eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
354 دنبال‌کننده
483 عکس
244 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و نود و یک شیوۀ حکمرانی ۶ دربارۀ برنامه‌هاى اجتماعى‏ امام‌مهدی حرف‌های زیادی می‌شه زد. یکی از نتایج اون برنامه‌ها عاطفی‌تر شدن رابطهٔ آدم‌هاست. در اون دوران، مردمی که دنباله‌روی امام‌مهدی هستن، یه‌جور خیلی عجیبی نسبت به همدیگه دل‌رحم و مهربون می‌شن و همديگه رو عینهو دوتا داداشِ جون‌جونی دوست می‌دارن. بطوری که وقتی شب از هم جدا می‌شن، دلشون پیش هم‌دیگه‌س و خدا خدا می‌کنن کِیْ صبح می‌شه تا دوباره هم رو ببینن! اصلا دشمنى و کدورت از دل‏‌ها ریشه‌کن می‌شه و جاش رو به صلح و صفا می‌ده. باورش کمی دشواره اما در اون روزگار اگه کسی پول‌ْلازم باشه یکراس می‌ره دم خونهٔ رفیقش و از همسرش می‌خواد تا فلان‌ مبلغ پول از صندوقچه برداره و بهش بده. زن هم بی‌معطلی، پول رو میاره و دودستی به رفیق شوهرش می‌ده. اینکه چیزی نیست. حتی برادران ایمانی به عنوان یک واجب شرعی همدیگه رو در مال و اموال خودشون سهيم می‌کنن. دنیای خیلی خوبی می‌شه. آدم‌ها در صلح و صفا کنار هم به آرومی زندگی می‌کنن. ترس و دلشوره که خدایا فردا چی می‌شه و چی پیش میاد به کلی از بین می‌ره و امنیت، همه‌جایی می‌شه. مردم و حتی خانم‌ها بدون ترس و استرس همراه با زیورآلات خود به هرجا که دلشون بخواد مسافرت می‌کنن. شاید مبالغه‌آمیز باشه اما می‌گن امنیت انقده زیاد می‌شه که گرگ برای گلّهٔ گوسفندها چوپانی می‌کنه. حيوانات وحشی، ايمن و آسوده‌خاطر می‌شن و با هم در صلح و صفا زندگی می‌کنن. امنیت بی‌سابقه‌ای بر راه‌ها حاکم می‌شه. گاهی داخل کتاب‌ها نگاهم به چیزهای جالبی میوفته که ممکنه باورش برای عدّه‌ای سخت باشه. مانند اینکه آدم‌ها در دورهٔ حکمرانی امام‌مهدی به این زودی‌ها مریض نمی‌شن و احیانا اگه کسالتی پیدا کنن خوب می‌شن و به این راحتی از دنیا نمی‌رن. یا اینکه مرد دامدار به گاو و گوسفنداش می‌گه: برید در فلان جا بچريد و فلان ساعت برگردید. زبون‌بسته‌ها هم یکراس به مرتع گفته‌شده می‌رن و سر راه به علوفه‌های مردم ناخونکی نمی‌زنن. عجیب‌تر اینکه مار و عقرب‏‌ها هم کمترین آزاری برای کسی ندارن. زهر حیوانات زهردار از بین می‌ره. به قدری وفور نعمت و امنیت می‌شه که دیگه کسی انگیزه‌ای برای دست‌اندازی به مال و جان و آبروی دیگران نداره! کشاورز وقتی می‌بینه یه‌مَن گندم یا جویی که روی زمین پاشیده بی‌آنکه شخمی بزنه و آبیاری کنه هر بذر هفتصد بذر بشه مگه مرض داره به راه خلاف بره؟! با مطالعهٔ این چیزها با خودم فکر می‌کردم واقعا امام‌مهدی چه‌جوری حکمرانی می‌کنه که دنیا اینطور می‌شه؟! واقعا صلح دنیا فرا می‌گیره؟! جدّی‌جدّی شمشيرها داس می‌شن؟! بله! قانون به شکل بی‌سابقه‌ای حاکم می‌شه. بویژه در قوانین مربوط به توسعه راه‌ها سخت‌گیری بیشتری وجود داره. اگه ساختمان یا هر مانعی بر سر راه باشه بدون هیچ مماشاتی دستور تخریب داده می‌شه. برای پیاده‌ها پیاده‌راه درست می‌کنن. سواره‌ها باید کاملا حقوق پیاده‌ها رو رعایت کنن. اگه سواره‌ای وارد پیاده‌راه بشه و آسیبی به پیاده بزنه باید دیه پرداخت کنه. اما جالبه اگه پیاده‌ای وارد محدودهٔ حرکت سواره‌ها بشه و آسیبی ببینه دیه‌ای نداره. خلاصه اینکه رضایت‌مندی فوق تصوری دنیا رو فرا می‌گیره. بد نیست اینم بگم که شنوايى و بينايىِ شيعيان، چنان نيرو و بُردى پیدا می‌کنه كه برای حرف‌زدن با امام به هیچ وسیله‌ای احتیاج ندارن. امام از همونجایی که هستن به راحتی با شیعیان سخن می‌گن و اون‌ها هم به وضوح صدای حضرت رو می‌شنَون. دلائل الإمامة: ص ۵۵۴ ح ۵۲۶، الخصال: ص ۶۱۰ و ۶۲۶ ح ۱۰، الاختصاص: ص ۲۴، مصادقة الإخوان: ص ۱۳۸ ح ۳. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشود فاش کسی، آنچه میـــانِ من و توست●♪♫ تا اشاراتِ نظر، نامه‌رســـانِ من و توست♪♫ هوشنگ ابتهاج ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اللهم عجل لولیک الفرج ⛅️🌺🌸⛅️🌺🌸⛅️🌺🌸 @talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گردش گیتی رسد روزی به پایان هر غمی🌱 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اللهم عجل لولیک الفرج ⛅️🌺🌸⛅️🌺🌸⛅️ @talabehtehrani
الحمدلله کتاب در آستانهٔ ماه محرم به چاپ ۲۱ رسید.
دوستان عزیزم بابت تاخیر در ادامه نگارش داستان امام‌مهدی علیه‌السلام عذرخواهی می‌کنم. روزها و شب‌های دههٔ اول ماه محرم به منبر و روضه‌خوانی مشغولم و فرصت نمی‌کنم. انشاءالله بعد از دههٔ اول داستان را ادامه می‌دهم. التماس دعا. بنده نیز دعاگویتان هستم. 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت صد و نود و دو شیوۀ حکمرانی ۷ شاید جذاب‌ترین پرسش این باشه که امام‌مهدی چطور می‌خواد فقر و نداری مردم رو برطرف کنه؟ دونستن این مطلب برام خیلی مهم بود. این‌شد که رفتم سروقتِ نوشته‌های قدیمی. چیزهایی که می‌نویسم از کتاب‌های درجه‌یک شیعه‌س. گویا گنج‌هایی در اعماق زمین وجود داره که در زمان حکمرانی امام‌مهدی جاشون توسط حضرت معلوم می‌شه. گنج‌ها استخراج شده و مردم به چشم می‌بینن. امام سالی دوبار به همه از این گنج بطور مساوی سهم می‌ده. انقده وضع مردم خوب می‌شه که دیگه فقیری برای کمک‌کردن پیدا نمی‌کنن. به هرکی می‌گن بیا و سهمی از زکات بردار، جواب می‌ده که خودم به اندازهٔ کافی دارم و به این پول‌ها احتیاجی نیست. همه‌جا آباد و خُرّم می‌شه. چشمه‌سارهای زیبا و روان در هرجایی به چشم میان. تخم‌گذاری پرنده‌ها و ماهی‌ها افزایش پیدا می‌کنه. طول رودخونه‌ها بیشتر و آب چشمه‏‌ها سرازير می‌شه و زمين، دو برابر محصول می‌ده. مردم غرق در ناز و نعمت می‌شن. به هر دشت و دَمنی که نگاه می‌کنی گلّهٔ گاو و گوسفند به چشم می‌خوره. زمین‌ها و اموال عمومی که به ناحق دست این و اونه، ازشون پس‌گرفته می‌شه. البته غیر از چیز‌هایی که در اختیار شیعیانه. با اون‌ها کاری ندارن. فقط باید مالیات پرداخت کنن. از اونجایی که در دورۀ غیبت امام‌مهدی بر اساس فتوای نایبان عام امام زندگی می‌کردن حالا هم هرچی دارن حلاله و مال خودشونه. لازم می‌بینم دربارۀ پس‌گرفتن اموال از مردمِ غیر شیعه مقداری شرح بدم. خیلی‌ها در طول زمان‌های مختلف، زمين‌های بايرى كه صاحبانشون رهاكرده‌بودن رو آباد نموده و حتی مالياتش رو هم پرداخت کردند. اما به‌هرحال این زمین‌ها و ثروتی که از زمین‌ها به دست اومده مال خودشون نیست و هنگام ظهور قائم باید به صاحبان اصلی پس بِدن. جالبه که امام از این ثروت‌های نامشروع در راه مبارزه با دشمنان استفاده می‌کنه. مطلب دیگه‌ای که دیدم اینکه امروزه مشکلی نیست مؤمن به مؤمن چیزی بفروشه و در قبالش سود دریافت کنه اما در دورۀ حکمرانی امام‌مهدی سودگرفتن مؤمن از مؤمن ممنوع می‌شه. در پایان باید بگم بعد از اونکه همهٔ آدم‌ها سهم می‌برن و زندگی‌ها گل و بلبل می‌شه حضرت به جارچی دستور می‌ده تا جار بزنه: آیا کسی مال و ثروت می‌خواد؟ در اینجا سر و کلّهٔ مرد دندون‌گردی پیدا می‌شه. مرد جلو میاد و به امام عرض می‌کنه بله من می‌خوام. امام می‌گه پیش خزانه‏‌دار برو و بهش بگو: مهدى دستور داده مالى به من بِدى! مرد پیش خزانه‌دار می‌ره و پولی دریافت می‌کنه. اما طولی نمی‌کشه پشیمون می‌شه و با خودش می‌گه: من حريص‏‌ترين آدم امّت محمّدم. واقعا اونچه به من رسيده بود كافى نبود؟! مرد بعد از مقداری کلنجار با خود، نهایتا به داخل برمی‌گرده تا پول‌ها رو پس بده اما از خزانه‌دار امام‌مهدی می‌شنوه: چيزى كه بخشيديم، پس نمی‌گيريم. این‌ها که نوشتم شرح اوضاع و احوال اقتصادی روزگار ظهور امام‌مهدی بود که در کتاب‌های کهن شیعه و بعضا سُنّی اومده. الإرشاد: ج ۲ ص ۳۸۱ و ۳۸۴، بحارالأنوار: ج ۵۲ ص ۳۹۰ ح ۲۱۲. ادامه دارد...