تصویر ارسالی از جناب آقای محمد بخشایش پس از دریافت کتاب. انشاءالله مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
@talabehtehrani
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مطالعهٔ دو روزه!
ایشان یکی از دوستان خوبم میباشد. دختر گرامیاش، دهم دبیرستان تحصیل میکند. از شنیدن سخنان دوستم خیلی تعجب نکردم. زیرا به هنگام نگارش کتاب، در کنار اصالت محتوا تلاشم معطوف بر جذابیت و خوشخوانی متن بود. #داستان_بریده_بریده با یکصد و هفتاد هزار واژه در ۵۴۰ صفحه نگارش پیدا کرد. لذا باید بهگونهای میبود تا جذاب و خواندنی باشد. طبیعتا کارم را بینقص نمیدانم، اما تلاش کردم بدون حتی یک پاراگراف خیالپردازی مرسوم در داستاننویسی به واگویی مستند و جذاب از حادثهٔ کربلا بپردازم.
خوانندگان محترم با جزئیاتی شگرف و کمتر شنیدهشده از این واقعه بزرگ آن هم بر اساس منابع کهن تاریخ و حدیث آشنا میشوند.
از اینرو پیشنهاد و توصیهٔ برادرانهام مطالعهٔ این کتاب میباشد. دیگران را نیز به مطالعهٔ کتاب #داستان_بریده_بریده تشویق بفرمایید. انشاءالله در اجر و پاداش اشکهایی که در رثای حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام ریخته میشود، شریک باشید.
یاعلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈لطفا ارسال این پست برای دیگران فراموش نگردد. 🚩🚩🙏🌺
@talabehtehrani
May 11
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
#اطلاعیه 📚
زیاد سوال میکنند چگونه میتوان کتاب #داستان_بریده_بریده
و #داستان_فاطمه را تهیه نمود؟
👈لینک خرید را قرار دادم.
میتوان کتابها را با تخفیف مناسب از خود ناشر خریداری کرد.
برایتان پست میکنند.
خرید کتاب داستان فاطمه 📙👇
https://ketabestan.net/product/%d8%af%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%d9%87/
خرید کتاب داستان بریده بریده 📘👇
https://ketabestan.net/product/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87/
@talabehtehrani
امروز قرعهکشی کتاب داریم.
بابت تاخیر ببخشید
🌺🌸☄🔥📚📙📚📙📗
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا
قرعهکشی ۱ تیر ۱۴۰۳ برای اهدای کتاب #داستان_بریده_بریده و کتاب #داستان_فاطمه سلاماللهعلیها انجام پذیرفت. امروز یک هدیه داشتیم.
قرعه به نام جناب آقای بهرام رونقی از تهران افتاد. مبارک این بزرگوار باشد. 🌺🌸
از همهٔ عزیزانم تشکر میکنم.
قرعهکشی بعدی ۱۵ تیر ۱۴۰۳ انشاءالله.
#قرعهکشی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@talabehtehrani
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و نود
شیوۀ حکمرانی ۵
مشغول نوشتن از شیوۀ حکمرانی اماممهدی بودم. با دیدن حدیثی _شاید کمی عجیب_ برای لحظاتی به فکر رفتم. ابتدا میخواستم از کنار این روایت رد بشم اما با خودم گفتم: نه! من باید برای این مسئله چارهای کنم.
داستان از این قراره که براساس گزارشی از شیخ صدوق، اماممهدی به غاری در شهر انطاکیه تشریف میبرن و بعد از خارجکردن کتابهای آسمانی از داخل غار به کوفه برمیگردن و بین پیروان انبیای پیشین براساس کتابهای خودشون داوری میکنن!!
با خودم گفتم: مگه قرار نبود با ظهور اماممهدی فقط دین حق حاکم بشه، پس این حرفها چه معنایی میتونه داشته باشه؟!
این ابهام، ذهنم رو به خود مشغول کرد. ناچار برای پیداکردن پاسخی درخور سراغ کتابها رفتم. فرضیههای جورواجوری در نوشتهجات قدیمی و جدید وجود داشت. البته من کاری با اونها ندارم. چون واقعا خارج از حوصلۀ این نوشتهس. منتهی تلاش میکنم عصارۀ تحقیقاتم رو اینجا بنویسم. انصافا برای نوشتن این چند خط حدود پنجاه صفحه کتاب و تعدادی مقاله مطالعه کردم. نتیجۀ جونکندنها این شد که به سه فرضیهٔ مهم رسیدم. آقایون نظریهپرداز برای هر کدوم از این فرضیهها هم کلی آیه و حدیث، پشت سر هم ردیف کردند.
و اما فرضیۀ اول میگه بله همونطور که در آیةالکرسی هم اومده، سنّت خدا بر اینه که در مسائل اعتقادی و ایمانی، آدمها آزادن تا خودشون انتخاب کنن و در پذیرش دین اکراه و اجباری وجود نداره. حکومت اماممهدی هم از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین پیروان سایر ادیان آزادن با داشتن دین و آیین خودشون، همزيستى مسالمتآميزی زیر سایهٔ حاكميت اسلامی داشته باشن. از این گذشته، در قرآن اومده که شماری از یهودیها و مسیحیها تا روز قیامت بر دین خودشون باقی میمونن. جالبتر اینکه قرآن میگه برخی از یهودیها با خودشون و بعضی از مسیحیها هم با خودشون تا روز قیامت اختلاف و دشمنی دارن. حتی جایی از قرآن اومده که خداوند تا روز قیامت عدهای رو عینهو چماغ بالا سر يهوديان پيمانشكن میذاره تا عذابى سخت بهشون بچشونه. از این حرفها برمیاد که پیروان سایر ادیان در دورۀ حکومت اماممهدی وجود دارن.
و اما طبق فرضیۀ دوم، همۀ انسانها چه به اختیار و چه به اجبار باید پیرو اسلام باشن. نرمشی در کار نیست. اسلام، دين حاكم و مسلّط در تمام دنيا میشه. هواداران این نظریه قائلن که خداوند پیغمبر اسلام رو با دینی کامل برای هدایت انسانها فرستاده و نهایتا ایشون علیرغم میل مشرکین بر همۀ دینها پیروز میشن. اماممهدی نرمش پیامبر رو نداره و اجازه نمیده مخالفین در پرتو حکومتش زندگی کنن. حتی جزیه هم قبول نمیکنه. انقده باهاشون میجنگه تا توحید حاکم بشه. هر کس به ایشون ایمان نیاره نابود میشه و اين، به معناى وحدت انحصارى دين اسلام و از بين رفتن همه اديان ديگهس.
دربارۀ فرضیۀ سوم هم باید بگم بله تا مدتی پیروان سایر ادیان میتونن به آئین خود زندگی کنن و حتی امام بر اساس احکام اون شریعت بین پیروانش داوری میکنه اما به تدریج، ادیان از بین میرن و پیروانشون به اسلام گرایش پیدا میکنن. نهضت امام همینطور که جلو میره، جنگها هم آغاز میشه. نبردهای اوّليه در عربستان، عراق، سوریه، تركيه و مقداری هم روسيهست.
از نوشتههای قدیمی برمیاد كه امام در ابتداى نهضت، درگيرى خاصى با پيروان اديان هندى و چينى و ژاپنى نداره.
همزمان، یاران اماممهدى فرهنگ اسلامى و توحيدى رو تبليغ میكنن و خیلیها رو از گمراهى نجات میدن تا اينكه صدای اذان در همه جای دنیا به گوش میرسه.
تا اینجا تلاش کردم سه نظریه رو با دقت بنویسم. ظاهرا فرضيۀ سوم یعنی محو تدريجى اديان، شاید بتونه در قالب نظريهاى كارآمد و جامع، مورد دفاع قرار بگیره؛ چون هم تونسته ميان ادلّه قرآنى و روايى، جمع كنه و هم نظريهاى معقول و قابل پذيرش باشه.
الغيبةللطوسى: ص ۴۶۸ ح ۴۸۵، الكافى: ج ۱ ص ۲۵ ح ۲۱، مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۱۷ ص ۱۹۳- ۲۰۱، الغيبةللنعمانى: ص ۳۱۷ ح ۳، الإرشاد: ج ۲ ص ۳۸۶.
ادامه دارد...
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و نود و یک
شیوۀ حکمرانی ۶
دربارۀ برنامههاى اجتماعى اماممهدی حرفهای زیادی میشه زد. یکی از نتایج اون برنامهها عاطفیتر شدن رابطهٔ آدمهاست. در اون دوران، مردمی که دنبالهروی اماممهدی هستن، یهجور خیلی عجیبی نسبت به همدیگه دلرحم و مهربون میشن و همديگه رو عینهو دوتا داداشِ جونجونی دوست میدارن. بطوری که وقتی شب از هم جدا میشن، دلشون پیش همدیگهس و خدا خدا میکنن کِیْ صبح میشه تا دوباره هم رو ببینن! اصلا دشمنى و کدورت از دلها ریشهکن میشه و جاش رو به صلح و صفا میده. باورش کمی دشواره اما در اون روزگار اگه کسی پولْلازم باشه یکراس میره دم خونهٔ رفیقش و از همسرش میخواد تا فلان مبلغ پول از صندوقچه برداره و بهش بده. زن هم بیمعطلی، پول رو میاره و دودستی به رفیق شوهرش میده.
اینکه چیزی نیست. حتی برادران ایمانی به عنوان یک واجب شرعی همدیگه رو در مال و اموال خودشون سهيم میکنن. دنیای خیلی خوبی میشه. آدمها در صلح و صفا کنار هم به آرومی زندگی میکنن. ترس و دلشوره که خدایا فردا چی میشه و چی پیش میاد به کلی از بین میره و امنیت، همهجایی میشه. مردم و حتی خانمها بدون ترس و استرس همراه با زیورآلات خود به هرجا که دلشون بخواد مسافرت میکنن. شاید مبالغهآمیز باشه اما میگن امنیت انقده زیاد میشه که گرگ برای گلّهٔ گوسفندها چوپانی میکنه. حيوانات وحشی، ايمن و آسودهخاطر میشن و با هم در صلح و صفا زندگی میکنن. امنیت بیسابقهای بر راهها حاکم میشه.
گاهی داخل کتابها نگاهم به چیزهای جالبی میوفته که ممکنه باورش برای عدّهای سخت باشه. مانند اینکه آدمها در دورهٔ حکمرانی اماممهدی به این زودیها مریض نمیشن و احیانا اگه کسالتی پیدا کنن خوب میشن و به این راحتی از دنیا نمیرن. یا اینکه مرد دامدار به گاو و گوسفنداش میگه: برید در فلان جا بچريد و فلان ساعت برگردید. زبونبستهها هم یکراس به مرتع گفتهشده میرن و سر راه به علوفههای مردم ناخونکی نمیزنن.
عجیبتر اینکه مار و عقربها هم کمترین آزاری برای کسی ندارن. زهر حیوانات زهردار از بین میره. به قدری وفور نعمت و امنیت میشه که دیگه کسی انگیزهای برای دستاندازی به مال و جان و آبروی دیگران نداره! کشاورز وقتی میبینه یهمَن گندم یا جویی که روی زمین پاشیده بیآنکه شخمی بزنه و آبیاری کنه هر بذر هفتصد بذر بشه مگه مرض داره به راه خلاف بره؟!
با مطالعهٔ این چیزها با خودم فکر میکردم واقعا اماممهدی چهجوری حکمرانی میکنه که دنیا اینطور میشه؟! واقعا صلح دنیا فرا میگیره؟! جدّیجدّی شمشيرها داس میشن؟!
بله! قانون به شکل بیسابقهای حاکم میشه. بویژه در قوانین مربوط به توسعه راهها سختگیری بیشتری وجود داره. اگه ساختمان یا هر مانعی بر سر راه باشه بدون هیچ مماشاتی دستور تخریب داده میشه. برای پیادهها پیادهراه درست میکنن. سوارهها باید کاملا حقوق پیادهها رو رعایت کنن. اگه سوارهای وارد پیادهراه بشه و آسیبی به پیاده بزنه باید دیه پرداخت کنه. اما جالبه اگه پیادهای وارد محدودهٔ حرکت سوارهها بشه و آسیبی ببینه دیهای نداره. خلاصه اینکه رضایتمندی فوق تصوری دنیا رو فرا میگیره.
بد نیست اینم بگم که شنوايى و بينايىِ شيعيان، چنان نيرو و بُردى پیدا میکنه كه برای حرفزدن با امام به هیچ وسیلهای احتیاج ندارن. امام از همونجایی که هستن به راحتی با شیعیان سخن میگن و اونها هم به وضوح صدای حضرت رو میشنَون.
دلائل الإمامة: ص ۵۵۴ ح ۵۲۶، الخصال: ص ۶۱۰ و ۶۲۶ ح ۱۰، الاختصاص: ص ۲۴، مصادقة الإخوان: ص ۱۳۸ ح ۳.
ادامه دارد...
#حرم_امام_رضا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشود فاش کسی، آنچه میـــانِ من و توست●♪♫
تا اشاراتِ نظر، نامهرســـانِ من و توست♪♫
هوشنگ ابتهاج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اللهم عجل لولیک الفرج
⛅️🌺🌸⛅️🌺🌸⛅️🌺🌸
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گردش گیتی
رسد روزی
به پایان هر غمی🌱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اللهم عجل لولیک الفرج
⛅️🌺🌸⛅️🌺🌸⛅️
@talabehtehrani ✨
May 11
الحمدلله کتاب #داستان_بریده_بریده در آستانهٔ ماه محرم به چاپ ۲۱ رسید.
دوستان عزیزم
بابت تاخیر در ادامه نگارش داستان اماممهدی علیهالسلام عذرخواهی میکنم. روزها و شبهای دههٔ اول ماه محرم به منبر و روضهخوانی مشغولم و فرصت نمیکنم.
انشاءالله بعد از دههٔ اول داستان را ادامه میدهم. التماس دعا. بنده نیز دعاگویتان هستم. 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایستگاه صلواتی خاص 😍
@talabehtehrani ✨
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و نود و دو
شیوۀ حکمرانی ۷
شاید جذابترین پرسش این باشه که اماممهدی چطور میخواد فقر و نداری مردم رو برطرف کنه؟ دونستن این مطلب برام خیلی مهم بود. اینشد که رفتم سروقتِ نوشتههای قدیمی. چیزهایی که مینویسم از کتابهای درجهیک شیعهس.
گویا گنجهایی در اعماق زمین وجود داره که در زمان حکمرانی اماممهدی جاشون توسط حضرت معلوم میشه. گنجها استخراج شده و مردم به چشم میبینن. امام سالی دوبار به همه از این گنج بطور مساوی سهم میده. انقده وضع مردم خوب میشه که دیگه فقیری برای کمککردن پیدا نمیکنن. به هرکی میگن بیا و سهمی از زکات بردار، جواب میده که خودم به اندازهٔ کافی دارم و به این پولها احتیاجی نیست.
همهجا آباد و خُرّم میشه. چشمهسارهای زیبا و روان در هرجایی به چشم میان. تخمگذاری پرندهها و ماهیها افزایش پیدا میکنه. طول رودخونهها بیشتر و آب چشمهها سرازير میشه و زمين، دو برابر محصول میده. مردم غرق در ناز و نعمت میشن. به هر دشت و دَمنی که نگاه میکنی گلّهٔ گاو و گوسفند به چشم میخوره. زمینها و اموال عمومی که به ناحق دست این و اونه، ازشون پسگرفته میشه. البته غیر از چیزهایی که در اختیار شیعیانه. با اونها کاری ندارن. فقط باید مالیات پرداخت کنن. از اونجایی که در دورۀ غیبت اماممهدی بر اساس فتوای نایبان عام امام زندگی میکردن حالا هم هرچی دارن حلاله و مال خودشونه.
لازم میبینم دربارۀ پسگرفتن اموال از مردمِ غیر شیعه مقداری شرح بدم. خیلیها در طول زمانهای مختلف، زمينهای بايرى كه صاحبانشون رهاكردهبودن رو آباد نموده و حتی مالياتش رو هم پرداخت کردند. اما بههرحال این زمینها و ثروتی که از زمینها به دست اومده مال خودشون نیست و هنگام ظهور قائم باید به صاحبان اصلی پس بِدن. جالبه که امام از این ثروتهای نامشروع در راه مبارزه با دشمنان استفاده میکنه.
مطلب دیگهای که دیدم اینکه امروزه مشکلی نیست مؤمن به مؤمن چیزی بفروشه و در قبالش سود دریافت کنه اما در دورۀ حکمرانی اماممهدی سودگرفتن مؤمن از مؤمن ممنوع میشه.
در پایان باید بگم بعد از اونکه همهٔ آدمها سهم میبرن و زندگیها گل و بلبل میشه حضرت به جارچی دستور میده تا جار بزنه: آیا کسی مال و ثروت میخواد؟ در اینجا سر و کلّهٔ مرد دندونگردی پیدا میشه. مرد جلو میاد و به امام عرض میکنه بله من میخوام. امام میگه پیش خزانهدار برو و بهش بگو: مهدى دستور داده مالى به من بِدى!
مرد پیش خزانهدار میره و پولی دریافت میکنه. اما طولی نمیکشه پشیمون میشه و با خودش میگه: من حريصترين آدم امّت محمّدم. واقعا اونچه به من رسيده بود كافى نبود؟! مرد بعد از مقداری کلنجار با خود، نهایتا به داخل برمیگرده تا پولها رو پس بده اما از خزانهدار اماممهدی میشنوه: چيزى كه بخشيديم، پس نمیگيريم.
اینها که نوشتم شرح اوضاع و احوال اقتصادی روزگار ظهور اماممهدی بود که در کتابهای کهن شیعه و بعضا سُنّی اومده.
الإرشاد: ج ۲ ص ۳۸۱ و ۳۸۴، بحارالأنوار: ج ۵۲ ص ۳۹۰ ح ۲۱۲.
ادامه دارد...
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و نود و سه
شیوۀ حکمرانی ۸
اصلیترين یا بهتره بگم محوریترین برنامهٔ اماممهدى برپایی عدالته. بنابراین امام برای رسیدن به این مهم، نیاز به عدلیهای قوى و سالم داره تا از پسِ این کار دشوار بهخوبی بربیاد.
اولین چیزی که توجهام رو به خود جلب کرد تفاوت روش قضاوت اماممهدی با شيوۀ پیامبر و امامعلى بود. آخه این دو بزرگوار به ظاهر داورى میکردن و اماممهدی به واقع قضاوت میکنه. در اینجا ناچارم مقداری شرح بدم.
مبنای قضاوت توی مَحاکم اسلامی از زمان پیامبر تا پیش از ظهور اماممهدی براساس بیّنه و قسَم انجام میگیره. اما با اومدن اماممهدی، دادرسی دستخوش تحول و دگرگونی میشه. از اون بهبعد داوری بر پایۀ علم قاضی صورت میگیره. این اتفاق، برجستهترین نوآوری قضایی در حکومت اماممهدی به حساب میاد.
حضرت حجّت توی مَحاکم قضایی به شيوۀ دو پیامبر الهی یعنی داوود و سليمان قضاوت میكنه و از طرفین دعوا هیچ بيّنهای نمیطلبه. خداوند مستقیما حکم رو به ذهن و قلب امام، الهام میكنه و حضرت با نگاه به چهرۀ آدمها تا تَهِ ماجرا رو میخونه.
توی مطالعاتم به اینجا که رسیدم، پرسش مهمّی ذهنم رو به خود مشغول کرد. ناچار باید پاسخ مناسبی برای این خطور ذهنی، پیدا میکردم. با خودم گفتم: مگه اماممهدی میتونه یهتنه به همهٔ دعاوى رسيدگى كنه؟! خیلی ایندر و اوندر زدم تا جوابی به دست بیارم. تا اینکه در یکی از فرمایشات امامباقر متوجه راز مسئله شدم. اماممهدی هنگام ارسال قاضی به چهارگوشهٔ جهان، بهشون میگه: پيماننامهتون كفِ دستتونه، وقتی كارى پیشآمد کرد که نفهميدید چیکار باید کنید، به كف دستتون نگاهی بندازین!
اتفاقا لشكرى رو به قسطنطنيّه روانه میكنه. سپاهیان وقتی به دریا میرسن با نگاه به اون پیماننامه، به پاهاشون چيزى مینويسن و پا روی آب میگذارن. اروپاییها وقتی از دور میبینن فرستادههای اماممهدی روى آب راه میرن با شگفتی میگن: واعجبا! ياران مهدی اینجورن، پس خودش دیگه چیه؟! اين میشه که جنگ و جدال رو کنار گذاشته و تسلیم میشن.
حساس شدم ببینم منظور از این حرف که "پيماننامهتون كفِ دستتونه" یعنی چی؟! خیلی با خودم کلنجار رفتم. به کتابهای مختلف نگاه کردم. با کسانی که در این رابطه چیزی میدونستند مشورت کردم.
شاید مراد این باشه که اماممهدی دستورالعمل كامل و جامعى به قضات میده كه پاسخ هر سؤالى داخلش وجود داره و با مراجعه بهش میتونن از حكم صحيح، سر در بیارن.
و امّا در اینکه ماهيت اين دستور العمل چیه و چطوری در اختيار قضات قرار میگيره دو احتمال گفتن.
یکی اینکه خداوند به برکت اماممهدی، دانش ویژهای به قلب قضات افاضه میکنه که دیگه نيازى به بيّنه و قَسَم نداشته باشن.
احتمال دوم هم اینه که دستگاه قضايى اماممهدی، مجهّز به سامانۀ اطّلاعرسانى بسيار پيشرفتهاى هست كه قادره اطّلاعات مورد نياز قضات رو با دقّت كامل و برخط در اختيارشون قرار بده.
اینها احتمالات بود. خدا بهتر میدونه که حقیقت ماجرا چیه. بیشتر از این، چیزی در دست ما نیست.
كمالالدين: ص ۶۷۱ ح ۱۹، بصائر الدرجات: ص ۲۵۹ ح ۳، الكافى: ج ۱ ص ۳۹۷ ح ۲ ص ۵۰۹ ح ۱۳.
ادامه دارد...