eitaa logo
مجله هنری طلعت
1.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
186 ویدیو
9 فایل
بسم‌رب‌العشق♥️ . کمی طنز فقط،نه چپ نه راست 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
••⚜•• ؛ "و علیڪم‌السّلامِ" شیرینۍست، در جوابِ تمامِ‌ "سلام‌هــــــــا" عالیجنابِ صلح جهان در تنگ دستیِ مطلق است؛ بیا....!!! @asheghaneh_talabegi 🎊
❁﷽❁ 💙 بہ سرم رحمٺ بےواسعہ یعنے مهدے بهترین حادثه و واقعہ یعنے مهدے اخم چشمش علے و خنده‌ے زهرا بہ لبش جمع این جاذبہ و دافعہ یعنے مهدے 🎊💝 ❦ @asheghaneh_talabegi
7944335_449.mp3
7.54M
•﷽• 🎁|"مثلِ خورشید آسمونے تو" 🎤| 🎤| {🎉🎊} • • 💞| @asheghaneh_talabegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله هنری طلعت
#عشـق_با_معجـزه_او #قسمت_هـفتاد‌و‌سوم +امیر داره برف میاد. _جدی؟ ماشین نداریم باید زنگ بزنیم
هفته ی آخر اسفند بود، بعد از کمک کردن به مادرم و مامان مرضیه حالا نوبت خانه ی خودم بودم. مرخصی گرفتم تا کار هایم را زودتر تمام کنم. صبح که امیر رفت شام درست کردم و دست به کار شدم. تا شب خانه را گرد گیری کردم و فرش ها را برای شست و شو جمع کردم. امیر که در را باز کرد، با سر و وضع خاکی به استقبالش رفتم. +سلام، خدا قوت. نیا تو باید بریم تو حیاط. _علیک سلام. نرسیده راهمون نمیدی؟ +خونه همش خاکه، کثیف میشی. بعدش هم تو خاک نمیشه غذا خورد که. _دلت میاد من نیام تو؟؟ +خب بفرما. خودش سفره را پهن کرد و چید؛ ظرف های شام را هم شست. _فردا جمعه اس. کمکت میکنم. لبخندی زدم و چیزی نگفتم. فردا صبح بعد از صبحانه فرش ها را شستیم، اکثر کار ها را امیر انجام داد و من فقط با شلنگ سر تا پایش را خیس می کردم. فرش ها را که پهن کردیم امیر هم تلافی کرد و من را با شلنگ خیس کرد. شربت درست کردم؛ بعد از خوردن شربت به سراغ شست و شوی کف رفتیم. کارِ سه روزه ام یک روزه تمام شد. شب هم با امیر به خرید رفتیم و به سلیقه ی امیر عیدی ها را خریدیم و بعد به سراغ لباس رفتیم. هفته ی اول فروردین همه ی عید دیدنی ها را رفتیم و مرخصی امیر هم تمام شد. هفته ی دوم بود که امیر صبح زود بعد از نماز به ماموریت رفت. سیزدهم بود. کتابم را بستم و با امیر تماس گرفتم. _سلام خانم جان. +سلام خوبی؟ خدا قوت. _خداروشکر، شما خوبی؟ +خوبم. _کجایی؟ با ذوق گفتم: +بیت الزینب. _چرا نرفتی بیرون؟؟ +تو نیستی. _منم میام، حالا شما برو. بابا زنگ زد گفت میاد سراغت. +دستش درد نکنه. باشه، پس برم حاضر بشم. خداحافظی کردیم و حاضر شدم. لباس در تنم زار میزد، چند روزی میشد نمی توانستم غذا بخورم؛ سر گیجه هم داشتم و همین باعث حالت تهوع میشد و بخاطر همین و زنم کم شده بود. با صدای بوق ماشین از پله ها پایین رفتم. نویسنده: هرگونه کپی برداری بدون اجازه نویسنده است 🙃 ادامه دارد... 🌱| @asheghaneh_talabegi |🌱
🔴 رأس ساعت 21:00 طنین شعار «یا مهدی ادرکنی» و «یا حجت ابن الحسن عجّل علی ظهورک» در فضای عطرآگین اقصی نقاط میهن اسلامی از فراز بامهای منازل، پنجره‌ها و بالکن‌های مجتمع‌های مسکونی و مأذنه‌های مساجد و دیگر اماکن مذهبی توأم با نورافشانی دعوت به عمل آید. 🎊 @asheghaneh_talabegi 🎊
4_5796140863683823877.mp3
11.1M
. . . اگہ بیاد دنـیا 🌱رو به پاتـ میریزمــ🍓 اگہ بیاد دیگه تـموم میشه پاییزمـ🍃 . . •🎉• •😍• •🧔🏻• •°[ @asheghaneh_talabegi 🌱]°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاره‌های حرم امام رضا(ع) میلاد منجی عالم بشریت را بشارت دادند💓 😍 🌸 .💚. @asheghaneh_talabegi 🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°°° ❤️ ;حوصـلہ ام خستہ نمے شود تورامـانندهــردقیقه میخواهـم... میخوانـم... آرزو میڪنم... ♥️🍃 🍃 امّـابیاامـشب تۅخـودٺ بپرس ڪہ چه میخواهے؟ چہ مـیخوانے چہ آرزو میکني مـن هم بگویم تۅرا...تۅرا...تۅرا @asheghaneh_talabegi 🎀
🎈🎊🎈🎊🎈🎊 🎊🎈🎊🎈 🎈🎊🎈 🎊🎈 🎈 برخیـز ڪہ منجےِ جهـان مے آیـد آن حجّـت حـق، امـید جـان مے آید شـد دامـنـ نرگسـ از گلـستان حَـسَن       گلـ ریـز، ڪہ صاحـب الزمـان مے آید 🦋 ولادتــ حضـرت مهـدی (عج) مبارڪ 🦋 🎈 🎊🎈 🎈🎊🎈 🎊🎈🎊🎈 🎈🎊🎈🎊🎈🎊 @asheghaneh_talabegi 🎈🎊