eitaa logo
تک رنگ
10.4هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
86 فایل
یه وقتایی می‌شه به درو دیوار می‌زنی که یه آدم☺️ باشه تا حرفاتو براش بگی من رفیقتم، رفیق🥰 به تک‌رنگ خوش اومدی😉 #حال_خوب_من #کانال_نوجوونی ادمین: @yaranesamimi
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجا یه‌سری جملات آشنان👀 به نظرت این روند مشابه چه مضراتی داره؟ @takrang1
تک رنگ
این یه نکته خیلی کلی و مهمه که رفیق‌مون اشاره کردن، اما این آسیب چطور اتفاق می‌افته؟!🤔 اولی‌اش شاید این باشه که: وقتی به یه‌نفر بگی می‌تونه در کوتاه‌ترین زمان ممکن، به اهداف بزررررگی برسه، اون آدم توقع‌اش بالا می‌ره...😶‍🌫 یعنی وقتی به شما می‌گم، برای یادگرفتن زبان عربی در دنیای واقعی❗️❗️❗️ باید یک‌سال زمان بگذاری، با خودت می‌گی، نه! من کاری رو می‌خوام که زود نتیجه بده👀 @takrang1
هوای شهریور 🍃 و دیدن کلیپ 📽️ و نقد و نظر و بررسی کتاب 📖 و... همه و همه کنار دوستان دلچسبه😋 🗓️چهارشنبه ۲۱ شهریور رأس⏰ ۱۷ منتظرتیم😉
تک رنگ
اگه گفتی آسیب بعدی چیه؟ اینجا بگو می‌شنومت👇 @yaranesamimi
سلام رفقایِ‌جانِ‌من! برای این هفته انقدر دقیق و قشنگ نوشتید، که لذذذت می‌برم از بودن تک‌تک‌تون😍 آخ که چقدر خوبه اتقدر ریزبین و حواس‌جمعید🥲 فقط بذارید یه نکته‌ام به من برسه😂 کلی فکر کردم یه چیزی بگم شماها نگفته باشین😂 😁 🌱 @takrang1
تک رنگ
سلام رفقایِ‌جانِ‌من! برای #نوجوونی این هفته انقدر دقیق و قشنگ نوشتید، که لذذذت می‌برم از بودن تک‌تک‌
آقا نکته‌ای که به‌سختی به ذهن خودم رسوندم😁 این بود که: وقتی ما آدما، فکر کنیم هرچیزی رو می‌شه راحت به دست آورد، تو مشکلات‌مون در کوتاه‌ترین زمان ممکن جا می‌زنیم! چون انتظار داریم با کمترین زمان‌گذاشتن، مشکلات و رنجای زندگی‌مون بریخن تو لایه اوزون و دیگه برنگردن👀 در صورتی که خیلی وقتا باید صبر کنی، سکوت کنی و تدبیر داشته‌باشی، تا هم روحت بزرگ بشه، هم مشکلات به مرور زمان حل بشن🌱 پ.ن: البته که هر مشکلی راه‌حل خاص خودش رو داره، بعضی‌وقتا صبر زیاد و بدون‌تدبیر خودش بدترین آسیبا رو داره🤦‍♂ که البته این که هر مشکلی چه راه‌حلی داره، بماند... @takrang1
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل سیزدهم / قسمت هشتادوسوم جواد بود و مدل خاص خودش: - می‌رم باغ دنبال من! جواد نیم‌خیز شد و تلاش کرد در تاریکی صورت مصطفی را ببیند تا بفهمد. - خوبی؟ - توقع دیگه‌ای داری؟ جواد نفسش را بیرون داد و از رخت‌خواب بلند شد و هم‌زمان گفت: - تو یه چیزیت شده مصطفی! جوابی نداد و در را آهسته باز کرد و همراه جواد پا از اتاق بیرون گذاشتند. اولین چیزی که استقبالشان آمد، سردی هوا بود که نگه‌شان داشت: - مصطفی صبر کن یه چیزی بیارم! صدای جیرجیرک‌ها گوش مصطفی را پر کرده بود. چشم که گرداند در تاریکی باغ متوجه آتشی شد که کم انرژی زنده بود و سایه‌ای هم کنارش. - همینو می‌خواستم خدا! صدای در اتاق هم‌زمان با صدای جواد بلند شد: - با کی حرف می‌زنی؟ با سر روبه‌رو را نشان داد: - اگر طالبی واصلی، آقای مهدوی هم بی‌خواب شده! جواد رد نگاه مصطفی را گرفت و گفت: - اصلا خواب داره که بی‌خوابی داشته باشه؟ و هر دو پا کشیدند به انتهای باغ. مهدوی با لبخند نگاهشان کرد و گفت: - بسوزه پدر موبایل! مصطفی خندید و جواد جواب داد: - اراده‌مون مشکل داره و الا فکر کنم سازنده‌اش هم ان‌قدر موبایل رو جدی نگرفته که خودش پنج درصد روزش رو صرف موبایل می‌کنه! بی‌چاره پیرمرد گفته ان‌قدر بهش بها ندید یه کم هم زندگی کنید! مصطفی برای خودش سنگی گذاشت و به آتش پناه برد که جواد پتویی روی پایش گذاشت! پتو را که روی شانه‌اش انداخت و گفت: - آقا این طرح نیاوردن موبایل اولش تلخ بود، الان که دو روز بدونش زندگی جلو رفته، مشکلی باهاش نداریم . . . [ برای خوندن هر شب دو قسمت از رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
از ما گفتن از شما خبررسانی کردن😉 کانال ساحل داره جلد پنج رمان از کدام سو و هوای من و سو من سه و مثبت یک یعنی رمان عاشق شو رو می‌ذاره.... جدید و دست اول😉
هدایت شده از رضا حسنی | خوشنویسی
امام حسن عسکری خَیْرُ إخْوانِکَ مَنْ نَسَبَ ذَنْبَکَ إلَیْهِ بهترین دوست و برادر، آن فردی است که خطاهای تو را به عهده گیرد و خود را مقصّر بداند 🔷@MagharKhoshnevysyIran