eitaa logo
⸤ طلبه نوشت‌ ⸣
264 دنبال‌کننده
385 عکس
32 ویدیو
2 فایل
ا﷽ا 📝کونوا نقاد الکلام...🔍 🔻مسائل تاریخی و فقهی و اعتقادی و سیاسی و طنز و شعر، نقد و تحلیل 🔶ناشناس برای ارسال نظرات و انتقادات و سوالات 🌐https://harfeto.timefriend.net/16739583446503 💠آیدی ارتباطی: @tabrizi_110
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️آصف محسنی در مشرعة بحارالانوار گوید: 🔻اکثر روایات بحارالانوار و دیگر کتب حدیثی مثل کافی و تهذیب و من لا یحضره الفقیه و المحاسن سنداً ضعیف و غیر معتبر است!!! 🔻بحارالانوار علامه مجلسی با اینکه دریای انوار است اما با این حال دارای روایات آلوده و مضر و لازم الاجتناب است برای همین اگر کسی می خواهد از از دریا آبی بنوشد ابتدا باید مشرعه بحارالانوار من را بخواند تا سالم بماند!!!! @Talabeh_nevesht110
🔻روایات ضعیف السند را نباید به معصومین نسبت داد و چنین کاری حرام است!!!!! 🔻باید تنها اکتفاء کرد با روایاتی که از جهت سلسله سند صحیح باشند و روایاتی که ضعیف السند هستند را رد و رفض و طرد کرد!!!! @Talabeh_nevesht110
🔻آصف محسنی با اینکه روی بررسی سندی محض اصرار دارد و روایات بسیاری را رد می کند بخاطر اینکه راوی آن مجهول یا کذاب اگر باشد!! با این حال در مواردی به قرائن و منهج وثوق صدوری نیز توجه دارد: 1⃣در خصوص خطبه حضرت زهراء علیها السلام در رابطه با فدک می گوید ضعیف السند است اما قرائن و تعدد طرق آن را تأیید و تقویت می کند و با اینکه ضعیف السند است از مسلّمات و قطعیات می کند چرا که داعی بر جعل وجود ندارد. (داعی بر جعل نبودن از جمله قرائن نزد فقهاء قائل به منهج وثوق صدوری است) 2⃣در مورد روایات تاریخی می گوید اسناد شان ضعیف است با این حال باید قرائنی را بدست آورد برای اعتبار و صحت شان. 3⃣در جای دیگر می گوید توقف می کنیم در رابطه با روایاتی که سندشان ضعیف است و قرینه ای نیست که موجب اطمینان نفس انسان به صحت صدور روایت از معصوم باشد. @Talabeh_nevesht110
📜معرفة الحجة(۲) ⬅️دومین بابی که در بحارالانوار منعقد شده است باب «فی اتصال الوصیة و ذکر الأوصیاء من لدن آدم إلی آخر الدهر» است، همانطور که از اسم باب معلوم است این باب در رابطه با اوصیایِ انبیاء است، لذا از امیرالمومنین به سیّد الوصیین تعبیر می شود که آقا و افضل جمیع اوصیای انبیاء است و از حضرت قائم بیشتر به «خاتم الاوصیاء» تعبیر می شود.(کشف الغمة ج ۲، ص ۴۹۹) طبق روایات این باب اولین وصیی در این عالَم ناسوت حضرت شیث که هبة الله لقب داشت، بود و او فرزند آدم و وصی او بود و این وصایت استمرار و اتصال داشت تا زمان رسول اکرم و امیرالمومنین علیهما و آلهما السلام. 🔻اوصیاء یکی پس از دیگری علم انبیاء و میراث نبوت و تابوت و اسم اعظم را ارث می بردند و به وصی بعد از خود می دادند لذا تمام این آثار و میراث و وصایا، امروزه نزد حضرت قائم سلام الله علیه است. ❇️حضرت ابو طالب پدر امیرالمومنین صلوات الله علیهما من جمله از حجج الهیه و اوصیائی بود که وصایا و آثاری که به او رسیده بود را به حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله داد. 💠بعضی از علماء همچون صاحب کتاب «اثبات الوصیة» جناب مسعودی به ذکر نام این اوصیاء از بدء خلقت از زمان حضرت آدم تا زمان حضرت خاتم الانبیاء پرداختند و بحث «اتصال حجج و اوصیاء» را مطرح کرده و ۱۲ امام شیعه را به عنوان اوصیایِ آخرین پیامبر ذکر کردند. 🆔 @mohadesin_marefat_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻عالم معاصر اهل سنت و تکفیر شیعیان ⬅️هر کس به روایات و مطالب کتبی مانند شیخ کلینی و تهذیب شیخ طوسی و من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق و علامه مجلسی اعتقاد داشته باشد کافر(حلال الدم) است. ✍بنظر بنده این عالم اهل سنت که اعتقاد سنیان را در رابطه با شیعیان آشکار کرد، شرف دارد به علمای اهل سنت داخلی تقریبی که در ظاهر تکفیر نمی کنند ولی در باطن آنان نیز روایات کتاب کافی و بحارالانوار را کفر و شرک آمیز و معتقد به آن را کافر می دانند. 🔻نباید در این شک داشت که گروهک های تکفیری که به جان شیعیان افتادند، همان تعالیم و معارف اهل سنت داخلی تقریبی را عملی می کنند که زیارت قبور و توسل و استغاثه و طعن به صحابه را همگی جمیعهم در کتب شان بیان کردند کفر و شرک است. @Talabeh_nevesht110
📜معرفة الحجة(۳) ⬅️سومین بابی که علامه مجلسی در ج ۲۳ بحار مجلدات امامت دارد باب «أن الإمامة لا تکون إلا بالنص و یجب علی الإمام النص علی من بعده» است. من جمله از اعتقادات امامیه در بحث امامت آنست که امامت فردی با «تنصیص و تصریح خداوند یا منصوب خداوند چون پیامبر یا امام قبلی» ثابت می شود و لکن اهل سنت و دیگر فرقه های باطله راه های دیگری نیز به زعم خود اثبات کردند مانند: ۱. اجماع امت کافةً ۲. شوری ۳. اختیار اهل حل و عقد ۴. استیلاء ۵. قیام به سیف. 🔻بنظر شیعه تنها راه که دومی ندارد آن «نص از الله و منصوب من عند الله» است و باقی طرق به دلائل عقلیه و نقلیه فاسد است و یکی از دلائل عقلیه این است که در امام اعلمیت و افضلیت و اتقی بودن و عصمت شرط است و این ها اموری اند که جزء خداوند کسی دیگر بهتر نمیتواند تشخیص دهد. در دلائل نقلیه نیز دو آیه قرآنی کفایت می کند همانطور که علامه مجلسی آورده: ۱. وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ (قصص ٦٨) ۲. وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا (زخرف ٣٢) ➖طبق این آیات شریفه که زمانی نازل شدند که مردم می گفتند خداوند چرا «محمد» را پیامبر انتخاب کرده! کسی دیگر نبود که از اشراف و بزرگان باشد و فقیر و یتیم نباشد؟!! هیچکس از مردم حق اختیار و انتخاب «نبی و رسول» از سمت خود ندارد و قرآن با استفهام انکاری می پرسد: آیا آنان رحمت پررودگارت را - که نبوت است به تصریح جمیع علمای اهل سنت - تقسیم می کنند؟!! پس ثابت می شود که امامت و خلافت نیز که «نشستن در جایگاه رسول الله» است مانند نبوت کسی حق اختیار و انتخاب ندارد جزء خداوند. 💠علامه مجلسی (ره) در این باب ۲۵ روایت از «اصول و کتب معتبره شیعه» نقل کرده است برای اینکه امام را تنها تنها تنها خداوند انتخاب می کند و حتی خود پیامبر و امام قبلی نیز حق انتخاب امام از سمت خود ندارند بلکه آنان نیز باید تسلیم مختار خداوند باشند و آنان تنها «معرّف و شناساننده منصوب الهی» هستند و بر هر امامی خداوند واجب قرار داده است تا امام بعد از خود را معرفی کند و بشناساند. ✳️نکته آخر که توجه می دهیم اینست که ائمه علیهم السلام همگی منصوب به «نصوص جلیه و حجج و دلائل واضحه» بودند و پیامبر به امامت امیرالمومنین طوری با کلماتی(امام، خلیفه، ولی، اولی بالتصرف، امیرالمومنین، وصیّ) تصریح کرد که جای شکی برای مردم نماند و واضح تر از این نمیشد کما قال الخواجة نصیر الدین: اَلاِمامِ الْوَصیّ اَلْحاکِمِ بِالنَصِّ الْجَلیّ.. و کذا باقی ائمه علیهم السلام همگی بر وظیفه خود با شکلی کامل عمل کردند و امام بعد از خود را با عباراتی واضحه و با تصریحاتی قطعیه معرفی کردند. 🆔 @mohadesin_marefat_110
📜معرفة الحجة(۴) ⬅️چهارمین باب در بحارالانوار باب «وجوب معرفة الإمام و أنه لا یعذر الناس بترک الولایة و أن من مات لا یعرف إمامه أو شک فیه مات میتة جاهلیة و کفر و نفاق» است، که سه مسأله مطرح شده است: ۱. شناخت امام منصوب از طرف خداوند واجب است ۲. اگر کسی معرفت امام و ولایت او را ترک کند نزد خداوند عذری نخواهد داشت و مؤاخذه خواهد شد ۳. هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد یا در امام زمانش شک داشته باشد بر مرگ یک عرب جاهلی قبل اسلام و یا کافر و منافق مُرده است. 🔻مراد به معرفت امام (آن حدی که واجب است و اگر کسی ترک کند معذور نیست و مرگ به این حال مرگ جاهلی کفر و نفاق است) تفحص و تحقیق از کسی است که خداوند اطاعتش را خلافةً عن النبی صلی الله علیه و آله فرض و واجب قرار داده است و وقتی فهمید چه کسی است به ولایتش اقرار می کند، لذا باید شخص امامش را به اسم و شخص اش بشناسد و مهمل و مجهول نگذارد، کما اینکه در روایات از معرفتی که به اسم و شخص نیست نهی شده است، مثل اینکه طرف بگوید من نمی دانم امام در این زمان م ح م د بن حسن بن علی عجل الله تعالی فرجه است ولی این را می دانم که امامم یکی از این آل محمّد است ولی نمی دانم دقیقا کیست! 🔹فرد مکلفی که تفحص از امام حق منصوب معصوم را ترک کند معذور نیست چرا که خداوند به او عقل و قدرت تمییز داده است، لذا می بینیم امام باقر علیه السلام وقتی از حضرت سوال شد آیا تفحص از امام حق و معرفت امام بر اهل سنت واجب است؟ امام فرمود: نَعَمْ أَ لَیْسَ هَؤُلَاءِ یَعْرِفُونَ فُلَاناً وَ فُلَاناً؛ یعنی واجب است، مگر آنان بدنبال معرفت امام شان فلانی(ابوبکر) و فلانی(عمر) نرفتند؟! (کافی ج ۱ ص ۱۸٠ ح ۳) پس قادر بر معرفت هستند و مکلف به وجوب معرفت اند و باید بروند امام حق را بشناسند و اگر نرفتند چگونه بگوییم معذور خواهند بود؟! 💠علامه مجلسی (رحمة الله علیه) در این باب ۴٠ روایت نقل کرده است و خلاصه می توان گفت روایات در «تحریص و تشویق بر معرفة الامام و عقاب و مواخذه در صورت ترک آن» متواتره است و از مسلمات مذهب امامیه معرفت امام است، چرا که آنان اطاعت از امام و تبعیت از او و اقتداء به سنت امام را برای سعادت و نجات از هلاکت و گمراهی لازم می دانند، مقدمه برای اطاعت هم «شناخت مطاع مفترض الطاعة» است و دینداری بدون امام بر حق مانند دینداری عرب های جاهلیت است که بدعت را سنت و منکر را معروف می پندارد کسی که بر اساس هدایت امام دینداری نمی کند و از اساس قبولی اعمال مشروط به امام و ولایت اوست. 🆔 @mohadesin_marefat_110
📜معرفة الحجة(۸) ⬅️از این به بعد در ۱۵ باب از آیاتی بحث خواهد شد که در حق اهل بیت علیهم السلام نازل گشتند، اولین باب از این آیات «أن آل یس آل محمد صلی الله علیه و آله» است. این بحث و اختلاف بیشتر به «اختلاف قرائات» و «سیاق» بر می گردد: 🔹در قرائت اهل سنت و مصاحف امروزه آل یاسین در قرآن اینطوری مکتوب است: سلام علی إل یاسین؛ سلام بر الیاسین (حضرت الیاس و پیروانش). آنان بخاطر بعضی قرائات و همچنین سیاق این را مدعی شدند و گفتند قرائت «آل یاسین» صحیح نیست چرا که از یاسین (اسم رسول خدا) در آیه ۱ سخن آمده و اگر آل یاسین منظور آل محمد بود این آیه با این همه فاصله در آیه ۱۳٠ واقع نمیشد و همچنین با نگاه به چند آیه قبلی(آیه ۱۲۳) نیز می بینیم که سخن از الیاس است. مفسرینی مانند جناب ناصر مکارم شیرازی نیز با مبنای غلط سیاق قائل به این نظریه شدند. 🔹علمای شیعه از قدیم بر اساس روایات متواتره و قرائت اهل بیت علیهم السلام و قرائت بعضی از صحابه و تابعین قائل بودند یاسین رسول خدا است و قرائت صحیحه «سلام علی آل یاسین» است که آل محمّد علیهم السلام می باشند. در روایات متعدده از رسول خدا و امیرالمومنین و امام سجاد و امام صادق و امام رضا و امام هادی و امام زمان (علیهم السلام) این مسأله نقل شده است. افرادی مانند ابن عباس و ابو عبد الرحمن سلّمی و ابن عامر و نافع و یعقوب این قرائت و تفسیر را داشتند(به اعتراف مؤالف و مخالف). 💠اما جواب از «اشکال سیاق» که مخالفین این قرائت و تفسیر مطرح کردند: ۱)از اساس این مسأله ثابت نیست که قرآن به همان شکل و ترتیب که نازل گشت، به ترتیب و منظم جمع شده باشد! لذا بسیار می شود که مفسرین می گویند این آیه مکی است و آیه ما قبل آن مدنی است، بخاطر اینکه آیات و سور بر اساس ترتیب زمانی و مکانی حقیقی نزول جمع نشده است. ۲)اگر روایاتی بر مدعای شیعیان نبود شاید می توانستیم بر اساس سیاق با برداشت ظنی خودمان نظر اهل سنت را ترجیح دهیم، لکن چون قرائن منفصله مانعه از چنین ظهور و برداشتی وجود دارد، باید اخذ به قول شیعیان کرد. ۳)چون قرائت منقوله اول موافق اهل سنت و مخالف روایات شیعه است، در تعارض باید اخذ به نقلی کرد که مخالف عامه باشد. ۴)این مسأله مانند آیه تطهیر است که وقتی به سیاق نگاه می شود می بینیم سخن از زنان رسول خداست ولی در وسط ناگهان قرآن از خطاب زنان پیامبر به خطاب به خمسه طیبه علیهم السلام عدول می کند(این از رموز قرآنی و حاکی از بلاغت آن است) و بعضی علمای اهل سنت نیز به این معترف اند: أن ترتيب الآيات التوقيفي لا يقتضي عقلا ارتباط إحداها بالأخرى إذا وقعت كل منها على أسباب مختلفة. (مباحث في علوم القرآن صبحی صالح ص ۱۵۲) از اساس یکی از مباحث علوم قرآنی که به تعلیم اهل بیت علیهم السلام این را می فهمیم مبحث «المنقطع اللفظی و المعطوف المعنوی» است، به این معنا که دو آیه با اینکه از هم لفظاً جدا هستند و فاصله (به اندازه چند آیه و سوره) دارند ولی از جهت معنا عطف بر یکدیگر اند و علقه دارند. (بحارالانوار ج ۹٠ ص ۳٠ به نقل از تفسیر النعمانی علیه الرحمة) 🆔 @mohadesin_marefat_110