تا این کار را برای ایشان انجام دهد؛ چرا که سخن گفتن از واجبات نیست و کار و فعل مباحی می باشد حتی ایشان خیلی کم در کوچه و خیابان رفت و آمد می کردند و تمام این کارها به خاطر این بود که می خواستند از دستور پدرشان اطاعت کنند1
هرآن پسر که پدر، زان پسر بود خشنود
نه روز او بد باشد، نه عیش او دشوار 2
📚 پی نوشت :
1. با اقتباس و ویراست از کتاب پرده نشین
2. فرخی
(خبرگزاری حوزه)
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#بشــــــارت
♦️ #الله #در قرآن به چه کسانی #بشارت داده است؟
الله از آنها خواسته است که
❦ ↲ "وبشر المؤمنين" ➳
«...و مژده بده به مومنان...»
❦ ↲ "وبشر الصابرين" ➳
«...و مژده بده به صابران...»
❦ ↲ "وبشر المحسنين" ➳
«...و مژده بده به نیکوکاران...»
❦ ↲ "وبشر المخبتين" ➳
«...و مژده بده به مخلصان متواضع...»
↲˝ و بشارت بده به بندگانی که
🍁 «...الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ ...» 🍁
🍂«...آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند...»🍂
«...الزمر/18...»
˝یاالله مارا از آنها قرار بده ˝🌱
راننده تاکسی تعریف میکرد : ما پنج تا رفیق فابریک بودیم. قرار بود بریم خدمت. یکیمون گفت قبل از خدمت یه سفر بریم شمال و کیف کنیم و برگردیم. بابای یکیمون اجازه نداد. میگفت جاده خطرناکه و دست فرمون راننده خوب نیست. پسرش اصرار کرد. باباهه قبول نکرد و پسر رو حبس کرد تو اتاق. ما چهار تا راهی شدیم سمت شمال. تو جاده بودیم که نامزدم بهم زنگ زد که: مریض شدم و خانوادهم نیستن و بیا منو ببر بیمارستان.
منم به رفقا گفتم: پیادهم کنین، برمیگردم تهران و کارامو که کردم، فردا میام شمال بهتون ملحق میشم.
القصه! برگشتم تهران و تا صبح تو بیمارستان بودم و برگشتم خونه و خوابم برد و عصری رفتم محل که برم سمت شمال پیش بچهها. دیدم اعلامیهی فوت ما چهار تا رو زدن رو دیوار. بچه محلهها کف کرده بودن با دیدن من. انگار روح دیدن. گویا بعد از پیاده شدن از ماشین، رفقای من بعد از تونل تصادف کردند و فوت کردن همه.
تا اینجای کار، تقدیر بود و پیشونی نوشت من و عمرم که به دنیا بود. فرداش باخبر شدیم که اون رفیقمون که همراه ما نیومده بود سمت شمال، تو اتاقش فوت کرده. پدرش بعد از رفتن ما رفته در اتاقش رو باز کرده و دیده پسرش از دنیا رفته.
جلوی تقدیر رو نمیشه گرفت. هر جا که باشیم و هر جور که باشیم. فقط دو تا راه داره: دعا، صدقه. صدقه هم فقط اونی نیست که میندازیم تو صندوقای آبی و زرد. صدقه هر چیز خوبیه که دوستش داریم و با مهربانی به نیازمندتر از خودمون میبخشیم!
👤مجید خسروانجم
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از نایت کویین
🔶🌺عهد ثابت جمعه ها🌺🔶
🔸 ⤵️ اذکار روز،،،
🔶صلوات👈 100 مرتبہ
⭐️ ⤵️ سوره روز،،،
✨ سوره مبارکہ ق✨
🌟آسان شدن سکرات موت
🍃🌺🍃🌺🍃
💠 ادعیه و زیارت روز،،،
🔹 دعای ندبه صبح جمعه
🔷 دعای سمات غروب جمعه
🍃🌺🍃🌺🍃
🌸 نماز روز⤵️،،،
نماز آقا امام زمان (عج) 👇🏻
🕌دو رکعت نماز به نیت امام زمان ( عج) می خوانی ، و در هر رکعت یک حمد و یک توحید باید خوانده شود . موقع خواندن حمد هنگامی که به " اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین " رسید باید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کند .ذکر های رکوع و سجود نیز باید هفت بار خوانده شود .
در رکعت دوم نیز به همین کیفیت می باشد .
پس ازپایان نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) خوانده شود.
🍃
🌸🍃 @takhooda ✨
#داستانک
حـــــکایت خیلی خیلی زیبا و آموزنده
روزی شاه عباس به همراه وزیرش شیخ بهایی و چند تن از فرماندهان به شکار میروند.
در بین راه، شاه عباس به شیخ بهایی گفت:
یاشیخ! نقل ، داستان ، یا پندی بگوئید که این فرماندهان با ما آمده اند درسی گیرند!
شیخ بگفتا؛ این سه تپه خاک را میبینید؟ گفتند بله
شیخ گفت
خاک آن تپه اولی
بر سر کسی که راز دلش را به هر کسی بگوید
حتی به همسرش!
گفت آن تپه وسطی رامیبینید؟
گفتند! بله ، شیخ گفت خاک آن تپه بر سر کسی که به آدم بی اصل و نسب و بی نام و نشان خدمت میکند.
شیخ گفت آن تپه (آخری) سومی را می بینید؟گفتند بله
شیخ گفتا خاک آن تپه بر سر کسی که خود تلاش نمی کند و بزرگترها دائم به او خدمت میکنند
شاعباس گفت آن دو مورد اول بماند ، اما بند سوم به من خطاب شده؟؟ چه بدی به شما کردم؟
شیخ گفتا اگر صبر کنید جواب هر سه را یکجا خواهم داد
مدتی گذشت شاعباس آهوی بسیار زیبایی داشت و با اسبش دور آهو میدوید و سرگرم میشد، برای این آهو هر روز وقت کافی می گذاشت
تا اینکه روزی شیخ بهایی آهوی شاه عباس را می دزدد و در جایی مخفی می کند و گوسفندی را سر می برد و در کیسه ای گذاشته و به خانه می برد
همسر شیخ بهایی با دیدن کیسه خون آلود جویای محتوای آن میشود که شیخ در جواب می گوید این آهوی شاه عباس است که کشته ام.
همسر شیخ بهایی شیون کنان بر سر خود میزند و با لحنی تند میگوید:متوجه هستی چکاری انجام داده ای؟ شاه عباس اگر متوجه شود گردنت را خواهد زد ، دلیل این کارت چی بوده؟
شیخ میگوید من وزیر شاه عباس هستم اما او اصلاً به من و خدمات من توجه نمی کند و بیشتر وقتش را با این آهو سپری میکند ، از ناراحتی این کار را انجام دادم و قرار نیست کسی بفهمد! فقط من وتو می دانیم آن را درگوشه حیاط خاک می کنیم وکسی هم متوجه نمی شود ممکن است ، رفتار شاه با من بهتر شود ، خبر گم شدن آهو به گوش شاه عباس می رسد ، وی عده ای را مأموریافتن آهو در شهر و بیابان میکند اما هیچ خبری ازآهو نیست
شاه عباس هزار سکه طلا را برای یافتن آهو جایزه تعیین میکند ، خبر هزار سکه به گوش همسر شیخ بهایی میرسد و بی وقفه به دربارشاه میرود تا خبر کشته شدن آهو را بدهد و هزار سکه جایزه اش را دریافت کند.
شاه عباس باشنیدن این خبر شیخ را احضار می کند تا دلیل این کارش را بگوید؟ شاه عباس فریاد می زند شیخ من چه بدی و چه کوتاهی در حق تو و خانواده ات کرده ام که جوابش این باشد؟
شیخ گفت اعلاحضرت از آن جایی که من وزیر شما بودم، اما هیچ وقت به من توجه نکردید و بیشر وقت خود را با بازی کردن با آهو می گذراندید و من هم از سر حسادت آهو را دزدیده وسر بریدم.
شاه عباس عصبانی شد و جلاد را خبر کرد و به او گفت سزای اعمال شیخ قطع گردن اوست همین جا حکم را اجرا کن و گردن شیخ بهایی رابزن
جـــــلاد
شمشیرش را بالابرد ودرحین فرودآمدن رو به پادشاه کرد و گفت اعلاحضرت شیخ خیلی به من و خانوادهام لطف داشته و من توان چنین کاری را ندارم مرا عفو بفرمایید
شاه عباس جلاد بعدی و جلادان دیگر را فراخواند.
اما هیچکدام راضی نبودند که گردن شیخ بهایی را بزنند.
شاه عباس گفت صد سکه طلا به هر کسی می دهم که امروز گردن شیخ را بزند
خبر به نگهبان قصر پادشاه رسید
به سوی شاه عباس آمد و گفت صد سکه را بدهید من گردن شیخ را خواهم زد!
شمشیر را ازجلاد گرفت بالا برد موقع فرود آمدن شمشیر ، شیخ گفت دست نگه دارید آهو زنده است، من او را نکشتهام
شیخ به خدمتکارش دستور داد تا آهو را بیاورد.شاه عباس متعجب شد و دلیل این کارش راپرسید؟
شیخ گفت:
زمانی باهم به شکار رفتیم و به من گفتی به این جوانان پندی بیاموز و من خاک آن سه تپه رامثال زدم که باعث نگرانی شما شد!
الان جواب آن پند همین است
گفتم:
خاک آن تپه اول بر سر کسی که راز دلش رابه هر کسی میگوید حتی به همسرش.
همسر من که پدر فرزندانش بودم راز نگهدار من نبود ومرا به هزار سکه طلا فروخت
پس خاک آن تپه اول برسرمن که راز دل خودم را برای کسی بازگو کردم!
شاه عباس حیرت زده از دو تپه خاک بعدی پرسید:؟
شیخ گفت به یاد بیاوریدگفتم خاک آن تپه دومی ، بر سر کسی که به آدم بی اصل و نسب خدمت کند.
این نگهبان در گوشه شهر گدایی میکرد و شکم زن و بچه اش را نمیتوانست سیرکند !من به اوخدمت کردم واو را به قصر آوردم صاحب مال وزندگی پست و مقام کردم وحالا بخاطر صد سکه قصد زدن گردن مرا داشت
پس خاک آن تپه دوم هم برسرمن که به آدم بیاصل ونصب خدمت کردم
و آن تپه سوم که گفتم خاکش بر سر کسی که روی پای خود نایستد به بزرگتر از خودش خدمت کند.
من که وزیر شما بودم سالها به شما مشاوره دادم و هزاران کار نیک وخیر در شهر و در راه خدمت به شما انجام دادم
بخاطر یک آهو می خواستید گردن مرا بزنید که سالها به شما وفادار بوده ام .
پس خاک آن تپه سوم هم بر سر من
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
asoodetar_10.mp3
12.69M
#چگونه آسوده تر زندگی کنیم
#جلسه دهم🍃
# واعظ حجت الاسلام پناهیان 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨