فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینها تربیتیافتگان مکتب امامحسین علیهالسلام میباشند.
چه مکتبی؟!
چه معلمی؟!
چه دانشآموختگانی؟!
و من کجای این داستان ایستادهام؟!
😭❤️
📎 @talabehtehrani
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت نود و نهم
مهدیهای بدلی ۲
برام جالب بود وقتی فهمیدم اولینبار نام مهدی برای محمّدبنحنفيّه به کار رفته.
از تاریخ مکتوب اینطور برمیاد كه مختار ثقفی، توی برخى از نامههاى رسمى، از لقب مهدی براى محمدحنفیه استفاده كرده!
ظاهراً وقتی میخواسته نهضتش رو شروع کنه با اين ادّعا دستبهکار شده كه من از جانب مهدى، یعنی محمّدبنحنيفه به سوى شما اومدم!
گاهی هم که شخصاً به حضور محمدحنفیه میرسیده ایشون رو «ایمهدی» خطاب میکرده!
ابنکثیر تاریخنویس سرشناس، ایمهدی گفتن رو به معناى قطعى ادّعاى مهدويت گرفته! اما نمیشه حرفش رو به راحتی پذیرفت. آخه روشن نيست كه مراد مختار از اين واژه، مهدى به معناى مطلق هدايتگر بوده يا مهدى موعود؟!
البته فرقهٔ کیسانیه که هواداران مختارند، باورهایی دارند که ذهنیتِ مهدیبودن محمدحنفیه رو تقویت میکنه. اما من ضرورتی برای نقلشون نمیبینم و ازشون رد میشم.
بههرحال تب مهدیهای بدلی توی جهان اسلام، از زمان مختار شروع شده و گویا حالاحالاها ادامه داره.
جالبه که توی کتاب صحیح بخاری با یهحدیث جعلی در رابطه با مهدیهای بدلی مواجه شدم.
داستان از این قراره که زمان حجاجبنیوسف، مردم از ظلم به ستوه اومده بودند. آقایی از سیستان پیدا میشه به اسم عبدالرحمانبناشعث. قصد عبدالرحمان در ابتدا این بوده که با حجاج، حاکم کوفه مبارزه کنه اما وقتى میبینه سپاهيانش زیاد شدند، خواستار برکناریِ خود خلیفه یعنی عبدالملکمروان میشه. اون آخریها هم چنان هوا برش میداره که خودش رو ناصرالمؤمنين نام میگذاره و هوادارهاش پشت سرش چو میاندازند كه ایشون همون مهدی هست كه همه منتظرشند و...
صحيح البخارى: ج ۶ ص ۲۶۰۴ ح ۶۷۰۰، التنبيه و الإشراف: ص ۲۷۱، البداية و النهاية: ج ۸ ص ۲۴۸ و ۲۷۴، تاريخالطبرى: ج ۵ ص ۵۶۱، الطبقاتالكبرى: ج ۲ ص ۸۲، التحفة اللطيفة فى تاريخ المدينة المنورة: ج ۲ ص ۵۴۵، فرقالشيعة: ص ۲۹، الكيسانيّة فى الأدب و التاريخ: ص ۱۷۲.
ادامه دارد...
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رحمت خداوند بر همه شهیدان
🚩🌸🚩
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بوی بهشت می وزد از کربلای تو♥️
@talabehtehrani🦋
#بازخوردهای_داستان_بریده_بریده
بازخورد ۱
... توی این دهه کتاب شما بین من و خانومم دعوا انداخته..... دعوا سر اینه که حالا نوبت منه دیگه، وقت تو تموم شد. وقتی آدم دست میگیره دلش نمیاد بگذاره زمین. من خودم بااینکه حدودا اهل مطالعه هستم اما معمولا بین هر یک ساعت مطالعه میگم یه استراحت بکنم و بعد دوباره شروع کنم..... ولی تجربهاش برای اولین بار جالب بود. حدود ۴ ساعت ممتد داشتم میخوندم و نکتهبرداری میکردم...
نفس گرمتون به کتاب هم گرما داده الحمدلله.
🏴🚩🏴🚩
@talabehtehrani
#بازخوردهای_داستان_بریده_بریده
بازخورد ۲
یکی از آشنایانم در رابطه با کتاب #داستان_بریده_بریده این پیام را برایم ارسال کرد:
یکی از محافظهای آقا (مقام معظم رهبری) رفیقم میباشد. یک نسخه از کتاب #داستان_بریده_بریده را دادم تا ایشان برساند به آقا. رسانده بود به پسر آقا (آقا میثم) ایشان هم گفته بود اتفاقا چند روزی هست که دارم از روی نسخهٔ الکترونیکی، این کتاب را مطالعه میکنم...
و نهایتا تحویل گرفته بود. چند روز بعد هم آقا میثم خبر داد که کتاب را به دست آقا رساندم.
10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای علیرضا برازش نویسنده و پژوهشگر برگزیدهٔ هفتمین دورهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی و مدیر سابق شبکه یک و دو سیما از کتاب #داستان_بریده_بریده میگوید...
@talabehtehrani
خداروشکر امسال محرم، میهمان این بچهها بودم. تا پاسی از شب، زانو به زانو در کنار هم مینشستیم و از قرآن و امامحسین و نماز و عفت و حیا صحبت میکردیم.
من میگفتم، آنها میشنیدند. آنها میگفتند و من میشنیدم. از حالا غم دلم را گرفته، چطور فردا شب از بچهها باید جدا شوم؟! آنها هم از گفتههایشان پیدا بود، غصّهدار هستند. از برکت امامحسین علیهالسلام به هم عادت کردهایم.
این چند خط را به یادگار نوشتم تا خاطرات این روزهای بهیاد ماندنی در دلم جاودانه بماند.
امشب از فروبردن خشم، حرف گفتم و شِنُفتم. از تحمّل مصائب امامها سخن به میان آمد. از کظمغیظ حضرت موسیبنجعفر علیهالسلام داستانی درسآموز برای بچهها نقل کردم.
جز یکی دوتا از پسرها که به اقتضای خُردسالیشان، بازیگوشی میکردند بقیه سرآپا گوش بودند. جیکشان درنمیآمد. آندو نیز ناخواسته صبوریام را محک میزدند. فهمیدم چند مَرده حلاجم. در کنار کودکان و نوجوانان باید بردبار بود و تحمّل داشت. نتیجهاش شگفتانگیز است.
به قول مرحوم صائب تبریزی:
مرد مصاف در همه جا یافت میشود.
در هیچ عرصه مرد تحمل ندیدهام.
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صدم
مهدیهای بدلی ۳
در ادامه میخوام مقداری حرفهای تاریخی عجیب و خندهدار بنویسم. از بس که دورهٔ خُلفای بنیاُمیّه سياه و پرخفقان بوده وقتی عمربنعبدالعزيز به خلافت میرسه یکهو همهجا شایع میشه که مهدی ظهور کرده!! آخه این آقا بگینگی از خلیفههای قبلی بهتر بوده!
اللهاعلم اما اهلسنت توی کتابهاشون از قول امامباقر نوشتند که عُمربنعبدالعزیز بین خُلفای بنیاُمیّه خلیفهای نجیب بوده!
عالم شیعیمذهب جناب حِمیَری هم از قول امامباقر نوشته که این خلیفه، انقده فهم و شعور داشته که سهم اهلبیت رو از بیتالمال پرداخت میکرده. حتی بابت این کارش مورد اعتراض برادرش واقع میشه و داداشش بهش میگه بنیاُمیّه از این کارت دلخور و ناراضی هستند. اما خلیفه پاسخ میده: اصلا برام مهم نیست بنیامیه چی میگن! مهم خشنودیِ پیامبره و میدونم این کارم، پیامبر رو شادمان میکنه.
نوشتند گاهی به اهلبیت سهم بیشتری از بیتالمال نسبت به بزرگان بنیاُمیه میداده. حتی پس از ملاقاتی که با امامباقر در مدینه داشته طی نامهای تعهد میده که فدک رو به بنیهاشم برگردونه. هر چند این وعده هیچگاه عملی نمیشه!!
لای کتابها دنبال این بودم ببینم نخستینبار پیشنهاد کی بوده که به عمربنعبدالعزیز مهدی بگن که رسیدم به مردی يهودى به اسم وهببنمنبه!! این مرد یهودی که فقط خدا میدونه با چه انگیزهای دست به این کار زده، حتی در دفاع از خلیفه گفته: اگه قرار باشه در اين امت، مهدى باشه بدونشک اون مهدی، عمربنعبدالعزيزه!
خندهدارتر اینکه از حسن بصرى هم دربارهٔ عمربنعبدالعزيز نقل شده: اگه مهدی وجود داشته باشه بدون شک، عمربنعبدالعزيزه و اگه ایشون نباشه، دیگه حتما حضرت عيسیست!
نوشتند که عمربنعبدالعزيز برادری به نام اصح داشته. این برادر وقتی میبینه آدمهایی که هفتپشت غریبه هستند مثل مرد یهودی و حسن بصری، برای داداشْخلیفه سنگِ تمام گذاشتند، با خودش میگه ما چی از غریبهها کمتر داریم؟! اینه که دستبهکار میشه و همهجا پخش میکنه داداشم عمربنعبدالعزیز همونیه که قراره زمین رو پر از عدل و داد کنه!!
خدا بهتر میدونه اما انگاری شایعهٔ مهدیبودن خلیفهٔ اُموی بهقدری جدی میشه که برخی از تابعین معروف مثل آقای طاووس رو هم به اشتباه میاندازه. تا جایی كه وقتی ازش میپرسند: آيا عمربنعبدالعزيز بهخاطر مبارزه با جور و ستم همون مهدیه، پاسخ میده: هم مهدی هست هم نیست!چون عدل رو كامل نكرده!!
در ضمن، یادآوری کنم که تابعین به مسلمونهایی گفته میشه که خودشون توفیق ملاقات پیغمبر رو نداشتند اما با اصحاب رسول خدا، نشستوبرخاست کردند.
دروغ که حناق نیست! یهعدّه آدم نون به نرخ روز خور روایتی جعلی از امامباقر پخش کردند كه مهدى کسی نیست جز عمربنعبدالعزيز!!
از ایندست قصهها به راحتی میشه به ظهور مهدى به عنوان يك باور گسترده پیبُرد جوریکه حتّى امویها هم سعى داشتند ازش بهرهبرداری كنند.
جاذبهٔ مهدیبودن به قدری بالا بوده که حتی آدمِ یهودیالاصلی از نسل شمعون به نام صالحبنطريف، اوایل سدهٔ دوم هجری ادعا کرد که مهدیِ آخرالزمانه! این مرد یهودی، پیش آقایی به نام غیلان، مقداری درس سِحر و جادو خونده بود. سپس به سرزمين تامسنا رفت و اظهار اسلام كرد. زمانى كه مردم جذبش شدند، ادعا کرد: من صالحبنطريف، همون صالحالمؤمنينم كه توی آیهٔ ۴ سورهٔ تحريم اسمش اومده! این آقا، خودش رو مهدى بزرگ كه در آخر الزمان، كُشندهٔ دجاله معرفی میکرد. حتی اینم میگفت که حضرت عيسى قراره پشت سرم نماز بخونه و زمين رو پر از عدل و داد کنم!
اگه مطالب اين کتابها رو بپذيريم بايد اعتراف كنيم كه در نيمه اوّل قرن دوم هجرى، در سرزمین اسلامی بهویژه شمال آفریقا بحث مهدويتگرايى، به شدّت مطرح بوده!
معجمالبلدان: ج ۱ ص ۳۶۱، تذکرةالحفّاظ: ج ۱ ص ۱۱۹، قربالاسناد: ص ۱۱۲، الاستبصار فى عجائب الأمصار: ص ۱۹۷ - ۲۰۰، الخصال: ص ۱۰۵، تاريخ ابن خلدون: ج ۶ ص ۲۷۶ - ۲۷۷، المعرفة و التاريخ: ج ۱ ص ۶۱۳، تاريخ الخلفاء: ص ۲۷۹، انسابالاشراف: ج ۸ ص ۱۲۶، تاريخ دمشق: ج ۴۵ ص ۱۸۹، الطبقات الكبرى: ج ۵ ص ۳۳۳.
ادامه دارد...