eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
919 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحگاهی 🌺🍃 🌸الهی ✨تقديرمان را به قلم زرين لطف و ✨غفران و احسانت رقم بزن ✨و جميع خير دنيا ✨و آخرت را نصيب‌مان كن ✨و توفيق ده تا در مسير سبز بندگی ✨و طاعتت ثابت قدم باشيم ✨و نه راه كسی را ببنديم ✨و نه بی‌راهه رويم 🌸الهی ✨وجودمان، فكرمان، نيت‌مان، ✨دست‌مان، قدم‌مان، بيان‌مان، ✨عمل‌مان را جز در رضای خودت ✨يارای حركت مده ✨و دست ما را ✨به ريسمان محكم خودت گره بزن 🌸آميـن 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*روایت عيادت چهارده معصوم بر بالین حاج عباس رشتی* بسیار زیباست حتما بخوانید يکی از علمای بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلای آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگی خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش می‌کرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع می‌کرد و پهن می‌کرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکی از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکی از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام می‌کرد دست به سينه ميشد خيلی سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه می‌تواند بنشيند نه می‌تواند جواب سلام بدهد، حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد:  السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مؤدب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه می‌کنیم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ  قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت: قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکر کرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه‌اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاری‌ها گفتيم بازار را ببنديد به هیئتی ها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتی ها مي آمدند به سر و سينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين می‌گفتند گريه می‌کردند برای يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت‌اللهی در کربلا بود به نام آيت‌الله سيبويه عموی آيت‌الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم می‌دانید که من اهل منبر و سخنرانی نيستم ولی آمده‌ام جريانی از حاج عباس رشتی برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغی که می‌بینی از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقای سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است. السلام‌ علیک یا اباعبدالله الحسین (ع) 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌐💠⚜⚜💠🌐 🔔یاد خدا و آرامش قلب‌ها 💠 قرآن کریم می‌فرماید، مومنین دلهاشون با یادخدا آرامش پیدا میکنه. یعنی ایمان به خدا آرامش میاره 🕋اَلَّذينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللهِ (رعد/۲۸) 🔹كسانى كه ايمان آورده‌اند، دل‌هايشان به ياد خدا آرامش مى‌گيرد 👈 بعد دنباله‌ی آیه، بعنوانِ یک قاعده‌ی کلّی می‌فرماید: 🕋اَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ 🔹آگاه باشید که با ياد خدا دل‌ها آرامش پيدا مى‌كند ✍ علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌نویسد، از ظاهر آيه، انحصارى بودن اين مطلب فهميده میشه. ❌ یعنی معنای دقیقِ آیه این نیست که «دل‌ها با یادخدا آرام می‌گیرد» ✅ بلکه معنای آیه اینه که «دل‌ها فقط و فقط با یادخدا آرام میگیرد» 👌 یعنی دل‌ها جز به یادخدا، با چيز ديگه‌ای اطمينان و آرامش پیدا نمی‌کنه. ✔️ مال و ثروت رفاه، تکنولوژی و... برای انسان آسایش میاره، و زندگی رو راحت‌تر میکنه، ❌ ولی آرامش در زندگی نمیاره. ✅ آرامش فقط و فقط در یاد خدا است. 👌 خدا ما رو طوری ساخته که جز با یادش دلمون آروم نمی‌گیره. ✴️ اگه بیقراری... ✴️ اگه دلتنگی... ✴️ اگه دلگیری... ✴️ اگه متحّیری... ✴️ اگه استرس و اضطراب داری... 🔔 گیرِ کار اینجاست که هزار یاد، جز در دلت جولان میده 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۱۱۰۲۲-۲۱۱۷۱۰.mp3
11.37M
عرض سلام و خیر مقدم خدمت مخاطبین عزیز: با توجه به اینکه ، خانم حسینی با رادیو قم بابت نوشتن رمان «قطره ای به وسعت دریا» مصاحبه داشتند و یک سری توضیحاتی درباره ی این کتاب جذاب و ارزشمند دادند. بنده ،مدیریت کانال، صلاح دونستم تا این مصاحبه ی شیرین را که شنیدنش خالی از لطف نیست ، برای شما ارائه کنم. ان شاالله بیشتر با سبک کار نویسنده ،آشنا شوید. 💦🌧💦🌧💦🌧 @bartaren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃چند ضرب المثل ایرانی- قرآنی ✅ آشپز كه دو تا شد، آش یا شور می شود یا بی نمک «لو كان فیهماءالهة الا الله لفسدتا: اگر در آسمان و زمین جز خدای یکتا خدایان دیگری بود، فساد در آسمان راه می اُفتاد» (سوره انبیاء، 22)🌸🍃 ✅ از تو حركت از خدا بركت «و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغماً كثیراً و سعة: كسی كه در راه خدا هجرت کند در زمین (پهناور خدا) برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت»(سوره نساء، آیه 100)🌸🍃 ✅ از آنجا مانده و از این جا رانده «خسر الدنیا و الأخرة: کسانی که خدا را بزبان و بظاهر میپرستند در دنیا و آخرت زیان دیده است»(سوره حج آیه 11)🌸🍃 ✅ هر گلی بزنی به سر خودت زده‌ ای «ان احسنتم احسنتم لأنفسكم: اگر نیكی كنید به خودتان نیكی می كنید».(سوره اسراء، آیه 7)🌸🍃 ✅ ما را بخیر و شما را به سلامت «لکم دینکم ولی دین: پس اینک دین شما برای شما باشد و دین من برای من»(سوره الکافرون آیه 6)🌸🍃 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی ملا نصرالدین غرق در عالم تلفن همراهش بود که همسر وی بر بالای سرش قرار گرفت ،اما ملا آنقدر مدهوش عالم مجازی بود که از عالم واقعی غافل مانده بود. همسر ملا که از حال شوهرش سخت نالان شده بود ،دندانی بهم سایید و در یک چشم بهم زدن گوشی را از دست ملا قاپید و گفت : بگذار ببینم چه در این ویرویرک داری که اینچنین از خود بی خودت نموده... ملا با دهانی باز ،همسرش را نگاه می کرد و هر چه تقلا نمود تا گوشی را باز پس گیرد، نتوانست... همسر ملا یکی از صفحات مجازی شویش را باز کرد و با دیدن عنوان صفحه ،زهر چشمی از ملا گرفت و گفت : چشمم روشن از کی تا به حال تغییر نام داده ای نامت از ملا نصرالدین به «رستم دستان» رسیده و آن خر لنگ یک چشممان هم شده «رخش»؟! ملا به دنبال جوابی دندان شکن بود که ناگاه فریاد همسرش بلند شد ، گویا صفحه ای دیگر از عالم مجازی شویش را باز کرده بود ، همسر ملا با چشمانی از حدقه بیرون زده ، فریاد برآورد : تغییر شخصیتت کم بود که اینجا تغییر جنسیت هم داده ای؟ نامت را گذاشتی «روشنک» و عکس گلی زیبا بر پروفایلت نقش بسته؟ آخر مرد ، سنی از تو گذشته ،ماجرای این صفحات چیست؟ ملا با خجالت سرش را پایین انداخت و گفت : آن رستم و رخش به من حس خوبی می داد...مردم با این نامها به چشمی دیگر به من نگاه می کردند ،تو را به جان من ، این دلخوشی را از شویت نگیر.. و آن روشنک هم ترفندی بود تا دنبه های گوسفندی را که تو آب کردی و مدتها در خمره مانده بود ،با قیمتی گزاف به اسم کرم ضد چروک به ملت بفروشم ، آخر با نام فریبنده روشنک ،کلی جذب مشتری داشتم... همسر ملا دندانی به هم سایید و گفت : آخر چرا کلاه به سر ملت گذاشتی و پیه ی گوسفند را به جای کرم ضد پیری قالب آنها کردی، از خدا بترس از خدا بترس که عاقبت بدی گریبان‌گیرت خواهد شد. ملا با لحنی حق به جانب گفت : براستی که محصول ما طبیعی ست و شرف دارد به آن واردات بلاد غرب که معلوم نیست چه در آن می کنند که با استفاده از آن برای یک ساعت جوان می شوی و برای یک عمر سرطان پوست می گیری ،به خدا که من کسب روزی حلال می کنم ،اگر مثل خواجه الماس، همین همسایه نخراشیده و بدهیبت و آبله روی بغلیمان بودم چه میکردی هاا؟ خواجه الماس با دو من سبیل پشت لبش ،نامش را گذاشته «کاترینا» و عکسی از دختران بلاد خارجه بر پروفایلش نهاده و طبق اخباری که دارم روزانه گوش صدها پسرک جوان و خام و ساده لوح را میبرد و پول آنها را با ترفند و نازهای زنانه به جیبش همی فرو میریزد و آن جوانان بیچاره نمی دانند که در پس عکس کاترینا، خواجه الماس زشت رو با کله ی تاسش، پناه گرفته.‌‌... همسر ملا با شنیدن این داستان های قبیح ، با خشم گوشی ملا را به زمین کوبید ،به طوریکه در یک آن به چندین قسمت تقسیم شد و سپس آهی از دل برکشید و دستانش را بالا برد و گفت : خدایا جوانان ما را از شر عالم مجازی برهان و به آنان بصیرتی عطا فرما تا عالم واقعی را به فضایی مجازی و دروغین نفروشند.... وملا با حسرتی زیاد به تکه های تلفنش خیره شده بود و با خود زمزمه میکرد: دنیایم را نابودی نمودی زن‌.... واین حکایت ها ادامه دارد... 📝حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧 @bartaren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از رفاقت با شهدا
4_607315432285668139.mp3
3.44M
شهیدی که نگذاشتند وارد بهشت شود!!! استاد رفیعی 🎤 🥀🕊🥀🕊🥀 http://eitaa.com/joinchat/3469017138C966326f2fc 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛶ساختِ قایقِ نجات با چوبِ پوسیده! بعضی وقتها توجیهات، مقدس می‌شود؛ بطوریکه حتی رنگ و بوی قرآن می‌گیرد؛ یعنی کارها با آیه‌های قرآن یا روایات توجیه می‌شوند. به شخصی گفتند چرا نماز نمی‌خونی؟ گفت: تو قرآن نوشته لاتَقرَبو الصَّلاة (به نماز نزدیک نشوید) بهش میگی در ادامه‌ی همون آیه نوشته: لاتَقرُبو الصَّلاة و اَنتُم سُکاری (در حالِ مستی به نماز نزدیک نشوید. نساء/۴۳) میگه ما همین ابتدا رو رعایت کنیم، کلّی کار کردیم! اگرچه این یک طنز بود؛ اما چنین افرادی در واقعیت هم وجود دارند؛ اینان هر قسمت از دین را که با تمایلاتشان سازگار باشد، می‌پذیرند و بقیه را کنار می‌گذارند. همانندِ همان کسانی که دستِ امامشان که می‌خواست آنها را وارد کشتیِ نجات کند، رد کردند، چون با امام بودن در آن زمان به نفعشان نبود؛ اما با مالی که به نامِ اسلام به جیب زده بودند قایق پوسیده‌شان را سروسامان دادند و سرانجام غرق شدند. به عنوان مثال می‌گویند کارهای خوب، گناهان را پاک می‌کند؛ مثلاً نماز نمی‌خوانند ولی صدقه می‌دهند. (غافل از اینکه بعضی گناه‌ها آنقدر بزرگ‌اند که باعث نابودی همه چیز می‌شوند) بالاخره باید انتخاب کرد: چون در کرب و بلا بی‌طرفان بی‌شرفانند. تاریخ همان است حسینی و یزیدی. ▪️ اگر می‌خواهی در آخرالزمان اهلِ نجات باشی، باید دستَت در دستِ امام زمانت باشد.. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بيان صفات خداوندی 1⃣خداشناسی ♦️سپاس خداوندی را، بی آنكه ديده شود شناخته شده، و بی آنكه انديشه ای به كار گيرد آفريننده است، خدايی كه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود، آنجا كه نه از آسمان دارای برجهای زيبا خبری بود، و نه از پرده های فرو افتاده اثری به چشم می خورد، نه شبی تاريك و نه دريايی آرام، نه كوهی با راه های گشوده، نه دره ای پر پيچ و خم، نه زمين گسترده، و نه آفريده های پراكنده وجود داشت. خدا پديدآورنده پديده ها و وارث همگان است، خدای آنان و روزی دهنده ايشان است، آفتاب و ماه به رضايت او می گردند كه هر تازه ای را كهنه، و هر دوری را نزديك می گردانند. خدا، روزی مخلوقات را تقسيم كرد، و كردار و رفتارشان را برشمرد، از نفسها كه می زنند، و نگاه های دزديده كه دارند، و رازهايی كه در سينه ها پنهان كردند. و جايگاه پديده ها را در شكم مادران و پشت پدران تا روز تولد و سرآمد زندگی و مرگ، همه را می داند. اوست خدايی كه با همه وسعتی كه رحمتش دارد بر دشمنان سخت است و با سختگيری كه دارد رحمتش همه دوستان را فرا گرفته است، هر كس كه با او به مبارزه برخيزد بر او غلبه می كند، و هر كس دشمنی ورزد هلاكش می سازد، هر كس با او كينه و دشمنی ورزد تيره روز ش كند، و بر دشمنانش پيروز است، هر كس به او توكل نمايد او را كفايت كند، و هر كس از او بخواهد، می پردازد، و هر كس برای خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد، و هر كه او را سپاس گويد، پاداش نيكو دهد. 2⃣ اندرزهای حكيمانه ♦️بندگان خدا، خود را بسنجيد قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد، پيش از آنكه حسابتان را برسند حساب خود را برسيد، و پيش از آنكه راه گلو گرفته شود نفس راحت بكشيد، و پيش از آنكه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشيد، بدانيد همانا آن كس كه خود را ياری نكند و پنددهنده و هشداردهنده خويش نباشد، ديگری هشداردهنده و پنددهنده او نخواهد بود. 📜 ، 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ 🌿🌹🌿چه زیباست توبه درجوانی 💠فردی محضر امام علی علیه السلام آمدند و ۳ سوال از ایشان پرسیدند: سوال اول: از کجا بفهمم که خداوند عبادات مرا پذیرفته است؟ حضرت فرمودند علامت قبولی عبادات این است که راه به عبادات جدید پیدا میکنی و میل به آنها پیدا میکنی. واجبات که واجب است ولی در مستحبات تا اشتیاق نباشد،انسان سوی آن نمیرود. یک سری کارهای مستحبی را داری انجام میدهی،که به گوشت میرسد فلان کار مستحبی هم هست و آن را نیز انجام میدهی. حال و حوصله عبادت پیدا میکنی. این نشانه قبولی طاعات است. سوال دوم: از کجا بفهمم که خداوند گناهان مرا بخشیده است؟ فرمودند که گناه حال عبادت و مناجات را از تو میگیرد،اگر دیدی بعد از معصیتی روحیه و حال عبادت پیدا کردی،دلیل بر این است که خداوند گناهان گذشته تو را بخشیده است سوال سوم: از کجا بفهمم خداوند مرا نبخشیده است؟ فرمودند: اگر دیدی هر روز از گناهی به گناه تازه تری روی می آوری دلیل بر نبخشیدن گناهان است و این دو بیت شعر از حضرت را درخاطر خود بسپارید: تا دیده گهت کتاب عرفان باشد تا تکیه گهت عصای برهان باشد در هجر جمال دوست تا آخر عمر قلب تو دگرگون و پریشان باشد 🍃 ✨🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌺ناراحت شدن دست مانیست اماناراحت ماندن دست ماست پس اجازه ندهیم حرفهاورفتارکسی ما را آزرده خاطرنگه دارد و فکرکردن مابه تلخی رفتاراولحظات و روزمان راازمابگیرد 🌼🌿یکی از اسامی خداوند غفور است میبخشد و نادیده می گیرد چه زیباست ما هم ،هم نام او شویم ببخشیم و ندید بگیریم هر انکس که ما را می آزارد. 😍رسیدن به خدا آسان است. او همین جاست در قلب بی کینه ما... 💗خداوندا ما را از تاریکی های کینه،حسد،زودرنجی،انتقام،خشم.... بیرون بیاور 🌻🌿و به روشنایی وجودت ما را به،آرامش و شادی برسان غفور 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی نگرانی هایتان را در درونتان نگه می دارید، آنها در یک جای بسته، شدیدتر و تیره تر و بزرگ تر می شوند تا این که با اضطراب مداوم و بی وقفه آزارتان می دهند بنابراین به جای دردل نگه داشتن این نگرانی ها، آنها را به خداوند بسپارید خرد لایتناهی خداوند هر راه حلی را در خود دارد حتی در موقعیت هایی که به نظر می رسد هیچ امیدی نیست وقتی به خداوند سپرده می شوند،به آرامی حل می شوند، زیرا برای هر مشکل احتمالی از قبل راه حلی به وجود آمده است هر نگرانی و مشکلی یادآوری می کند که به عشق آسمانی رو کنید،فرصتی است تا آرامش و صفا را به جای اضطراب و تنش انتخاب کنید بگذارید که امروز روزی باشد که تمام پریشانی هایتان را به خداوند واگذار می کنید خدا را داری هیچ غمی نداری 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختر شاهزاده فراری و شهوتی کردن میرداماد طلبه جوان 🍃شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد.  🍃از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند.  🍃صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند.  🍃شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.  🍃 🦋🍃 @takhooda