eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
919 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 کار خـدا نشد ندارد ! او خـوب می داند چطور در و تخته را به هم جور کند خواسته هایت را به او بسپار ! او حتما راهی برای رسیدن به آرزوهایت به تو نشان خواهد داد 🍁 خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم! غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم! کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز… چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم! 🍁 خیلیها که الان قربون صدَقت میرن شب اول قبرت نیم ساعت بیشتر سر قبرت نمیمونن همه میرن تو می مونی و اعمالت برای اون لحظه خودتو آماده کن دست خالی نباشی 🍁 برای اینکه با ارزش باشی، اولین قدم اینه که جایی که بی ارزشت میکنن قرار نگیری.. 🍁 انسان های بزرگ از خودشان توقع دارند و انسان های کوچک از دیگران ، اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد تو خوب بودن را فراموش نکن ! 🍁 شخصیت هر انسان چیزی است که «او» هست اما شیوه‌ی برخورد او به «ما» بستگی دارد گاهی رفتار بد شخص، به ما برمی‌گردد، نه او بدانیم گاهی رفتار بد دیگران بازتابی از رفتار بد ما است. 🍁 * پروردگارا* در انتظار رحمتت نشسته ایم بدهی کریمی،ندهی حکیمی بخوانی ،شاکرم ،برانی ،صابرم *پروردگارا* احوالم چنانست که می دانی و اعمالم چنین است که می بینی. نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز، بحق کبریایی ات بحق راستی بحق خوبی بحق بزرگی بحق انصاف بحق حقانیت بحق مهربانیت بهترینها رو برای همه مقدر فرما 🍁 آدم احمق رو شاید به سختی بشه تحمل کرد اما تحمل احمقی که فکر میکنه روشنفکره، امکان پذیر نیست 🍃🌺 @takhooda به دنبال خدا نگرد خدا در بتكده و مسجد و کعبه نیست لابلای کتاب های کهنه نیست لابلای سنگ و ضریح و دیوار و خانه گلی نیست خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دوری از انسانها نگرد آنجا نیست خدا در دستی است که به یاری می گیری در قلبی است که شاد می کنی در لبخندی است که به لب می نشانی در فاصله نفس های من و توست که به هم آمیخته در قلبیست که برای تو می تپد در میان گرمای دستان ماست که به هم پیچیده در اندیشه رهایی انسان از جهل و خرافات است در اندیشه رهایی انسان از استبداد و تاریکی است در پندار نیک توست در کردار نیک توست در گفتار نیک توست... 🍁 آن چیزی که شما به نام شانس می شناسید درواقع همان لطف خداوند است که دربهترین زمان درزندگی شما نمایان می شود 👤 جول_اوستین امیدوارم لطف خدا شامل کل زندگیت بشه و توی بزنگاه دستتو محکم بگیره 🍁 چه زیبا گفت : برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است آنانکه میفهمند عذاب میکِشند و آنانکه نمیفهمند عذاب می دهند مهم نیست که چه مدرکی دارید مهم اینه که چه درکی دارید 🍁 اگر انسانها را وزن میکنی مواظب باش تنها بر اساس مدرکشان وزن نکنی بعضیها با مدرک ، خالی از درکند و برخی بی مدرک سرشارند از درک و شعور... 🍁 🌼میپرسن مگه خدا رو دیدی؟ 🌼جواب دادم... آره دیدم! 🌼کی... کجا...؟ 🌼میگم... 🌼اونجایی كه لغزیدم دستمو گرفت 🌼اون وقتيكه کج رفتم هدایتم کرد 🌼ناخوش بودم و عافیتم داد 🌼تنگدست بودم و رزقم داد 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما نسل ظهور است ؛ اگربرخیزیم این ستم مطلع نور است ؛اگربرخیزیم عطر نرگس همه جا اکنده است موسم جشن وسرور است ؛اگربرخیزیم داغ دیوار و در و سیلی ومادر بردل منتقم رأس امور است ؛اگر برخیزیم گَه به حیله ، راه ظهورش بستند حفظ ایمان،رمز عبوراست ؛اگربرخیزیم ای که گفتی، یار ظهورش هستی وقت چسپاندن نان به تنوراست؛اگربرخیزیم شاید این جمعه بیاید....شاید ... مدعی هم به وفوراست ؛اگر برخیزیم سالها ،منتظر سیصدواندی یاراست این زمان،گاه حضور است ؛اگر برخیزیم 💦🌧💦🌧💦🌧 @bartaren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📚 حکیمی شاگردان خود را برای یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود. بعد از پیاده‌روی طولانی، همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند. حکیم به هر یک از آن‌ها لیوانی داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند. شاگردان هم این کار را کردند. ولی هیچ‌یک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود. سپس استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند وهمه از آب گوارای چشمه نوشیدند. حکیم پرسید: «آیا آب چشمه هم شور بود؟» همه گفتند: «نه، آب بسیار خوش‌طعمی بود.» حکیم گفت: «رنج‌هایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه کمتر و نه بیشتر. این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج‌ها را در خود حل کنید. پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج‌ها فایق آیید.» ✍دریا باش که اگر یک سنگ به سویت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوی. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت: شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود. من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم. با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم. اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند! حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین! حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود. در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Asrar_va_Adabe_Esteghfar_3.mp3
4.62M
آداب استغفار سوم استاد پناهیان 🎤 🍃🦋🍃🦋🍃🦋 http://eitaa.com/joinchat/3435397138Ca49cae656a 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💦🌨💦🌨💦🌨💦 ها هم یک به یک ،تکراری اند مردمان هم ،این زمان در خواری اند فتنه ها از هر کران خیزد به پا می رسد از این فتن ،بر ما جفا یا عزیزا؛ فتنه و خواری بس است عالم اندر انتظار یک کس است آنکه او تجدید قرآن می کند لانه ی وهابیت، یکباره ویران می کند آنچه می گویم در اینجا،ازمن ناچیز نیست جز کلام«باقر»و گفتار«صادق»نیز نیست در کلام «صادق » آمد اینچنین: هست «مهدی» مقصودِ«هدی اللمتقین» سِرّ «والشمس والضحی» را گفت عیان شمس مولایم «علی» و الضحی«صاحب الزمان» ای که می گویی تو، قرآن حسبنا یکصد و پنج را بخوان از انبیاء کن نظر در آیهٔ و تعبیر آن یاوران مهدی صاحب زمان، تفسیر آن آیهٔ پنج قصص را باز بین تا شناسی وارثان این زمین گفت«سیوطی» در کتابِ خود به معنای فصیح هست آن «حجت» امام از بهر عیسیِ مسیح حال سؤالی از تو دارم اینچنین : حجت تو کیست در روی زمین؟! من به مولایم بنازم در جهان بر چه می نازی تو اندر این زمان؟! تا به کی تکفیر «شیعه» در جهان؟! تا کجا انکارِ خورشید عیان؟! بکن توبه ،تو از این بغض و کینه که از ره می رسد غمخوار شیعه.. «مهدی» ما، نسل او از انبیاست منجی تو، نسل او اندر کجاست؟! روز ما با عشق «مهدی» شب شود ذکر «حیدر» زینت این لب شود بارها فرموده آن خیر البشر اوصیای من بُوَد، اثنی عشر گرشناسی اوصیا، هرگز نیافتی تو به چاه از برای این سخن هم«مسلم» و هم«ترمزی»باشد گواه پس نما تحقیق در دینت ، ای گرام تا بدانی اصل دینت والسلام (سیوطی، مسلم ،ترمزی )از علمای اهل سنت هستند.... التماس دعا برای ظهور مولا @bartaren 💦🌨💦🌨💦🌨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نایت کویین
سلام ☺️🌸 من مربی خیاطی هستم☺️ برای اولین بار کانالی رو ایجاد کردم که کاملا آموزش خیاطی داره😊 اونم از رو دست خودم 😎 آموزش👇 اینجا همه خیاط شدن 😳 حتی اونایی که از خیاطی چیزی یاد ندارن چون اینجا همه چی از پایه س و نکته به نکته👌 اونایی که عضو کانال و گروه رفع اشکال هستن چاره ای جز حرفه‌ای شدن ندارن😎 https://eitaa.com/joinchat/454098969Cfb9fc7dac2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیشینه ضرب المثل جواب ابلهان خاموشی ست. 💎 نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد. روستایی سوار بر الاغ آنجا رسید. از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود را به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند. شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند. روستایی آن سخن را نشنیده گرفت، با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد. روستایی گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد. شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. روستایی او را کشان کشان نزد قاضی برد. قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود. قاضی به روستایی گفت: این مرد لال است؟ روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد. پیش از این با من سخن گفته. قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟ او جواب داد که: گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت. شیخ پاسخی گفت که زان پس در زبان پارسی مثل گشت: جواب ابلهان خاموشی است. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکیمی شاگردان خود را برای یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود. بعد از پیاده‌روی طولانی، همه خسته و تشنه در کنار چشمه‌ای نشستند و تصمیم گرفتند؛ استراحت کنند. حکیم به هر یک از آن‌ها لیوانی داد و از آن‌ها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند. شاگردان هم این کار را کردند. ولی هیچ‌ یک نتوانستند آب را بنوشند، چون خیلی شور شده بود. سپس استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت و از آن‌ها خواست از آب چشمه بنوشند و همه از آب گوارای چشمه نوشیدند. حکیم پرسید: «آیا آب چشمه هم شور بود؟» همه گفتند: «نه، آب بسیار خوش ‌طعمی بود.» حکیم گفت: «رنج‌هایی که در این دنیا برای شما در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه کمتر و نه بیشتر. این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج‌ها را در خود حل کنید. پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج‌ها فایق آیید.» دریا باش که اگر یک سنگ به سویت پرتاب کردند سنگ غرق شود نه آن که تو متلاطم شوی! 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد: *یاد گرفتم* 🌟که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم. *یاد گرفتم* 🌟که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت. *یاد گرفتم* 🌟که دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم. *یاد گرفتم* 🌟که سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست. *یاد گرفتم* 🌟که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد. *یاد گرفتم* 🌟کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد. *یاد گرفتم* 🌟که عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود. *یاد گرفتم* 🌟کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد. *یاد گرفتم* 🌟که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است. *یاد گرفتم* 🌟کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد. *یاد گرفتم* 🌟کسی که معدنش طلا است همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند. *یاد گرفتم* 🌟که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنی 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گویند روزی ملا نصرالدین از جایی می گذشت ، جمعی اندک را در آنجا جمع دید که انگار برقی شیطنت بار در چشمانشان می درخشید.... ملا کمی نزدیک تر رفت و گفت : آهای مردم ، به چه مناسبت اینجا جمع شده اید ؟ آیا قرار است چیزی خیرات کنند؟ آیا قرار است اتفاقی بیافتد؟ یکی از میان پاسخ داد ، آری قرار است ما ،به کمک یکدیگر ، گل افشانیم و این مملکت را گلباران کنیم و به قول آن شاعر«طرحی نو در اندازیم»..‌.. ملا که این سخنان برایش بسیار آشنا می آمد و با توجه به فهم و بصیرتی که داشت می دانست ریشه ی این حرکت احتمالا به ایادی کدخدای جهان خوار برمی گردد...رو به جمع نیشخندی زد و گفت : بروید و خود را بیش از این سبک نکنید....بروید که این حیله ها در این سرزمین کارگر نیست.... سرزمینی که در عهد استادی حیله گر و کلیدسازی بنفش نلرزید ، حتی سیل و زلزله هم آن را تکان نداد و البته گرانی هم از پا نیانداختش و حتی در این بیماری نفسگیری که باب شده ، خم به ابرویش نیامد....از وزوز مگسانی چون شمایان هم هیچ اتفاقی برایش نخواهد افتاد....بروید ای ظاهربینان فریب خورده ، بروید که این بوی کبابی که به دماغتان خورده ، بوی گوشت الاغی ست که دارند داغش می کنند‌...بروید تا داغتان نکرده اند ،خود را رسوای عام و خواص نفرمایید.... حکایت همچنان ادامه دارد‌... 💦🌧💦🌧💦🌧 @bartaren
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ...! استاد اخلاق آيت الله حق‌شناس(ره): شاید کسی خيلى نماز جماعت بخواند، نمازش را اول وقت بخواند؛ ولی اگر يك کار حرام هم پيش بيايد، روى ‏گردان نباشد! اين گونه اعمال نتيجه ندارد، داداش‏ جون! خيرى در اين عبادات نيست و گناه، همه آن اعمال را از بين مى‏ برد. علت شاگردی حضرت موسى (ع) در خدمت حضرت خضر(ع) این بود که ایشان در انجام مقتضى كوشا بود ولى خضر (ع) در رفع موانع. «لاينفَعُ اجتهادٌ لا ورعَ معه»* (یعنی: تلاش و کوششی که همراه با پرهیزکاری نباشد سودی ندارد*). *(امام صادق در بحارالانوار: ١/٢٩٦/٧٠) 📙 [گزیده‌ای از کتاب ز ملک تا ملکوت ج١ ص٧٨- دروس اخلاق آیت الله حق شناس]. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کوتاه و خدا داستان طناب درباره کوهنوردی است که می خواست از بلندترین کوهها بالا برود.. او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد.. ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود ... او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می رفت.. ولی قهرمان ما به جای-آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملا تاریک-شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد... سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها-پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند.. کوهنورد همان طور که داشت بالا می رفت در حالیکه چیزی به فتح قله نمانده بود ناگهان -پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام تر سقوط کرد... سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس تمامی خاطرات خوب و بدزندگی اش را به یاد می آورد.. داشت فکر می کرد چقدر به مرگ نزدیک شده..که ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده ... حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع از سقوط کاملش شده بود .. در ان لحظات سنگین سکوت چاره ای نداشت جز اینکه فریاد بزند : "خدایا کمکم کن." ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد:"از من چه می خواهی؟" - نجاتم بده! - واقعا فکر می کنی می توانم نجاتت دهم؟ - البته تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی. پس آن طناب دور کمرت را ببر! برای یک لحظه سکوت عمیقی همه جا را فرا گرفت.. و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکند... روز بعد گروه نجات رسیدند و جسد منجمد شده یک کوهنورد را پیدا کردند که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و در حالیکه تنها یک متر با زمین فاصله داشت.... 🍃 🦋🍃 @takhooda