hosein_noor_5.mp3
15.85M
#امام حسین علیه السلام نوری که هرگز خاموش نمی شود ✨
#جلسه پنجم
#واعظ شهاب مرادی 🎤
🍃🦋🍃🦋🍃🦋
http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#روزی حضرت داود علیه السلام از منزل خود بیرون رفت و زبور می خواند و چنان بود که هرگاه آن حضرت زبور می خواند از حسن صوت او جمیع وحوش و طیور و جبال و صخور حاضر می شدند و گوش می کردند و هم چنان می رفت تا به دامنه کوهی رسید که به بالای آن کوه پیغمبری بود حزقیل نام و در آن جا به عبادت مشغول بود.
چون آن پیغمبر صدای مرغان و وحوش و حرکت کوه ها و سنگ ها دید و شنید، دانست که داود است که زبور می خواند.
حضرت داود به او گفت: ای حزقیل! اجازه می دهی که بیایم پیش تو؟ عابد گفت: نه، حضرت داود به گریه افتاد، از جانب حضرت باری به او وحی رسید: داود را اجازه ده، پس حزقیل دست داود را گرفت و پیش خود کشید.
حضرت داود از او پرسید: هرگز قصد خطیئه و گناهی کرده ای؟ گفت: نه، گفت: هرگز عجب کرده ای؟ گفت: نه، گفت: هرگز تو را میل به دنیا و لذات دنیا به هم می رسد؟
گفت: به هم می رسد، گفت: چه می کنی که این را از خود سلب می کنی و این خواهش را از خود سرد می نمایی؟ گفت: هرگاه مرا این خواهش می شود، داخل این غار می شوم که می بینی و به آنچه در آنجاست نظر می کنم، این میل از من برطرف می شود.
حضرت داود به رفاقت او داخل آن غار شد، دید که یک تختی در آنجا گذاشته است و در روی آن تخت، کلّه آدمی و پاره ای استخوان های نرم شده گذاشته و در پهلوی او لوحی دید از فولاد و در آنجا نقش است که من فلان پادشاهم که هزار سال پادشاهی کردم و هزار شهر بنا کردم و از چندین باکره ازاله بکارت کردم و آخر عمر من این است که می بینی که خاک فراش من است و سنگ بالش من و کرمها و مارها همسایه منند، پس هر که زیارت من می کند، باید فریفته دنیا نشود، گول او نخورد!![1]
پی نوشت
[1] الأمالى، صدوق: 99، المجلس الحادى و العشرون، حديث 8؛ كمال الدين: 2/ 524، باب 46، حديث 6؛ بحار الأنوار: 14/ 25، باب 2، حديث3
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸عهد ثابت چهارشنبه ها🌸
🔸⤵️اذکار روز،،،
🔶 یا حی یاقیوم 👈 100 مرتبہ
🔶یا متعال 👈 541 مرتبہ
⭐️⤵️ سوره روز،،،
✨ سوره مبارکہ حشر✨
🌟 تمام کائنات براو درود فرستد و برای او استغفار میکند🌟
💦💠💦 ادعیه و زیارت روز،،،
🔹 #دعای_روز_چهار_شنبه
🔷 #زیارت_امیر_المومنین
🔷 #دعای_فرج
🌸🍃نماز روز ⤵️ ،،،
🍃 #نماز روز چهار شنبہ↩️ هر کس چهار رکعت نماز بجا آورد و بخواند در هر رکعت بعد از حمد یک مرتبه سوره توحید و سوره قدر خداوند قبول فرماید توبه او را از هر گناهی.
🍃🍂ختـــــومـات روزانـــه🍃🍂
1⃣🌸✨ ختم 200،000 صلوات
2⃣🌸✨ ختم 20،000 تسبیحات اربعہ
3⃣🌸✨ ختم 7،000 توحید
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
#آیه_قرآنی_که_اسیر_ایرانی_را_از_شکنجه_بعثیها_نجات_داد!
🌷یک روز صبح من و یکی دیگر از برادران که اهل نجفآباد بود، داشتیم باهم قدم میزدیم که یکی از سربازان عراقی ما را صدا زد و وقتی به طرفش رفتیم، ما را به طرف مقرّ فرماندهی راهنمایی کرد. به آنجا که رسیدیم، گفت: این محوّطه را باید تمیز کنید. در همین اثنا چشممان به خودکارهایی افتاد که روی میزی قرار داشت. با خود فکر کردیم هرچقدر از ما کار بکشند، میارزد؛ به شرط اینکه بتوانیم از این خودکارها برای بچهها به ارمغان ببریم (در آنجا از خودکار استفادههای زیادی میشد، نظیر نوشتن دعا، تکثیر آیات قرآن، انجام تکالیف درسی و...) پس، بیدرنگ شروع کردیم به نظافت.
🌷از ساعت ۸ صبح تا ظهر مشغول کار بودیم و در این بین من یک خودکار برداشتم و در جوراب پای چپم گذاشتم، غافل از اینکه یکی از سربازان عراقی مرا زیر نظر داشته است. به هر حال، وقتی نظافت تمام شد، ما خوشحال بودیم از اینکه هرکدام توانستهایم خدمتی هرچند ناچیز به بچهها کنیم. اما ناگهان سه سرباز بعثی که در کنار محوطه ایستاده بودند، به من اشاره کردند به نزدشان بروم. در مقابلشان که قرار گرفتم، پرسیدند:....
🌷....پرسیدند: خودکار کجاست؟ گفتم: کدام خودکار؟ سربازی که برداشتن خودکار را دیده بود، به پای من اشاره کرد. در آن لحظه دنیا پیش چشمم تیره و تار شد، زیرا که از صبح تا ظهر کار کرده و خسته شده بودیم برای هیچ. از طرف دیگر، اگر خودکار را پیدا میکردند، شکنجه و زندان از تبعات حتمی آن بود. پس با توکل به حضرت حقّ با حالتی که وصف نشدنی نیست، فقط توانستم آیهی کریمهی" وَ جَعَلْنا مِنْ بین اَیدیهِمْ سداً و منْ خَلْفِهِمْ سَداً فَاَغْشَیْناهُمْ فَهُم لایُبصِرون " را از مقابل دیدگانم بگذرانم، آن هم با حالتی که در عمرم فقط یک بار آن حالت به من دست داد.
🌷در همین بین یکی از سربازان عراقی خم شد و در جورابم شروع به جستجو کرد، ولی چیزی نیافت، در حالی که خودم از بالا خودکار را میدیدم. سرباز عراقی گفت: نیست. سرباز اولی گفت: لابد در آن یکی جوراب است. آن جوراب را هم تفتیش کرد، ولی خودکاری پیدا نکرد. خود را به در مقّرّ رساندم و از آنجا خارج شدم. سپس خم شدم و خودکار را برداشتم و دوان دوان خودم را به آسایشگاه رساندم و آن را پنهان کردم.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨