#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✍ قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی میرفتیم. حوالی میدان خراسان از داخل پیادهرو با سرعت در حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعت را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
همینطور که آرام حرکت میکرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: «یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم!» من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که بهخاطر معلولیت، پایش را روی زمین میکشید و آرام میرفت.
ابراهیم گفت: «اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش میسوزد که نمیتواند مثل ما راه برود. کمی آهسته راه برویم تا او ناراحت نشود.»
📚 از کتاب سلام بر ابراهیم
#وقف_هادی
https://eitaa.com/vaqf_hadi
✳ درد مردم و درد دین آدم را میکُشد
🔻 - امان از این ترکشها؛ چه دردها که به جان حاجی نمیانداختند! مدام دردش را میخورد. یادم هست بعضی وقتها قرآن که میخواست بخواند، گردنبند طبی میبست. دائم بدنش را به هم فشار میداد تا شاید دردش کم شود. میخواستیم تنش را ماساژ بدهیم، نمیگذاشت. میگفت: «این درد مال من است. عادت میکنم.» میگفتم: «خوب، حاجی چرا این را همیشه نمیبندی به گردنت؟ دردت را کمتر میکندها!» میگفت: «من ببندم نیرو چه میگوید؟ نمیگوید حاج قاسم چهاش شده؟»
🔸 ناراحتیام را که دید، خندید و گفت: «این دردها یادگاری رفقای شهیدم است. اینها نباشد یادم میرود کی هستم. با این دردها یاد شهدا میافتم؛ یاد حسین یوسف الهی؛ یاد احمد کاظمی. اونها نمیدادند بدنشان را کسی ماساژ بدهد.» بعد مکثی کرد و گفت: «این درد خیلی مهم نیست؛ درد مردم و درد دین آدم را میکُشد.»
🎙 راوی: حجت الاسلام محمد کاظمی کیاسری
📚 از کتاب «سرباز قاسم سلیمانی»
📖 صفحات 493 و 494
✍ #مصطفی_رحیمی
💚 #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
#طلبه_کوهسرخی
@talabe_koohsorkhi