eitaa logo
طلبــــــــــــه_نِـوِشـتـ
156 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
220 ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @yek_talabe 🌸اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 *اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ...* ❤️ سلامی که به دیدار رسید 🌻 به یاد شهید حاج‌قاسم سلیمانی و مجاهدان راه دفاع از حرم اهل‌بیت‌علیهم‌السلام 🔅 «اگر این شهدای عزیز شما (شهدای مدافع‌حرم)، این کسانی که رفتند آنجا مجاهدت کردند نبودند، دشمن تا نزدیکی قبر مطهّر حضرت اباعبدالله، چند کیلومتری کربلا، جلو آمده بود؛ در واقع [آنجا را] محاصره کرده بودند. این جوانهای شما رفتند در خلال هزاران نفرِ دیگر، رفتند این بلا را از سرِ اسلام و مسلمین رفع کردند.» ۹۷/۰۷/۳۰ 🏴 علیه‌السلام 💪 🌱 @talabe_nevesht
| شب اول ◾️همراهی نکردن خواص طرفدار حق با حضرت مسلم ▫️به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلم‌بن عقیل را به کوفه اعزام کرد. با خود اندیشید مسلم را به آن‌جا می‌فرستم. اگر خبر داد که اوضاع مساعد است، خود نیز راهی کوفه می‌شوم. مسلم بن عقیل به محض ورود به کوفه، به منزل بزرگان شیعه وارد شد و نامه‌ی حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه، اظهار ارادت کردند. در تاریخ آمده که گویی سی هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عده‌ای از خواص را وارد دسته‌های مردم کرد تا آنها را بترسانند. چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم پراکندند که آن حضرت به وقت نماز عشا هیچ کس را همراه نداشت؛ هیچ‌کس! آن گاه ابن زیاد به مسجد کوفه رفت و تاریخ می‌نویسد: مسجد کوفه مملو از جمعیتی شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند. چرا چنین شد؟ بنده که نگاه می‌کنم، می‌بینم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضی‌شان در نهایت بدی عمل کردند. امام خامنه‌ای | ۱۳۷۵/۰۳/۲۰ - تصویرسازی: فاطمه طیوب ●خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی 🌱 @talabe_nevesht
☑️ ثمره خون امام حسین علیه‌السلام ☀️ گزیده‌ای از بیانات تازه منتشرشده در پایان جلسه درس خارج فقه در آستانه ماه 🌹 «هر نفرى از این اهل‌بیت که می‌رفتند مثل این بود که یک عضوى از اعضاى حضرت را، یک قطعه‌اى از بدن مبارک آن حضرت را دارند جدا می‌کنند؛ و حضرت بر یکى‌یکى صبر کرد، این جرعه‌هاى صبر را یکى‌یکى نوشید؛ این حرکت به این عظمت [بود]. نتیجه‌اش هم معلوم شد، نتیجه این شد که آن ارزشهایى که امام حسین میخواست در دنیا بماند ماند: قرآن ماند، اسم اسلام ماند، ارزشهاى اسلامى ماند، حدیث پیغمبر ماند و در دایره‌ى محدودتر و مهم‌ترى، تشیّع که مکتب اهل‌بیت باشد ماند. اگر امام حسین این کار را نمیکرد، همچنان که در طول آن پنجاه شصت سال بعد از رحلت پیغمبر آن جور اسلام تغییر پیدا کرده بود و به آنجا رسیده بود که بتوانند جگرگوشه‌ى پیغمبر را بیایند به قتل برسانند، به فاصله‌ى اندکى چندین برابر آن، اوضاع فرق میکرد و بکل اسلام از بین میرفت. امام خامنه‌ای ۱۳۸۰/۱۲/۲۱ 🌱 @talabe_nevesht
☑️ امام حسین در واقع مثل آن میخ عظیمى شد که این خیمه‌اى را که طوفان داشت [آن را] میبرد، با خون خودش نگه داشت. خب این بزرگ‌ترین حماسه‌ى تاریخ اسلام بلکه بزرگ‌ترین حماسه‌ى تاریخ است؛ این را باید حفظ کرد، این را باید زنده نگه داشت، این را باید به عنوان یک گره‌گشا در امورِ همیشه‌ى تاریخ مسلمین، مورد استفاده قرار داد.» امام خامنه‌ای ۱۳۸۰/۱۲/۲۱ 🏴 علیه‌السلام 🌱 @talabe_nevesht
| شب دوم یادش بخیر... آن روزها؛ چه مردانی داشتیم.. روزهایی که زینب(س) یار و یاور داشت... روزهایی که ساقی و حامی داشتیم، عباس(ع) و علی اکبر(ع) داشتیم، امیدی برای کودکان تشنه لب داشتیم... یادش بخیر... 🌱 @talabe_nevesht
طلبــــــــــــه_نِـوِشـتـ
#روضه_های_مصور | شب دوم یادش بخیر... آن روزها؛ چه مردانی داشتیم.. روزهایی که زینب(س) یار و یاور د
| شب دوم ◾️چگونگی توقف در کربلا ▫️سپاه یزید به فرماندهی حر بن زیاد، راه را بر امام حسین(ع) سد کرده بود تا حضرت را نزد ابن زیاد بَرَد. حر که از جنگ با خاندان نبوت بیمناک بود، به امام(ع) پیشنهاد داد راهی جز کوفه و مدینه در پیش گیرند تا قائله ختم به خیر شود. امام(ع) موافقت کردند و هر دو گروه راهی مسیری دیگر شدند؛ تا آنکه پیک و جاسوس ابن زیاد نامه‌ای آورد: "ایشان را در سرزمینی بی آب و علف و بدون پناهگاه فرود آر که پیک من با توست تا فرمان بری". کاروان به کربلا رسید، جایی در نزدیکی فرات.. امام‌حسین(ع) فرمودند نام اینجا چیست؟ گفتند کربلا. ▫️امام(ع) فرمودند:«محلی که با رنج و بلا همراه است. پدرم هنگام رفتن به صفین ، از اینجا گذشت. ایستاد و از نام این سرزمین پرسید. نامش را گفتند. فرمود:"اینجا محل فرود آمدنشان، و مکان ریخته شدن خونشان است. پرسیدند: چه کسانی؟ فرمود: کاروانی از خاندان محمد(ص) اینجا فرود آیند." فرود آیید که به خدا قسم، اینجا جایگاه کاروان ما و محل ریخته شدن خون ماست. به خدا سوگند، این همان جایی است که اهل حرم ما به اسارت گرفته می‌شوند. جدم این خبر را به من داد.» ◾️بارها بر زمین گذاشته شد و اهل حرم فرود آمدند.. آن هنگام برای اهل حرم، مأمن و مأوایی بود... مردی بود، سروری بود، خردسال شیرینی بود... آه از روز دهم... ▫️«از روزی که امام حسین وارد سرزمین کربلا شد، تا روزی که از خاندان خود جداگردید، مگر چند روز بوده است؟ از روز دوم تا یازدهم ، هشت، نه روز بوده؛ خود آن حادثه هم که نصف روز است. شما ببینید این نصف روز حادثه، چه‌قدر در تاریخ ما برکت کرده و تا امروز هم زنده و الهام بخش است» امام خامنه‌ای | ۱۳۷۰/۴/۲۵ 🌱 @talabe_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 السلام ‌ای‌ زمین‌ کرب‌وبلا 🎙 بانوای: حاج‌ میثم‌ مطیعی 🔰 با زیر نویس عربی 🏴 ویژه شب دوم ماه ▪️ورود کاروان به کربلا 🌱 @talabe_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای‌ تموم‌ امیدم، ای‌ بابای شهیدم 🎙 بانوای: حاج ‌میثم ‌مطیعی 🔰 با زیر نویس عربی 🏴 ویژه شب سوم ماه ▪️مهمان (سلام‌الله‌علیها) 🌱 @talabe_nevesht
| شب چهارم ▫️یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند. آن سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت - «حُرّبن‌یزید ریاحی» - و از آن جایگاه صرفنظر کرد و به حسین‌بن‌علی پیوست، در این مبارزه باطنی و معنوی پیروز شد. امام خامنه‌ای |1381/1/9 🌱 @talabe_nevesht
طلبــــــــــــه_نِـوِشـتـ
#روضه_های_مصور | شب چهارم ▫️یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند
| شب سوم 🔴اندر احوال شهادت حرّ بن یزید ریاحی ▫️حرّ اگرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص فاطمه(س) نیز اشاره کرد. ▫️چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد (امام حسین(ع)‌) بجنگی؟» گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیداللَّه) نپذیرفت.» ▫️پس عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد، مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست از تو نمی‌گذشتم (و تو را نام می‌بردم) پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» حر گفت: «به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.» حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. ▫️موعظه کردن سپاه کوفه حر پس از توبه رو در روی لشکر عمر بن سعد ایستاد و به نصیحت آنها پرداخت: «ای قوم آیا پیشنهادهایی که حسین(ع) به شما کرد باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟» گفتند: «سخنت را به امیر عمر بن سعد بگو.» حر همین سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت: «من به جنگ با حسین(ع) حریصم و اگر راهی دیگر جز این داشتم همان کار را می‌کردم.» ◾️پس خطاب به لشکر گفت: «ای مردم کوفه مادرانتان به عزایتان بنشینند؛ آیا این مرد شایسته را به سوی خود خواندید و گفتید: در یاری تو با دشمنانت خواهیم جنگید، اما اکنون که به سوی شما آمد دست از یاری‌اش برداشتید، در برابر او صف بسته می‌خواهید او را بکشید؟ شما جان او را به دست گرفته راه نفس کشیدن را بر او بسته‌اید، و از هر سو او را محاصره کرده‌اید و از رفتن به سوی زمین‌ها و شهرهای پهناور خدا جلوگیریش کرده‌اید، آن سان که هم چون اسیری در دست شما گرفتار شده نه می‌تواند به نفع خود کاری انجام دهد و نه می‌تواند زیانی را از خود دور کند، و آب فراتی که یهود و نصاری و مجوس از آن می‌آشامند و خوکهای سیاه و سگان در آن می‌غلطند بر روی او و زنان و کودکان و خاندانش بسته‌اید، تا جائی که از شدت تشنگی بی‌حال افتاده‌اند؛ چه بد محمد(ص) را درباره فرزندانش رعایت کردید، خدا در روز تشنگی (محشر) شما را سیراب نکند!» ◾️شهادت زمان توبه‌ی حرّ تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنابر روایتی، حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده، اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد. وی بلافاصله پس از پیوستن به امام، راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بی‌نتیجه با عمربن سعد و بیان سخنانی در تقبیح رفتار زشت کوفیان، رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد و کشتن چهل و چند تن از دشمنان، به شهادت رسید. منابع: -طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲ -مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱ -ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۰۱ -انساب الاشراف، ج۲، ص۴۷۶، ۴۸۹ 🌱 @talabe_nevesht
| شب پنجم ▫️آن وقتى که حسین‌بن‌على از اسب روى زمین افتاد بچه‌یازده ساله‌اى با شتاب آمد و رسید بالاى سر أبى‌عبداللَّه. هنگامى که این بچه رسید یکى از سربازان خبیث ابن‌زیاد شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابى‌عبدالله فرود بیاورد، دستهاى کوچک خودش را بى‌اختیار جلوى شمشیر گرفت. اما این کار موجب نشد که آن حیوان درنده شمشیر را فرود نیاورد. شمشیر را فرود آورد، دست این بچه قطع شد. به همین هم اکتفا نکرد، بچه‌ى یازده ساله را روى زمین انداخت و او را به شهادت رساند. این‌جا بود که امام حسین خیلى منقلب شد، کارى هم از او برنمى‌آید، این‌جا دست به دعا برداشت و از ته دل این مردم را نفرین کرد. صدا زد «اللّهم أمسک عنهم قطر السماء» خدایا باران رحمتت را بر این مردم حرام کن...| امام خامنه‌ای | ۱۳۶۴/۷/۵ 🌱 @talabe_nevesht
طلبــــــــــــه_نِـوِشـتـ
#روضه_های_مصور | شب پنجم ▫️آن وقتى که حسین‌بن‌على از اسب روى زمین افتاد بچه‌یازده ساله‌اى با شتاب
| شب پنجم 🔴اندر احوال شهادت عبدالله بن حسن(ع) ▫️هنگامی که سپاه کوفه امام حسین(ع) را محاصره کرد، عبدالله به سوی عموی خود حرکت کرد، امام حسین(ع) از حضرت زینب(س) خواست که مانع او شود اما زینب(س) نتوانست جلوی عبدالله را بگیرد: عبدالله گفت به خدا قسم از عمویم جدا نمی‌شوم و شتابان خود را به امام رساند. ابجر بن کعب با شمشیری به سمت امام حسین حمله‌ور شد، عبدالله به او گفت وای بر تو‌، می‌خواهی عموی مرا بکشی؟ ابجر با شمشیر ضربه‌ای زد، عبدالله دست خود را جلو آورد، ضربه بر دست او فرود آمد و دستش به پوست آویخته شد. ▫️امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و فرمود‌: ای فرزند برادر صبر پیشه کن و این واقعه را برای خودت خیر بدان زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می‌سازد. ▫️منابع گفته‌اند که ابجر بن کعب دست وی را قطع کرد. در زیارت ناحیه مقدسه غیر معروفه ، حرمله بن کاهل اسدی به عنوان قاتل و پرتاب‌کننده تیر به سوی او معرفی و لعن شده است. منابع: -طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۵۱-۴۵۰ -شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۱۱۱ -طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۸ -ابن مشهدی، المزارالکبیر، ۱۴۱۹ق، ص۴۹۰ 🌱 @talabe_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤سلام به امام حسین علیه السلام در هر روز 🖤 💠أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ💠 📚زیارت ناحیه مقدسه 🌱 @talabe_nevesht
فرزند ، زندگی....؟! 👆🏻بلایی که آمریکایها سر سرخپوستان درآوردند این کارها و برنامه ها و حرفها براتون آشنا نیست بچه ها⁉️⁉️ 🌱 @talabe_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤سلام به امام حسین علیه السلام در هر روز محرم🖤 💠أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ 💠 📚زیارت ناحیه مقدسه 🌱 @talabe_nevesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای‌‌ وای، بمیرم‌ برای ‌یتیم ‌حسنم😭 🎙 بانوای: حاج ‌میثم‌ مطیعی 🔰 با زیر نویس عربی 🏴 ویژه شب‌ ششم ماه ▪️مهمان‌حضرت‌ قاسم‌بن‌الحسن (ع) 🌱 @talabe_nevesht
| شب ششم ▫️«قاسم‌بن‌الحسن» هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا، این نوجوان عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین(ع) فرمود: عزیزم! کشته‌شدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت: از عسل شیرینتر. این، آن جهتگــیرىِ ارزشی در خــــاندان پیــــامبر است. تربیت‌شده‌های اهـل بیت این‌گونه‌اند. امام خامنه‌ای | نماز جمعه ۱۳۷۷/۰۲/۱۸ 🌱 @talabe_nevesht
طلبــــــــــــه_نِـوِشـتـ
#روضه_های_مصور | شب ششم ▫️«قاسم‌بن‌الحسن» هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا، این نوجوان عرض
| شب ششم 🔴اندر احوال شهادت قاسم بن الحسن المجتبی(ع) ▫️شبی که گذشت... به نقلى در شب عاشورا، آنگاه كه امام حسين(ع) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: «فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»، وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمى‌شود. از اين‌رو پرسيد: «آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟» امام(ع) با مهربانى پرسيدند: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض كرد «احلى من العسل» (شيرين‌تر از عسل). حضرت(ع) فرمودند: آرى به خدا سوگند، عمو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد. ▫️اذن میدان در روز عاشورا هنگامى كه نوبت مبارزه به قاسم رسيد، براى كسب اجازه خدمت امام حسين (علیه‌السلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گريستند تا بى‌حال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسين (علیه‌السلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بوسه مى‌زد و بر خواسته‌اش پاى مى‌فشرد. ولى امام (علیه‌السلام) اجازه نمى‌داد تا سرانجام موفق به دريافت اجازه گرديد. وى در حالى كه اشك‌ هايش بر گونه سرازير بود و مادرش بر در خیمه ايستاده او را نظاره مى‌كرد، وارد ميدان كارزار شد. ▫️کیفیت شهادت طبری و ابوالفرج اصفهانی كيفيت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنين آورده‌اند: «نوجوانى به سوى ما آمد كه چهره‌اش همانند پاره ماه مى‌درخشيد، عمرو بن سعید ازدی به من گفت: به خدا به او حمله مى‌كنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از اين كار چه مى‌خواهى، انبوه لشكرى كه دور او را گرفته‌اند كارش را تمام خواهند كرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم كرد؛ او حمله كرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روى افتاد و فرياد برآورد «عموجان». به خدا سوگند حسين چون عقاب از جا جست و همانند شير خشمگين بر قاتل قاسم حمله‌ور گرديد و ضربتى سخت بر وى فرود آورد. او دست خود را سپر كرد ولى آن ضربت دستش را از آرنج قطع كرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند؛ ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه آن ملعون جان داد. ▫️پس از چندى كه گرد غبار ميدان فرونشست، حسين(ع) را ديديم كه بر بالين آن جوان ايستاده و او پاشنه‌هاى پاى خود را بر زمین مى‌سايد، امام حسين(ع) در آن حال مى‌گفت: «قومى كه تو را كشتند از رحمت خدا دور باشند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود. (بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک) قاسم سرانجام پس از كشتن سى و پنج تن به درجه شهادت نايل آمد. منابع: -بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴-۲۱۵ - قمی، نفس المهموم، ص ۲۰۸ -موسوی زنجانی، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳ -شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸ - سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۸ 🌱 @talabe_nevesht
کجایی .. امشب آقایمان تنها دارد عزاداری میکند..😭😭😭 🌱 @talabe_nevesht