eitaa logo
نجوایِ‌یک‌طلبه؛
329 دنبال‌کننده
295 عکس
47 ویدیو
2 فایل
{﷽} ¹⁴⁰².².⁸ ‌ما مُعتکف ِ گوشه‌ ِ تنهایی ِ خویشیم .🪴 -در‌جستوجویِ‌علاجی‌برای‌جانِ‌پر‌تشویشِ‌خویش- +مکتوبات‌طلبه‌ای‌شیدا'
مشاهده در ایتا
دانلود
نجوایِ‌یک‌طلبه؛
_
از زمانی که پا در عرصهِ نویسندگی گذاشته ام و یاد گرفتم حتی در میان جمع هم ذهن را جمع کنم و غرق در افکار خوشایند خودم باشم ، زندگی خیلی زیبا تر شده است ! چون از جمع های پوچ نه تنها چیزی به تو اضافه نمیشود بلکه ذهنت را بهم میریزد ، چون افکار و رویاها متفاوت و دور از هم هستند . با نوشتن ذهنم آرام میشود ، روحم آزاد میشود ، انس گرفته ام با قلم و کاغذم . جهان رنگ دیگری برایم دارد ، منِ پوچ حالا یک منِ ارزشمند است ، به لطف فکری که به واسطهِ نوشتن ایجاد شد ؛ فکری که زیبایی ها را برایم مشهود کرده است ! وقتی نویسندگی را شروع میکنی مجبوری دیدگاهت را به زندگی عوض کنی و این دیدگاه جزئی باعث میشود برای صدای دلنواز پرنده ای که روی درخت پشت پنجرهِ کوچک اتاق است بنویسی و این باعث میشود ارزش زندگی را درک کنی ! زیبا نیست ؟ |
‌ از صبح مشغولم به شلوغی های جمع ، ولی احساس میکنم دیگر هیچ چیز جز خلوت با خود آرامم نمیکند ، باید نسخه ای بپیچد برایم ربِّ من متفاوت از روزمرگی هایم ، دارای اندکی سکوت ، صبر ، کتاب ، با چاشنیِ آرامشی از جنس خودش ؛ طاقتم طاق شده و بخاطر کلمه ای که میخواهم تمام زندگی را ورق زده ام ، نیست که نیست ! انگار اصلا این حوالی نیست ، انگار باید بیشتر به درونِ دل رجوع کنم ، انگار باید این من له شود و دیگری جایگزین شود ؛ بهم ریخته ام ، مانند نوشته هایم ‌. |
. حالِ خوشِ درس و مباحثه ، درگیری های ارزشمند ذهن بعد کلاس اخلاق ، دغدغهِ شروع و خوف و رجاء هایی که به واسطهِ استاد درگیرشون میشیم .. همه و همه شیرینی زندگی طلبگی را هزار برابر میکند ، این زندگی سراسر آرامش است ؛ بدون اغراق میگویم . اینجا همه چیز تغییر میکند ، و مهم تر از همه خودِ تو که با ارزش ترین مخلوق الله هستی ؛ غرق در دنیا شدن برایت کابوس و ملاقات خدا پررنگ میشود ؛ و این محتوای آیه‌ای است که استاد دو ترم محور کلاس اخلاق قرار داده است : یا ایها الانسان انك کادحٌ الى ربك كدحاً فملاقيه . باید رنج را تحمل کنی تا بزرگ شوی ، رنج را نمیشود محو کرد عزیزِ ارزشمندِ من :) |
‌‌ راه خوشبختی ، بی غم زندگی کردن نیست ، بلکه با غم سازگاری کردن است ... زيرا غم قابل حذف نیست ، بلکه برای رشد و تکامل توست ؛ اگر یاد بگیری خود را با شرايط وفق دهی ، میفهمی همه چیز سهل تر است ، و زندگی زیبا تر .. چون این حقیقت را پذیرفته ای :) ‌ |
‌ زندگی گاهی سختی ، و گاهی زیبایی هایش را چنان به رخت میکشد که مات و مبهوت میمانی ، نمیدانی سختی هارا باور کنی یا اینهمه زیبایی را ؛ میدانم سخت میشود گاهی عزیزِ خستهِ من اما .. اما دلیل نمیشود نعمت هایی که فراوانی انها چشم را حیران و زبان را عاجز میکند ، ندید بگیریم . اوج ناجوانمردی ، ناسپاسی‌ست .. وقتی خالقی به این عظمت داریم . وقتی چنین الله‌ی داریم بستن چشم به روی او اوج حقارت است .. به خودت بفهمان که همه چیز در صدد خوشحالی توست .. و او بیشتر از همه کس تورا دوست دارد و به تو عشق میورزد . موکدا مرور میکنم : بیشتر از همه کس :) |
خستگی های روح و جسمش آرامش شب را میطلبید ، هیاهوی روز و دویدن ها و نرسیدن ها درمانده اش کرده بود ، دوست داشت کمی ، کنجی آرام بگیرد و فکر کند ؛ به آنچه که استادش امر کرده بود و به آنچه که اورا به نتیجه ای میرساند . حالا تمام دلهره اش این است : نشود دیر شود و جا بمانم ! |
‌ اشک نجات دهنده است ‌، امیدوارم اشکت خشک نشود عزیزِ من .. چون سخت میشود ، خیلی سخت ؛ آن وقت است که دیگر ناجی نداری و گرفتاری در ازدحام ذهنت که آزارت میدهد و راه فرار نداری ، در بُهتی عظیم فرو میروی و دست و پا میزنی و غرق میشوی !! |
گاهی بغض مجال صحبت نمی دهد ، خفه ات میکند و قدرتش را چنان به رخت میکشد که تمام وجودت فریاد ناتوانی سر میدهد ؛ و اگر شکستی و اشک چشمت را گرفتی تا دلی نشکند ... هیچ ، بنشین و تماشا کن که ربّ تو چه میکند برای تو عزیزِ دلشکستهِ من ..(: