هر ایدئولوژی زندگی ساز، نقطه اساسی اش این است که من اینجا برای کاری هستم اگر معتقد به خداست، میگوید مرا برای کاری آوردند؛ اگر معتقد به خدا نیست میگوید من به هر حال کاری دارم اینجا. ببینید اساسی ترین نقاط یک فلسفه فکری که الهام بخش یک زندگی فردی و اجتماعی بشود، همین است "ربَّنا ما خلقت هذا باطلاً". الهی است معتقد به خداست؛ لذا میگوید پروردگارِ ما، تو این اسمان و زمین را این همه غوغا را به بیهوده و پوچی نیافریده ای "سبحانك" تو از این منزه و پیراسته ای که کار بیهوده بکنی؛ پس من مسئولیتی دارم پس من باید راهی را بپیمایم پس من در مقابل این نظم عجیب و شگفت آور، یک نقطه ای هستم و برای کاری. در این نظم عجیب یک جایی هم من دارم که اگر آنجا را به صورت درست و صحیح، آن عمل را به صورت آن چنانی که تو خواسته ای انجام ندهم، این نظم را خراب کرده ام.
| #طرحکلیاندیشهاسلامیدرقرآن
"وجاهدوا في اللهِ حَقَّ جِهادِهِ" مجاهدت کنید در راه خدا «حَق جهاده» آن چنان که شایسته مجاهدت است. برای یک درآمد آفتاب تا آفتاب چه کار میکنید، چقدر تلاش میکنید؟ چقدر مجاهدت میکنید؟ به همین نسبت ببین برای خدا چقدر باید تلاش کنی همه کار در متن است، کار خدا در حاشیه وضع زندگی عمومی ما نقشه عمومی زندگی ما این است همه کارها در متن است یاد دادن یاد گرفتن پول گرفتن زحمت کشیدن نمیدانم ورزش کردن همه کار متن زندگی است در آن حاشیه ها، آن هم یا هست یا نیست کار خدا اما اگر درست نگاه کنید آن تلاشی که برای خدا و در راه خدا باید انجام بگیرد. حجمش کیفیتش عمقش نستوهی و پایداری اش بایستی به نسبت بزرگی و عظمت خود خدا از همه تلاشها بزرگتر پایدارتر نستوه تر خستگی ناپذیرتر باشد.
|#طرحکلیاندیشهاسلامیدرقرآن
"لقد أنزلنا آیات مبينات" همانا فرو فرستادیم آیه های روشنگر را. این آیه های قرآن، اینها روشنگر است. آن کسانی که به خودشان اجازه نمیدهند قرآن را بفهمند بیچاره ها از این روشنگری محرومند. "و الله يهدي من يشاء إلى صراط مستقیم" خدا رهنمون میشود هر که را بخواهد به سوی راه راست. هر که را خدا بخواهد. خواستن خدا یعنی چه؟ یعنی یک نفر را خدا میخواهد یک نفر را نمی خواهد؟ با بعضی ها یک نظر خاصی دارد، آنها را میکشاند میبرد بعضی ها را پس میزند؟ این جور نیست قضیه اراده خدا و مشیت خدا - در موارد معمولی البته - جز در قالب علتهای طبیعی و عادی جلوه گری نمیکند. شما اگر چنانچه خواستید تصمیم گرفتید پای یک سخن هدایتگر و روشنگر نشستید و هدایت شدید خدا خواسته بود که هدایت بشوید. همین شما اگر تنبلی کردید اگر سستی کردید اگر راه فهمیدن را روی خودتان بستید خدا اراده کرده بود که شما نفهمید اراده کردن خدا به این معناست که وسایل و اسباب عادی پیش آمده یا نیامده اگر با اراده شما با خواست شما وسایل و علل عادی پیش آمده برای انجام گرفتن این معلول اینجا خدا خواسته اگر چنانچه شما نخواستید پیداست که خدا نخواسته نه اینکه نخواستن خدا موجب بشود شما اراده نکنید نه شما در اراده کردن آزادید. خدا نخواسته یعنی
علت لازم مترتب نشده، این معنی خدا نخواسته.
| #طرحکلیاندیشهاسلامیدرقرآن