eitaa logo
طلبه کوهسرخی 🇮🇷🇵🇸
778 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
201 فایل
هر کس به هر نحو یک قدم در راستای کار فرهنگی با ما باشید تا به اندازه خودمون قدمی برداریم🌹 ✏️طلبه دهه هفتادی: @taha_00313
مشاهده در ایتا
دانلود
ابتدایی رابط گروه از توزیع کتاب در موسسه قرآنی الزهرا(سلام الله علیها) تهران
تعداد ۴۰ عدد کتاب ترگل موجود هست عزیزانی که میتونن مسابقه کتابخوانی برگزار کنند برای ارسال کتب به بنده اطلاع بدن. اولویت با مساجد ،مدارس، کانون های فرهنگی است.
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت چهل وهفتم 🔸 😂 در موارد جدیت کار بسیار جدی بود اما در موارد بسیار آدم بود ابراهیم در مورد غذا خوردن اخلاق خاصی داشت وقتی غذا به اندازه کافی بود خوب غذا میخورد😋 یکبار دو نفری دو دست کله پاچه رو خوردند😳 یا اینکه یکی از رفقا برای دعوت سه نفر ۶ عدد مرغ ومقدار زیادی برنج درست کرد که البته آخرش چیزی اضافه نیامد🤔 🔸اما از شوخ طبعی😂 جعفر جنگروی از دوستان ما بود در ایام مجروحیت ابراهیم که به مهمانی افطاری رفته بودیم یکی یکی دوستان را از اتاق مجاور را صدا میزد و پیش ابراهیم می آورد ومیگفت ابراهیم جون ایشون خیلی دوست داشتن شما رو ببینن ابراهیم هم خیلی خورده بود و بخاطر جراحت پایش نشستن وبلند شدن برایش سخت بود ؛ اما حاج جعفر به محض اینکه مینشست با رفیق بعدیش می اومد وتکرارش برای ابراهیم سخت بود با آرامش خاصی به حاج جعفر گفت جعفر جون نوبت ما هم میرسه آخر شب هنگام برگشت جعفر سوار موتور خودش شده بود وبا ما فاصله داشت وقتی رسیدیم ایست بازرسی به نگهبان گفته بود برادر عزیز من جانباز هستم ودوست عزیز بنده از برادران سپاه هستند یک موتور دنبال ما داره میاد که با کمی مکث گفت من چیزی نگم بهتره مواظب خودتون باشید فکر کنم مسلح هست بعد هم حرکت کردیم ورفتیم جلوتر تو پیاده رو ایستادیم و دوتایی میخندیدیم😂😂😂 موتور جعفر رسید چهار نفر مسلح دور موتور رو گرفتند ومتوجه سلاح کمری حاج جعفر شدند اما هرچی میگفت فایده ای نداشت بعد نیم ساعت مسئول گروه آمد و گفت این حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشکر سید الشهدا هستند بچه ها خیلی خجالت کشیده بودند ومعزرت خواهی میکردند حاج جعفر هم با عصبانیت😡 به راه افتاد وقتی به ما رسید وخنده ما رو دید تازه فهمید چه اتفاقی افتاده ابراهیم جلو رفت با خنده روبوسی کرد واخم به هم کشیده اش باز شد😒 جعفر هم خنده اش گرفت😂 .... https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🔰 🌸در طوری کار می‌کرد که بچه‌ها خسته نشوند. 🌺تلاش می‌کرد که از میان آنها انسانهایی عاشق و تربیت شوند. 🌼همیشه به مربیان تاکید می کرد که بچه ها را به سمت دعوت کنید و نه سمت 🌷 https://eitaa.com/vaqf_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به عزیزانی که میگن چرا به تلگرام گیر دادید؟!☝☝ راستی تا حالا فکر کردید چرا کانالها و صفحات در همه ی شبکه های مجازی حتی فیس بوک هم فعال هستند ولی تلگرام رو ترک کرده اند؟! https://eitaa.com/vaqf_hadi
آیا می تواند در مقابل مردان قرآن بخواند؟ ✅پاسخ ▫️حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): اگر موجب جلب توجه و تهییج نامحرم و یا دیگری‌ گردد جایز نیست. و الا مانعى ندارد. ▫️حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): اگر بداند اجنبی صدای او را می شنود حرام است صدای خود را نازک و زیبا کند به حدی که عادتا موجب تهییج باشد. ▫️حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): اگر با آهنگ بخواند اشکال دارد. https://eitaa.com/vaqf_hadi
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت چهل وهشتم 🔸 برای مراسم ختم شهیدشهبازی راهی یکی از شهر های مرزی شدیم طبق روال وسنت آنجا مراسم از صبح تا ظهر برگزار می شد ظهر هم برای مهمانان آفتابه ولگن می آوردند وبا شستن دستهای آنها با صرف نهار تمام می شد ابراهیم وجواد دو دوست_صمیمی بودند در بالای مجلس باهم نشسته بودند در پایان مجلس صاحب عزا یه ظرف آب ولگن آورد واولین نفری هم که به سراغش رفت ؛ جواد بود وجلوی جواد گذاشت جواد هم از رسم ورسوم مراسم چیزی نمیدانست؛ ابراهیم چیزی در گوش جواد گفت که متوجه نشدم ولی جواد با تعجب گفت جدی میگی؟!!! ابراهیم هم آرام گفت یواش هیچی نگو🤫 بعد به سمت من آمد و خیلی شدید وبدونه صدا خنده میکرد . گفتم چی شده زشته نخند! رو به من گفت به جواد گفتم آفتابه را آوردند سرت را بشور چند لحظه بعد همین اتفاق افتاد وجواد داشت سرش را زیر آب گرفت جواد در حالی که آب از سر ورویش میچکید به اطرافش نگاه میکرد گفتم چیکار کردی جواد مگر اینجا حمامه بعد چفیه ام رو دادم تا سرش راخشک کنه😬😂 🔸🔷🔸 🔸در یکی از روزها خبر رسید ابراهیم وجواد و رضا گودینی پس از چند روز ماموریت در حال بازگشت هستند از اینکه آنها سالم بودند خیلی خوشحال شدیم لحظاتی بعد ماشین آنها آمد و رضا پیاده شدند بچه ها خوشحال دورشان جمع شده بودند اما جواد را ندیدیم ناگهان یکی از بچه ها سوال کرد آقا ابراهیم جواد کو؟! مکثی کرد ودر حالی که بغض کرده بود گفت جواد.... بعد به عقب ماشین اشاره کرد یک نفر پشت ماشین دراز کشیده بود وسرش پتو داده شده بود ابراهیم ادامه داد جواد...😔 بعد اشک از چشمانش جاری شد😭 سکوت همه جا را فرا گرفته بود چند نفر از بچه ها با گریه داد زدند جوااد ، جوااد وبه سمت عقب ماشین رفتند که ناگهان جواد از خواب پرید😳 جواد هاج واج اطرافش را نگاه میکرد بچه ها باچهره هایی اشک آلود وعصبانی😡 دنبال ابراهیم میگشتند😬 اما ابراهیم سریع به داخل ساختمان رفته بود...😉 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 https://eitaa.com/vaqf_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خودمون تصمیم میگیرم جزء کدام عده باشیم... ❕❕ #مسیر_عاشقی_را_انتخاب_کنیم🕊 #پیشنهاد_ویژه👌 #نشرحداکثری👍 محفلی به یاد هادی دلها شهید ابراهیم هادی به پا شده شما نیز دعوتین👇👇👇 #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
وقت غسل جمعه تا چه وقت است؟ https://eitaa.com/vaqf_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عطر_ماندگار #پای_درس_استاد #ان_معي_ربي 🔴 هنوز موسای انقلاب عصایش را بر نیل نکوبیده است. اندکی صبر سحر نزدیک است... #انقلاب۹۷ #عصای_موسی #ظهور_نزدیک_است #چند_دقیقه_تامل #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi
با سلام و شب بخیر گزارشی از عزیز دلمون آقا بهروز از برگزاری مسابقه کتابخوانی سلام بر ابراهیم در شهر همدان خداقوت پهلووون خسته نباشی دلاور ان شاءالله شهید دستگیرشون باشه. وقتی این روحیه بسیجی رو آدم میبینه خستگی از تنش میره. ممنون اخوی
به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ⭕️ 🔸قسمت چهل ونهم 🔸 آخرای روزهای سال ۱۳۶۰ بود که دستور رسید قرار است عملیاتی در جنوب کشور انجام شود. گروه اندرزگو هم باید به جنوب کوچ میکرد لذا تمام تجهیزات را باید تحویل میدادیم روزهای آخر از طرف سپاه کرمانشاه خبر آمد که ابراهیم یک قبضه اسلحه کلت کمری گرفته اما هنوز تحویل نداده ابراهیم به ذهنش آمد که کلت را تحویل گرفته و به محمد داده که تحویل دهد ولی او تحویل نداد سراغ محمد را گرفتند اما او یک هفته قبل به تهران برگشته بود به همراه ابراهیم آمدیم تهران ، گفتند او به روستای خودشان کوهپایه در مسیر اصفهان به یزد برگشته نا چاراً به طرف اصفهان حرکت کردیم وقتی به روستا رسیدیم سراغ محمد را گرفتیم پیرزنی را دیدیم که مادر بزرگ محمد بود خیلی ما را تحویل گرفت وما را به خانه دعوت کرد وصبحانه مفصلی داد وگفت شما رزمندگان اسلامید باید بخورید تا قوی باشید ابراهیم گفت نوه شما کاری کرده که ما از جبهه به اینجا بیاییم . پیرزن با تعجب گفت مگه چیکار کرده؟؟!!! ابراهیم گفت اسلحه من را گرفته وقبل اینکه تحویل بده با خود به اینجا آورده پیرزن گفت محمد به شهر رفته وتا شب بر نمیگرده پیرزن به صندوقی اشاره کرد که محمد وسایلش را داخل آن صندوق می گذاشت وگفت احتمال دارد که داخل صندوق باشد اما در صندوق قفل بود پیرزن گفت باید باز کنید ابراهیم گفت بدونه اجازه سر وسایل کسی رفتن درست نیست پیرزن گفت اگر میتوانستم خودم بازش میکردم ورفت پیچ گوشتی آورد وما با اهرم کردن در صندوقچه را باز کردیم اسلحه با پارچه سفیدی پیچیده بود اسلحه را گرفتیم واز پیرزن خدا حافظی کردیم موقع برگشت ابراهیم از پیرزن سوال کرد چرا به ما اعتماد کردی پیرزن جواب داد سربازاسلام_دروغ نمیگه شما با این چهره نورانی مگه میشه دروغ بگید از آنجا راه افتادیم به سمت تهران در مسیر چشممان به پادگان توپخانه ارتش افتاد گفتم آقا ابراهیم یادته سر پل ذهاب ؛ آقایی فرمانده توپخانه ارتش بود وخیلی هم تو عملیات کمکمون میکرد ابراهیم گفت الانم شاید اینجا باشه رفتیم جلوی پادگان و از دژبانی سوال کردیم آقای مداح(آقایی)اینجا هستند ما از رفقایشان هستیم وخود را معرفی کردیم دقایقی بعد دو جیپ از دفتر فرماندهی آمد سرهنگ مداح تا ما رو دید بغل کرد وما را به دفتر فرماندهی اتاق جلسات برد حدود بیست فرمانده نظامی آنجا بودند آقای مداح مسئول جلسه بود و گفت همه شما مرا میشناسید من در جنگ ۹ روزه اوایل جنگ وچه بعد از آن مدال شجاعت وترفیع گرفتم ودر سخت ترین عملیات ماموریتم را به نحو احسن انجام دادم وسخت ترین دوره را در داخل وخارج از کشور گذراندم اما کسانی هستند که تمام آموخته های من را زیر سوال بردند وچند مثال از عملیات های چریکی ما زد ابراهیم که سر به زیر انداخته بود گفت ما کاری نکردیم همه از لطف خدا بود آقای مداح گفت چیزی که ایشان به ما یاد دادند در جنگ تعداد مهمات وتعداد نفرات کار ساز نیست بلکه روحیه_نیرو هاست اینها بایک تکبیر چنان ترسی در دل دشمن می انداختند که از صدها توپ وتانک اثر بیشتری داشت وادامه داد اینها دوستی داشتند(اصغر وصالی) که در روزهای اول جنگ جلوی دشمن را گرفت وشهید شد ومن از این بچه های بااخلاص این آیه را فهمیدم 🌷اگر شما بیست نفر صابر واستوار باشید بر دویست نفر غلبه میکنید🌷 وبعد از ساعتی از جلسه بیرون آمدیم وبه طرف تهران حرکت کردیم وبه اسلحه_کمری پرماجرا واتفاقات امروز فکر میکردیم و ابراهیم اسلحه_کمری را تحویل داد ودوران ۱۴ماهه گیلان غرب با همه خاطرات تلخ وشیرین تمام شد دورانی که سه تیپ مکانیزه ارتش عراق زمین گیر حملات یک گروه چریکی کوچک بود... https://eitaa.com/vaqf_hadi 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای ادای نذر حتما باید صیغه خونده بشه یا همینکه نیت نذر بشود کافیست؟ آیت اله مکارم ✅پاسخ نذر در صورتی صحيح است كه براي آن صيغه خوانده شود، خواه به عربي باشد يا به زبانهاي ديگر. بنابراين اگر بگويد چنانچه فلان حاجت من روا شود، براي خدا بر من است كه فلان مقدار مال را به فقير بدهم نذر او صحيح است، بلكه اگر بگويد نذر مي كنم براي خدا اگر فلان حاجت من روا شود، فلان كار خير را انجام دهم، كافي است. توضیح المسائل 16 مرجع مسأله 2641 https://eitaa.com/vaqf_hadi
@Darestani110++.mp3
5.37M
#فاطمیه_نزدیک_است #پیشنهاد_دانلود ■ #احـــــیا_فاطـــــمیه 🎤 اســـــتاد دارســـــتانی ✅ از هـــزار نفری ڪه مُحــرم عـــــزاداری میڪنند صــد نفــر #توفــیق ندارن برای حضـــرت زهــرا عـــزاداری ڪنن. ⏱ ۳ دقـــیقه و ۴۳ ثانـــیه 🌺 #نشــرپـیام‌صــدقه‌جـاریه‌است 👇👇 https://eitaa.com/vaqf_hadi
با سلام همراهان ارجمند صوت بالا رو حتما گوش کنید.🌹
عن الامام علی علیه السلام: «شیعتنا المُتباذِلون فی وِلایتنا» شیعیان ما کسانی هستند که در راه ولایت ما از خود بذل و بخشش نشان می دهند. سلام دوستان برا دور چهارم وقف، کتابی که انتخاب خواهد شد در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، لذا خواهشی که داریم اینه که کانال رو به دوستان و اطرافیان خودتون معرفی کنید، درسته الان ۱۴۷ نفر عضو هستن ولی عضو فعال که مطالب مارو بخونن به ۲۰ نفر نمیرسن... این دوره چون نزدیک ایام فاطمیه هستیم باید یه کم همت خودمون بیشتر کنیم و در راستای احیای فاطمیه یه گامی بر داریم. خیلیا هستن که از زندگی این خانم که جان عالمیان به فداش خبر ندارن و اطلاعات ناچیزی دارن، لذا از شما سروران میخواییم در این کار ما رو کمک کنید.🌹 نگاه حضرت نصیبتون پس: https://eitaa.com/vaqf_hadi
پرهیز از غضب 🍂🍀🌼🍀🍂🍀🌼🍀🍂🍀🌼🍀 🌻مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است. 🌻سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده [و] مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت. 🌻ناگاه اندرز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه [ضرر و زیان] مثل زخم و قتل... [که] از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید. 🌻بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوارهستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند [و] آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید. 📚داستان های بحارالانوار، قم، دارالثقلین، 1377، ج 3، ص 277. ‼️متاسفانه ما امروزه در جامعه خودمون شاهد این هستیم که بخاطره چیزهای جزئی مثل جای پارک و تصادف ماشین و ....مردم نمیتونن خشم خودشونو کنترل کنن و باعث اتفاق های ناگواری میشه. سعی کنیم سعه صدر بیشتری از خودمون نشون بدیم . https://eitaa.com/vaqf_hadi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عطر_ماندگار #پای_درس_استاد بعضی از اوقات آدم ها، با خوب رفتار کردن، دکّان باز می کنند برای خودشان... ما باید مواظب باشید.. #چند_دقیقه_تامل #وقف_هادی https://eitaa.com/vaqf_hadi