#خاطرات_معلمی ✅:دیگه مدرسه نمیاد... شاید تعجب کنید؛ ولی این رو یکی از درخشان‌ترین و بهترین کارام میدونم تو آموزش و پرورش...🏅 پایه یازدهمی بود.یه روز میامد یه چند روز نه. دیر میامد. وقتایی هم که سر کلاس بودبعضا اخراج میشد. با معلما و معاونا مشکل داشت... بعضا بوی سیگار هم میداد...😔 🔸باهاش صحبت کردم.از #مشکلاتش گفت.از #آروزهاش.از #خانواده‌ش. از #علاقه‌هاش از #استعدادهاش.از این که تو نقاشی ماشین کار کرده و اون کار رو دوس داره. از درآمد نقاشی ماشین... 🔹با پدر و مادرش و مدیر صحبت کردم. متقاعدشون کردم که بابا والا بِلا این جوون مال درس خوندن نیس. بابا به جان خودم راه موفقیت و آدم مفید شدن فقط از مدرسه و دیپلم گرفتن نمیگذره. برا خانواده‌ش توضیح دادم که درآمد یک نقاش ماشین معمولی از یک معلم و خیلی دیگه از کارمندا بیشتره و عمرا که این جوون شما بتونه به لیسانس و کارمندی برسه. (پدرش اصرار داشت درس بخونه بجایی برسه) با #مدیر هم هماهنگ کردم که خواهشا بزارید این نیاد مدرسه ولی آخر ترم بیاد امتحان‌ها رو بده... بنده خدا مدیرمون راه اومدن. 🔸با خودش هم سفت و محکم صحبت کردم که: ببین داداش برو دنبال کاری که دوس داری و مدرسه نیا ولی به شرطی که قول مردانه بدی که: دنبال مواد⛔️ و عرق⛔️ و ناموس مردم⛔️ نری... (حرفش حرفه) 🔚خلاصه از ترم دو تقریبا نیامد... چند روز پیش آمد مدرسه با همون لباس‌های رنگی کارش...راضی بود. 💰درآمدش فعلا حدودا ماهی ۳_۴تومنِ، کار هم داره یاد میگیره... (یعنی این عملا با مدرسه اومدن و زجر دادن خودش و معلم و معاون داره سالی ۳۶ میلیون ضرر میکنه.آخه چرا؟!!!) پ.ن: باور کنید نجات دادن بعضی از این جوونا از زندان مدرسه و فرستادنشون دنبال علاقه و استعدادشون (البته مشروط به ملاحظات تربیتی) کاریه که مملکت و جووناش خیلی بهش نیاز دارن... خاطرات یک طلبه معلم معمولی رو در کانال تخته سیاه دنبال کنید... 🆔 @Takhteh_siah