آرامش حس حضور خداست
#داستانهای_قرآنی #داستان_حضرت_موسی_قسمت_دوازدهم به این ترتیب، موسی(علیهالسلام) به مقام پیامبری ر
#داستانهای_قرآنی
#داستان_حضرت_موسی_قسمت_سیزدهم
رویارویی موسی با فرعون و ابلاغ رسالت
موسی و هارون(علیهماالسلام) دستور پروردگار خویش را لبیک گفته و نزد فرعون رفتند و رسالت الهی را به وی ابلاغ کردند، از جمله مطالبی که موسی(علیهالسلام) به فرعون ابلاغ کرد، این بود که درباره خدا جز حق نگوید و خداوند به او معجزهای عطا کرده که گواه بر این است،وی فرستاده حقیقی خداست و از فرعون درخواست کرد تا اجازه دهد بنی اسرائیل همراه او به فلسطین بروند.
فرعون از سخن موسی(علیهالسلام) که تربیت یافته سابق خود بود، در شگفت شد و با منت گذاشتن بر او و به دلیل اینکه در خانه او تربیت شده، بر وی اظهار فضل و برتری نمود و این اقتضا داشت که موسی(علیهالسلام) به او اظهار وفاداری نموده و کاری که وی را خشمگین کند انجام ندهد. و پس از آن فرعون، کشته شدن مرد فرعونی را به دست وی، به او یادآور شد و گفت: کسی که مرتکب گناه قتل شده باشد گناهکار تلقی شده و از رحمت خدای خویش دور است.
موسی(علیهالسلام) پاسخ داد: من قصد نداشتم مرد فرعونی را بکشم، بلکه تنها بر او یک سیلی نواختم و نمیدانستم که او در اثر این سیلی جان میدهد و ... .
رسالت موسی(علیهالسلام) فرعون را به شگفتی آورد و در ربوبیت الهی با موسی (علیهالسلام) به بحث و مناقشه پرداخت و از او پرسید: خدای جهانیان کیست؟
موسی(علیهالسلام) به فرعون و اطرافیانش گفت: خدای جهانیان، پروردگار آسمانها و زمین است، اگر راز قدرت الهی را در آنها درک کنید.
فرعون متوجه اطرافیان و هواداران خود شد و با تعجب گفت: «الا تستمعون؛ آیا نمیشنوید چه میگوید؟»
موسی(علیهالسلام) سخن خویش را ادامه داد و گفت: خدای شما و خدای پیشینیان شماست، یعنی زمانی که فرعون هم به وجود نیامده بود.
فرعون پاسخ داد: موسی(علیهالسلام) دیوانه است و درباره مسائل عجیب و غریب حرف میزند و ... .
وقتی موسی و هارون(علیهماالسلام) ملاحظه کردند فرعون سخن آنان را نمیپذیرد، او را تهدید کردند، به این که خداوند بر کسانی که دعوت پیامبران را نپذیرند عذاب فرو میفرستد، در این هنگام فرعون از حقیقت خدای آنان جویا شد و گفت: ای موسی (علیه السلام) پروردگار شما کیست؟
موسی(علیهالسلام) گفت: پروردگار ما کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بود داده، سپس راهنماییش کرده است. فرعون خواست مسیر سخن را عوض کند و یا موسی(علیهالسلام) را از هدفی که به خاطر آن آمده بود منصرف سازد و یا اینکه از برخی از امور غیبی اطلاع یابد، لذا از او پرسید: سرنوشت نسلها و امتهای گذشته چه شد؟
موسی(علیهالسلام) این مطلب را به علم الهی که تنها خاص اوست تحول کرد و گفت: آگاهی مربوط به آنها نزد پروردگار در کتابی ثبت است (لوح محفوظ)، پرودرگار من هرگز گمراه نمیشود و فراموش نمیکند و... .
فرعون دید این عمل موسی(علیهالسلام) (دعوت به رسالت و استدلال های او) عظمت و شوکت او را تضعیف کرده و از قدرت او میکاهد، به وزیرش «هامان» دستور داد قصر و برجی بسیار بلند، برای من بساز، تا بر بالای آن روم و خبر از خدای موسی(علیهالسلام) بگیرم، من تصور میکنم موسی(علیهالسلام) دروغ میگوید و ... .
چون بحث و مناقشه میان فرعون و موسی(علیهالسلام) درباره رسالت الهی او بالا گرفت، فرعون از موسی(علیهالسلام) دلیلی، شاهد بر صدق گفتارش خواست.
موسی(علیهالسلام) گفت: حتی اگر نشانه آشکاری برای رسالتم برایت بیاورم نمیپذیری؟
فرعون: گفت: اگر راست میگویی آن را بیاور! در این هنگام موسی(علیهالسلام) عصای خود را به زمین انداخت، ناگهان دیدند که آن عصا به صورت ماری بزرگ آشکار شد، سپس موسی(علیهالسلام) دستش را در جیب خود فرو برد و بیرون آورد، همه حاضران دیدند دست او سفید و درخشنده گردید.
#ادامه دارد...
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#داستانهای_قرآنی
#داستان_حضرت_موسی_قسمت_چهاردهم
فرعون به اطرفیان گفت: این (موسی علیه السلام) جادوگر آگاه و ماهری است! او میخواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون کند، شما چه نظر میدهید؟
اطرافیان گفتند: موسی(علیهالسلام) و برادرش هارون را مهلت بده و مأمورانی را در تمام شهر بسیج کن تا به جستجوی جادوگران بپردازند و هر جادوگر آگاه و زبردستی دیدند نزد تو بیاورند.
فرعون، مأموران را به گوشه و کنار مصر اعزام کرد، تا جادوگران را نزد او آورند. مأموران وی تعداد زیادی از جادوگران را آوردند، ساحران به فرعون گفتند: در صورتی که در جادوگری بر موسی(علیهالسلام) پیروز شوند، از او پاداش گرانبهایی میخواهند، فرعون نیز پذیرفت و به آنان وعده داد که آنان در پیشگاه وی از مقامی بس والا برخوردار خواهند شد.
معجزات موسی(علیهالسلام) و ایمان جادوگران
روز موعود دیدار جادوگران با موسی(علیهالسلام) فرا رسید و جماعت انبوهی به صحنه نمایش آمدند، فرعون و اطرافیان در جایگاه مخصوص قرار گرفتند. در این هنگام ساحران با غرور مخصوصی به موسی(علیهالسلام) گفتند: آیا اول تو عصای خود را میافکنی یا ما بساط و وسایل جادویی خویش را بیندازیم. موسی(علیهالسلام) با خونسردی مخصوصی پاسخ داد: شما کار خود را آغاز کنید.
ساحران، طنابها و ریسمانها و عصاهای خود را به میدان افکندند و با چشم بندی مخصوصی، سحر عظیمی را نشان دادند، صحنه ای که جادوگران بوجود آوردند بسیار وسیع و هولناک بود.و به قدری به پیروزی خود مغرور بودند که گفتند: به عزت فرعون قطعاً ما پیروزیم.
وسایلی که ساحران به میدان افکندند، به صورت مارهای بسیار بزرگ و گوناگونی درآمدند و بعضی سوار بر بعضی دیگر میشدند و خلاصه غوغا و محشری بر پا شد، ساحران که هم تعدادشان بسیار بود و هم در فن چشم بندی و شعبده بازی آگاهی زیادی داشتند، با اعمال خود توانستند، همه تماشاچیان را مجذوب و شیفته خود کرده و در آنها نفوذ کنند و فرعونیان غرق در شادی شده و خیلی خوشحال بودند.
#ادامه دارد...
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔰شرح دعاے روز یازدهم
آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):
🌸شادے روحش ۱۴ صلوات🌸
⬅️ "اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَيَّ فیهِ الاِْحْسانَ"
خدایا كارے كن كہ من خوبے را دوست داشتہ باشم و از بدے و گناہ بدم بیاید.
🌸 خدایا كارے كن كہ كار خوب انجام دهیم. یا بہ درمے، یا بہ قدمے و یا بہ زبانے. آدم باید از انجام كارهاے خوب لذت ببرد و در احسان ریاكارے نكنند تا در این صورت در قیامت بہ او اجر دهند.
🌹بهترین خوبیها این است كہ كسے بہ بستگان فقیرش كمك كند. بعضیها بہ فامیل مستحق خود رسیدگے نمیكنند و بہ اشخاص دیگر كمك میكنند.
🍲 حدیث داریم كہ 'بهترین شما كسے است كہ غذا درست كند و بہ در خانهها ببرد.' خوب است كہ بہ یاد مردگان خود غذایے درست كنید و شبهاے جمعہ آن را پخش كنید. روایت داریم كہ روح مردگان مومنین شبهاے جمعہ بہ درخانہ فرزندان خود میآیند و طلب روزے میكنند.
👌هیچگاہ خودتان را خوب مپندارید و در نمازهاے شب پیش خود بگویید كہ هنوز بد هستید. امام سجاد (ع) با آنكہ معصوم است در دعاے ابوحمزہ ثمالے میفرماید؛ خدایا آیا بین بندگان كسے از من بدتر وجود دارد؟
⬅️ 'وَكَرِّهْ اِلَيَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ'
خدایا كارے كن تا از فسق و معصیت بدم بیاید.
❓آیا میشود كسے از گناہ بدش بیاید؟ بلہ، وقتے شما عادل شدید گناہ در نظرتان بد میشود. معصومین (ع) بہ این دلیل گناہ نمیكنند كہ معصیت در نظر آنها زشت است.
⬅️ 'وَحَرِّمْ عَلَيَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ'
خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام كن.
🔥جهنم مصیبتهاے بسیارے دارد و انشاءاللہ هر كسے با ولاے امیرالمومنین(ع) و ولاے اهل بیت(ع) از دنیا برود، جهنم نمیرود.
🍃 امام صادق میفرمود: 'ایمانتان را با خودتان بیاورید، ما دستگیرے و شفاعت میكنیم.'
⬅️ 'بِعَوْنِكَ'
بہ كمك تو اے خدا.
💎 تا خدا ما را كمك نكند، نمیتوانیم بہ محتویات این دعا دست پیدا كنیم. البتہ باید عمل هم بكنیم. اگر یك گام بہ سمت خدا بردارید، خدا چند گام بہ سمت شما حركت میكند. براے این كار با خدا ارتباط بگیرید. با حضور در مساجد و زیارتگاهها با خدا ارتباط بگیرید.
⬅️ 'یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ'
هر كس پناہ و فریادرس میخواهد، خدایا تو پناهش میدهے و با این عبارت از خدا میخواهیم كہ دعاے ما را مستجاب كند.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌷 امام صادق علیه السلام:
به راستی، درهای آسمان در ماه رمضان گشوده می گردند و شيطان ها به بند كشيده می شوند و كردار مؤمنان پذيرفته می شود.
📗بحارالانوار ج۹۳ ص۳۴۴
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
4_5856985028256335268.mp3
4.24M
✨ نماز شب ...
🔊 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
🍃
🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷بشارت های بزرگ امام خامنهای😍
✍ اگر میخواهید بدانید منبع اصلی این حرف ها از کجاست و دلیل این همه اطمینان رهبری چیست پاسخش را علامه حسنزاده آملی میدهند: گوشتان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حجتبنالحسن(عج) است.
اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا ميكند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبايي درباره علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج).
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
این اولین دفعهای بود که به زیارت امام رضا (علیه السلام) میرفتم.
وارد حرم شديم در حالیکه امینه درآغوشم بود. به سمت ضریح مطهر امام رضا (علیه السلام) رفتیم.
حس عجیبی همه وجودم رو فرا گرفته بود، همینکه پشت پنجره فولاد رسیدیم ناخودآگاه گریهام گرفت (اصلا انگاربغضی که سالهاانتظار انفجارش را می کشیدم)
نمیتونستم خودم را کنترل کنم،باصدای بلند فریاد میزدم یا امام رضا، بچه من رو شفا بده، اگه بچهام رو شفا بدی خدمتگزارت میشوم و نوکریتون رو میکنم،یا امام رضا (علیه السلام) امیدم از همه جا قطع شده و تنها امیدم تو هستی؛از تو میخواهم که امینه رو شفا بدی.
چند ساعتی گذشت،(قدری آرام شده بودم)به امینه نگاه کردم، اما انگاری امینه هیچ دردی نداشت، تا الان بی سابقه بود که چند ساعت بدون درد باشد.
با خودم گفتم، الان چند ساعتِ که داخل حرم امام رضا (ع) هستیم، ولی امینه آه و ناله نمیکنه.
سه نفری از حرم خارج شدیم، به علی گفتم یک پزشک متخصص سراغ داری؟ میخواهم امینه رو ببرم ویزیت کنه!
علی: چرا؟
احمد: نمیدونم؛ ولی(به دلم افتاده آقا حاجتم رو داده)میخواهم مطمئن بشوم.
به اتفاق علی، امینه رو پیش یکی از بهترین متخصصین مشهد بردیم. پزشک بعد ازمعالجه گفت: امینه سالمه و هیچ مشکلی نداره، ولی برای اطمینان بیشتر یک آزمایش مینویسم.
چند روز بعد که جواب آزمایش رو گرفتیم، دیدیم که امینه خوب شده، در حالیکه همه دکترا از خوب شدنش مأیوس شده بودند، حالا به صورت معجزه آسایی صحیح و سالم شده بود.
اینجا بود که متوجه شدم توسل و زیارت نه تنها شرک نیست،بلکه اولیاء الهی واسطهای هستند بین خالق و مخلوق
حالا متوجه شده بودم که چرا وقتی به مسجد رفتم و از خدا شفای فرزندم رو خواستم، خدا دوست قدیمیام رو بر سر راهم گذاشت، تا با واسطه امام رضا (علیه السلام) شفای فرزند مریضم رو از خدا بگیرم.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
بند 8️⃣1️⃣
🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ ثَوَّرَکَ عَلَیَّ وَ وَجَبَ فِی فِعلِی بِسَبَبِ عَهدٍ عاهَدتُکَ عَلَیهِ اَو عَقدٍ عَقَدتُهُ لَکَ اَو ذِمَّهٍ آلَیتُ بِها مِن اَجلِکَ لِاَحَدٍ مِن خَلقِکَ ثُمَّ نَقَضتُ ذلِکَ مِن غَیرِ ضَرُورَهٍ لِرَغبَتِی فِیهِ بَلِ استَزَلَّنِی عَنِ الوَفاءِ بِهِ البَطَرُ وَ استَحَطَّنِی عَن رِعایَتِهِ الاَشَر فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹
ترجمه🔽
🌸بارخدایا! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که شعله غضب تو را بر من مشتعل ساخت و باعث شد در اثر ارتکاب آن به خاطر عهدی که با تو بسته بودم، یا پیمانی که با تو داشتم، یا قَسَمی که برای یکی از مردم به خاطر تو خوردم، گناهی بر ذمّه من لازم آید، اما پس از آن به خاطر میل و رغبتم به گناه آن عهد و پیمان را بدون ضرورت نقض کردم، بلکه خوشگذرانی مرا از وفای به آن بازداشت و سرمستی مرا از رعایت آن فرو انداخت. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
#استغفار_70_بندی_امیر_المؤمنین
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌟خدایا🌟
وقتی تو از جنس بی نهایتی،
پس من چگونه محدود شوم در خود و دنیای خود؟!
من با تو معنا میابم و تو امید میبخشی به ناامیدی های من
و من چنان در این دریای بیکرانِ رحمتت غرق میشوم که تمامِ ناممکن ها برایم ممکن میشوند
و تمام قفلــها کلیــد
و تمام آشوبــها،آرامش.
🌟خدایا🌟
دنیای محدودم را با حضور خودت وسعــت ببخش
تا بدانم وقتی پا به پای تو قدم بردارم
به آرامشی خواهم رسید که دیگر بی قراریها سهمِ روزهایــم نمیشود،
و من می مانم و خدایــی که بودنش حالِ دلم را خوبِ خوب میکند ...
🌟مهر خداوندی بر شما ببارد🌟
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔰شرح دعاے روز دوازدهم
آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):
🌸شادے روحش ۱۴ صلوات🌸
⬅️ «اللّهمّ زَينّي فيهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»
خدايا روزي كن من را در ماہ رمضان و بہ دو چيز زينت بدہ. ستر و عفاف.
🌹ستر يعني اينكہ گناهان مردم را مخفي كنم. بہ ما چہ ارتباطي دارد كہ فلاني عيب دارد؟ خوش بہ حال بندهاي كہ بہ عيب خودش ميپردازد و بہ عيب ديگران كاري ندارد. اگر رفيقت هم عيب دارد بہ كسي نگو.
.
☘ در ادامہ دعا عفاف آمدہ است. عفاف يعني اينكہ گناہ نكنيم و عفت نفس داشتہ باشيم كہ گناہ نكردن است. پس بيان نكردن گناہ ديگران و داشتن عفاف اولين دعايي است كہ در اين روز از خدا ميخواهيم.
⬅️ «واسْتُرني فيهِ بِلباسِ القُنوعِ والكَفافِ»
خدايا من را بہ دو چيز مستور كن؛ يكي لباس قناعت و ديگري كفاف.
🌸 كفاف يعني اينكہ زندگي را بگذرانيم. اگر مال و ثروت زياد داشتہ باشيم گرفتار ميشويم و اگر دستمان پيش كسي دراز باشد ذليل ميشويم پس از خدا بخواهيم كہ بہ اندازہ كفاف زندگي بہ ما بدهد.
🌿 قناعت هم بہ انسان عزت ميدهد و كسي كہ قناعت دارد خدا او را عزيز ميكند.
⬅️ «واحْمِلني فيهِ على العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّي فيهِ من كلِّ ما أخافُ»
خدايا من را عادل كن و كاري كن انصاف داشتہ باشم و خدايا از هرچہ كہ من از آن ميترسم من را امان دہ. اگر كسي ما را تهديد ميكند بہ ما ايمني بدہ كہ كسي نتواند بہ ما تعرض كند.
⬅️ «بِعِصْمَتِكَ يا عِصْمَةَ الخائِفين»
بہ عصمت و حفظ و نگهباني خودت اي كسي كہ خائفين و ترسناكان را نگهداري ميكني، اي كسي كہ هركہ بہ تو متوسل ميشود از او نگهداري ميكني،
✨خدايا دربارہ ما اين دعاها را مستجاب بفرما!
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
بند 9️⃣1️⃣
🌹الَلَّهُمَّ وَ اَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لَحِقنِی بِسَبَبِ نِعمَهٍ اَنعَمتُ بِهَا عَلی فَقَوَیتُ بِها عَلی مَعصِیَتِک وَ خالَقتُ بِها اَمرَکَ وَ قَدِمتُ بِها عَلی وَعِیدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ🌹
ترجمه🔽
🌸بارخدایا! و از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که گریبانگیرم شد بهواسطه نعمتی که به من عطا کردی و با آن قوّت بر معصیت یافتم و مخالفت امر تو کردم و با آن به سوی وعده عذابت نزدیک شدم. پس بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و اینگونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان🌸
#استغفار_70_بندی_امیر_المؤمنین
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
در کشور چین، دو مرد روستایی می خواستند برای یافتن شغل به شهر بروند. یکی از آن ها می خواست به شانگهای برود و دیگری به پکن.
اما در سالن انتظار قطار، آنان برنامه خود را تغییر دادند زیرا مردم می گفتند که شانگهایی ها خیلی زرنگ هستند و حتی از غریبه هایی که از آنان آدرس می پرسند پول می گیرند اما پکنی ها ساده لوح هستند و اگر کسی را گرسنه ببینند نه تنها غذا، بلکه پوشاک به او می دهند.
فردی كه می خواست به شانگهای برود با خود فكر كرد: «پكن جای بهتری است، كسی در آن شهر پول نداشته باشد، باز هم گرسنه نمی ماند. با خود گفت خوب شد سوار قطار نشدم و گرنه به گودالی از آتش می افتادم.»
فردی كه می خواست به پكن برود پنداشت كه شانگهای برای من بهتر است، حتی راهنمایی دیگران نیز سود دارد، خوب شد سوار قطار نشدم، در غیر این صورت فرصت ثروتمند شدن را از دست می دادم.
هر دو نفر در باجه بلیت فروشی، بلیت هایشان را با هم عوض كردند. فردی كه قصد داشت به پكن برود بلیت شانگهای را گرفت و كسی كه می خواست به شانگهای برود بلیت پكن را به دست آورد.
نفر اول وارد پكن شد.
متوجه شد كه پكن واقعا شهر خوبی است.
ظرف یك ماه اول هیچ كاری نكرد. همچنین گرسنه نبود.
در بانك ها آب برای نوشیدن و در فروشگاه های بزرگ شیرینی های تبلیغاتی را كه مشتریها می توانستند بدون پرداخت پول بخورند، می خورد.
فردی كه به شانگهای رفته بود، متوجه شد كه شانگهای واقعا شهر خوبی است هر كاری در این شهر حتی راهنمایی مردم و غیره سود آور است.
فهمید كه اگر فكر خوبی پیدا شود و با زحمت اجرا گردد، پول بیشتری به دست خواهد آمد.
او سپس به كار گل و خاك روی آورد. پس از مدتی آشنایی با این كار، 10 كیف حاوی از شن و برگ های درختان را بارگیری كرده و آن را «خاك گلدان» نامید و به شهروندان شانگهایی كه به پرورش گل علاقه داشتند فروخت.
در روز 50 یوان سود برد و با ادامه این كار در عرض یك سال در شهر بزرگ شانگهای یك مغازه باز كرد. او سپس كشف جدیدی كرد؛ تابلوی مجلل بعضی از ساختمان های تجاری كثیف بود. متوجه شد كه شركت ها فقط به دنبال شستشوی عمارت هستند و تابلو ها را نمی شویند.
از این فرصت استفاده كرد. نردبان، سطل آب و پارچه كهنه خرید و یك شركت كوچك شستشوی تابلو افتتاح كرد.
شركت او اكنون 150 كارگر دارد و فعالیت آن از شانگهای به شهرهای هانگجو و ننجینگ توسعه یافته است.
او اخیرا برای بازاریابی با قطار به پكن سفر كرد.
در ایستگاه راه آهن، آدم ولگردی را دید كه از او بطری خالی می خواست. هنگام دادن بطری، چهره كسی را كه پنج سال پیش بلیط قطار را با او عوض كرده بود به یاد آورد.
خلاقیت و استعداد در برخورد با مشكلات شكوفا و نمایان می شود.
در دنیای كسب و كار، آنان كه آرامش را در بستن چشم ها بر تحولات دنیای اطراف می جویند، مرگ زودرس را استقبال می كنند.
یك رهبر موفق به استقبال تهدیدها رفته و از دل آن ها فرصت های ناب كشف می كند. آنهایی كه از جای خود می جنبند، گاهی می بازند، آنهایی كه نمی جنبند همیشه می بازند.
پس... لطفا با تدبیر بلیط تان را عوض کنید !
اگر دنبال انجام دادن کارای راحت باشی، زندگی سختی خواهی داشت.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨