eitaa logo
یادداشت‌ های یک طلبه
386 دنبال‌کننده
525 عکس
276 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خوب نه خریدنی ست و نه پیدا کردنی حال خوب رو باید با ۱. بندگی‌خدا و ۲. خدمت به خلق، ساخت🌺 امیدوارم همیشه حال دلتون خوبِ خوب باشه😊 @talabehtehrani🦋
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت نود و ششم طول عمر ۱ اگه خدا بخواد قصد دارم دربارۀ طول عمر امام‌مهدی چیزهایی بنویسم. همین ابتدا باخودم گفتم فعلاً با امام‌مهدی کاری ندارم، چون فعلا می‌خوام ببینم اصلاً از نظر عقلى و علمى آیا امکان داره عمرِ انسان به‌طور غیرمتعارف، طولانی بشه یا نه؟! اگه پاسخ راضی‌کننده‌ای برای این سؤال پیدا کردم، اونوقت می‌رم پیِ اینکه ماجرای طولانی‌بودن عمر امام‌مهدى چیه؟! از خدا که پنهون نیست، راستش باخودم قرار گذاشتم تا وقتی، جواب دلچسب و قابل‌قبولی برای این دو سؤال پیدا نکنم وِل‌کنِ ماجرا نباشم. خُب! به‌هرحال باید قبول کرد که عمر آدمیزاد هم برای خودش یه‌حدّ و اندازه‌ای داره و اگه بیشتر از معمول بشه، دلیل درست و حسابی می‌خواد. پس من ناچارم قبل از هر چیزی برم سروقتِ این پرسش که آیا طولِ عمر انسان، اصولاً امكان عقلى و علمى داره یا نه؟! فکر می‌کنم تا وقتی پاسخ قانع‌کننده‌ای برای این سؤال پیدا نشه با هيچ دليلى نمی‌شه طول عمر امام‌مهدى رو ثابت کرد. مشغول فکر و بررسی حول این موضوع شدم. بعد از کلی بالا و پایین کردنِ مسئله، این‌طور به نظرم اومد که دربارهٔ امکان طولِ عمر انسان، همینکه عقل بگه محال نیست، کافیه. عینِ روز روشنه که دليلى بر غیرممكن بودن طول عمر وجود نداره؛ یادم میاد از معلم منطق شنیده بودم که از نظر عقلى، فقط چيزى ممتنع و ناممكنه كه مستلزم اجتماع و يا ارتفاع نقيضين باشه و بديهی هست كه طول عمر، مستلزم چنين چيزى نيست. متأسفم که ناچارم از اصطلاحات قُلسمبه‌سُلُمبه توی داستانم استفاده کنم، اصلاً دوست ندارم به این سمت برم، اما واقعاً مجبور شدم. پس این مسئله از جهت عقلی ممکنه؛ اما از نظر علمى چی؟! راستش، توی یه‌کتاب علمی به نقل از دانشمندان علم ژنتیک خوندم: انسان می‌تونه براى مدّت‏‌هاى بسيار طولانى عمر كنه، به‌خاطر اینکه پيری عارضه‌ای غيرطبيعی به حساب میاد كه به‌دلیل نرسيدن موادّ غذايى لازم به سلول‏‌هاى بدن و يا نفوذ ميكروب‏‌ها و عوامل ديگه عارض می‌شه. بدن انسان اقتضاى عمر جاويد رو داره و علم می‌تونه با برطرف كردن موانع طول عمر، زندگى انسان رو جاودانه کنه! البته نظريّۀ عمر جاويد، از نظر آموزه‏‌هاى دينى قطعاً مردوده؛ اما به‌هرحال، تلاش دانشمندان براى شكستن ديوار عمر، نشونۀ امكان علمى عمر طولانیه. از این‌ها گذشته، در علم فلسفۀ اسلامی می‌گن: بهترين دليل برای امكان چیزی، وقوع اون چیزه! تاريخ مردمان گذشته و همچنين آثار ادبى و تاريخى باقی‌مونده نشون می‌ده كه عمرهاى طولانى در گذشته امرى غيرمتعارف نبوده. حتی اگه گزارش‏‌هاى تاريخى رو معتبر ندونیم و اون‌ها رو ملاک قرار نديم، با مراجعه به متون معتبر متوجه می‌شیم قرآن و احاديث، افرادى رو معرّفى كردند كه عمرهای بسيار طولانى داشتند. مثل حضرت نوح که دو هزار و پونصد سال زندگی کرده! یا جناب خضر که پيش از حضرت موسی در جهان زندگى می‌كرده و به گفتهٔ شیخ مفید هم‏‌اكنون هم زنده‌ است. یا مثلا طبق برخى از احاديث معتبر اهل‌سنّت، دجّال از عصر پيامبر تا قيام ‌امام‌مهدى زنده خواهد بود. من واقعاً متوجه نمی‌شم چطور می‌شه عده‌ای به عُمر هزار و چهار صد سالهٔ دجّال از زمان پيامبر تا کنون اعتقاد دارند، اما همین‌که به طول عمر امام‌مهدى می‌رسند یکهو همه‌چی یادشون می‌ره و با ژستِ چندش‌آوری منکر همه‌چی می‌شند؟! الفصول‌العشرة: ص ۸۳، تاريخ‌الخمسين: ج ۱ ص ۱۰۶، صحيح‌البخارى: ج ۳ ص ۱۱۱۲ ح ۲۸۹۱ و ۲۸۹۲، اوّلين دانشگاه و آخرين پيامبر: ج ۲ ص ۲۰۶ _ ۲۱۲، بحارالأنوار: ج ۵۱ ص ۲۲۵ ص ۲۳۵ _ ۲۴۷، الأمالی‌للصدوق: ص ۶۰۲ ح ۸۳۶. ادامه دارد...
رفته بودم بوستان کتاب. داستان بریده‌بریده را دیدم. بین کتاب‌های عاشورایی جا خوش‌کرده بود. سه سال برای نگارش آن، زمان گذاشتم. تقریبا شبانه روز پژوهش می‌کردم و می‌نوشتم. ۵۴۰ صفحه از تاریخ کربلا. به تاریخ، حدیث و تراث کهن وسواس‌گونه وفادار بودم. کتاب را به دور از حتی یک پاراگراف خیال‌پردازی‌های رایج در قصه‌نویسی نوشتم. هنوز هم فکر می‌کنم در کتاب‌های شیعه و سنی تا قرن هشتم هرچه بوده، آورده‌ام. خواننده با مطالعه این کتاب به مطالبی بر می‌خورد که تا‌به‌حال یا نشنیده و یا کمتر به گوشش خورده است. @talabehtehrani
این کتاب هم بین کتاب‌های فاطمی، نجیبانه نشسته بود.😊 نگارش کتاب داستان فاطمه سلام‌الله‌علیها یک سال طول کشید. منابع شیعه و سنی را برای نگارش این اثر، مفصل نگاه کردم. به ویژه کتاب موسوعة‌الامامةفی‌نصوص‌اهل‌السنة که خداروشکر در نگارش آن نیز با دوستان کتابخانه آیت‌الله مرعشی همکاری داشته‌ام. @talabehtehrani
این کتاب‌ را سه‌بار همراه با اشک خوانده‌ام. فرصتی دست دهد بار دیگر نیز می‌خوانم. زندگینامه شهید کم‌نظیر حاج عبدالحسین برونسی رضوان‌الله‌تعالی‌الیه @talabehtehrani
کتابی که پیام خود را سخاوتمندانه بر روی جلد، رایگان به ما تقدیم داشته است. @talabehtehrani
مارک مَنسن، نویسندهٔ این کتاب می‌گوید: لعنت به مثبت‌اندیشی. بیایید روراست باشیم. اوضاع خراب است و ما هم مجبور هستیم با آن کنار بیاییم. او در نهایت، تغافل و تجاهل را پیشنهاد می‌کند. خود به غفلت زدن. خود به جهل زدن. باافتخار برای کتابش این نام را برگزیده است. 👈 هنر ظریف اهمیت ندادن @talabehtehrani
در ادامهٔ داستان امام‌مهدی علیه‌السلام به این آقای منحرف هم می‌رسیم. ان‌شاءالله احمد الحسن @talabehtehrani
احمد الحسن کیست؟! شیّاد و دروغگو و... @talabehtehrani
گاهی در راه برگشت به خانه از مسیر بازار کهنه عبور می‌کنم. برایم جذاب است. مشاغلی که در جای دیگر شهر وجود ندارند. با تعجب می‌ایستم و محو نگاه به آنها می‌شوم. @talabehtehrani
زنگوله فروشی @talabehtehrani
نمی‌دانم نام این پیشه چیست! می‌خواستم بپرسم اما شرم کردم. با خودم گفتم فروشنده الان چه فکر می‌کند؟! با عبا و عمامه بروم بگویم نام شغل شما چیست؟! اما شاید بعدا بروم. @talabehtehrani
این دیگه محشر بود. 😳😱 چوب‌دستی فروشی در اندازه‌های مختلف و از درخت‌های جورواجور @talabehtehrani
حسین، نوهٔ امام زین‌العابدین و فرزند جناب زید شهید از قول عمویش، عمربن‌علی نقل می‌کند: ... هرگاه امام سجّاد علیه‌السلام از چیزی احساس نگرانی می‌کرد بسیار کوشا به دعا می‌شد. این را آقای مِزّی در جلد ۲۰ از کتاب تهذیب‌الکمال و در صفحهٔ ۳۹۱ نوشته است. او با اینکه از حدیث‌نویسان سنّی‌مذهب در سدهٔ ۷ هجری بوده، بعید نیست حرفش، راست باشد. @talabehtehrani
49.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی کتاب در برنامهٔ سیمای خانواده با حضور نویسنده و ویراستار کتاب. @talabehtehrani
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت نود و هفتم طول عمر ۲ قبل‌تر به این نتیجه رسیدم که داشتن عمر طولانی و خارق‌العاده، از نظر عقلى و علمى، برای هر انسانی ممکنه و دور از ذهن نیست. بنابراين اگه از کسی شنیدیم یا جایی خوندیم و احیاناً دیدیم که یه‌نفر مثلاً پونصدسال عمر کرده، ممکنه برای لحظاتی غافلگیر بشیم اما یواش‌یواش قبول می‌کنیم و باهاش کنار می‌آییم. با این مقدمه، خیال‌دارم سراغ طول عمر امام‌مهدی برم. می‌خوام ببینم احاديث در این‌باره چی می‌گن. منظورم از احادیث، حرف‌های مُعتبریه كه سندشون از طريق افراد شناخته‌شده و مورد اطمينان، به پيامبر يا اهل‌بيت می‌رسه. این‌شدکه رفتم سراغ نوشته‌های شیخ طوسى. توی یکی از کتاب‌های ایشون چرخ می‌زدم که نگاهم افتاد به فرموده‌ای از امام‌صادق. اینطور که جناب طوسی گزارش کرده، امام با لحن گله‌آمیزی به بعضی‌ها فرمودند: چطور زیر بار عمر طولانىِ امام‌مهدی نمی‌رید با اینکه خداوند براى حضرت نوح هم عمر طولانى قرار داده؟! از لحن تند و تیز آقا برمیاد که گویی داره با سرزنش می‌گه: یک‌بام و دو هوا که نمی‌شه!! از طرفی ادعا می‌کنید قرآن رو قبول داریم اما وقتی مشابه فرمودهٔ قرآن از ما صادر می‌شه، زیر بار نمی‌رید و اما و اگر میارید!! این که نشد آداب مسلمونی؟! چطور اونجا قبول می‌کنید حضرت نوح، دو هزار و پونصد سال عمر کنه اما وقتی به عمر طولانیِ امام‌مهدی می‌رسید، ژست می‌گیرید که نمی‌شه و نمی‌تونه و فلان و بهمان؟!! احمدبن‌اسحاق اشعری که سابقاً هم چیزهایی درباره‌اش نوشتم، حرفی دلهره‌آور از قول امام‌عسکری نقل کرده که با خوندنش دلم شور افتاد! امام می‌فرماید: غیبت پسرم مهدی به اندازه‌ای طولانی می‌شه كه بيشتر شیعیان از اين عقيده برمی‌گردند و فقط تعداد اندکی كه خداوند ولايت ما رو ازشون پيمان گرفته و ايمان رو در دل‌هاشون نوشته و با روحی از جانب خودش تأییدشون کرده، بر این عقیده باقی می‌مونند. اين، كارى از كارهاى الهى و رازى از رازهاى پروردگار و غيبى از غيب‏‌هاى خداست. کم‌کم می‌خواستم نوشتن دربارهٔ طول عمر امام‌مهدی رو به پایان ببرم که از مشاهدهٔ حدیث دیگه‌ای در کتاب الغیبة شیخ طوسی غافلگیر شدم: چهار ويژگى از چهار پيامبر توی امام‌مهدی جمع شده، از موسى بيم و انتظار، از يوسف غيبت، از عيسى ادّعاى درگذشت و از محمّد قيام مسلّحانه! مقصودم از نقل این روایت اون قسمتشه که می‌گه امام مهدی به حضرت عیسی از جهت ادعای درگذشت شباهت داره. می‌دونید یعنی چی؟! یعنی غیبت امام و بالتبع عمر ایشون اینقدر طولانی می‌شه که خیلی‌ها ایمانشون رو به حضرت از دست می‌دن و ادعا می‌کنند امام‌مهدی از دنیا رفته!! فکر می‌کنم صحبت از طول عمر امام‌مهدی همین‌مقدار کافی باشه. كمال‌الدين: ص ۳۲۲ ح ۵ ص ۳۸۴ ح ۱، الغيبةللطوسى: ص ۴۲۱ ح ۴۰۰ ص ۴۲۴ ح ۴۰۸. ادامه دارد...
عکس یادگاری با مجری بااخلاق جناب آقای خسروی، بعد از اتمام برنامهٔ ایران‌امروز. تهران، صدا و سیما چهارشنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۲
خدای‌ناکرده ماه را نفروشیم و شمع بخریم 🕯🌕:. اللهم عجل لولیک الفرج @talabehtehrani🏴
داستان امام‌مهدی علیه‌السلام قسمت نود و هشتم مهدی‌های بدلی ۱ قصد دارم نگاهى جدی به مدّعيان دروغين مهدويت داشته باشم. آدم‌های شارلاتانی که سوار بر ناآگاهی مردم، با حرف‌های گول‌زنک، خَلق‌ُالله رو سرکیسه می‌کنند. این جماعتِ عقیده‌دزد، به خوبی می‌دونند تا وقتی باطل لباس حق نپوشه، هوادار پيدا نمی‌كنه. این‌ها حرف‌های باطلشون رو با زَرورق‌های رنگارنگ، کادوپیچ می‌کنند تا راحت‌تر به خورد مردم بِدَن. من تاحالا فکر می‌کردم کالای تقلّبیِ امام‌مهدی‌های بدلى، فقط توی راستهٔ بازار مسلمون‌ها به‌ویژه شیعیان پیدا می‌شه، اما تازگی‌ها متوجه‌ شدم نه‌بابا! این‌جورها هم نیست! انگار امام‌مهدی‌های قلّابی در بین هواداران سایر ادیان هم پیدا می‌شه! اخیراً جایی خوندم حوالى سال ۱۸۸۲ میلادی، بین يهودی‌های سرزمین حجاز اَلکی چو انداختند مسيح داره توی كوه سينا ظهور می‌کنه! با پخش‌شدن این شایعه، حدود صد خونوادهٔ يهودى از یمن و حجاز بار و بندیل سفر بستند تا به امید رسیدن به مُنجی، راهیِ اورشليم بشند. وقتی یهودی‌ها به اونجا رسیدند تازه متوجه شدند ای‌بابا! خبرى از مسيح نیست! كنسول‏گری‌هاى غربى وقتی دیدند لب‌ولوچهٔ یهودی‌ها آویزونه برای دلجویی، نزدیک كوه اسكاندال، برای این جماعت خونه‌هایی ساختند. اینطور که من از نوشته‌های قدیمی دستگیرم شد همهٔ فرقه‏‌هاى اسلامى با موضوع مهدی‌های قلابی، درگیر بوده و دست‌وپنجه نرم می‌کردند. جالبه که این موضوع، حتی دست‌مایه‌اى براى قيام و شورش و تصرّف حكومت‌ها هم بوده، مانند شكل‏‌گيرى حکومت فاطمی‌ها توی مصر که با همین حرف‌ها به قدرت رسیدند. در مورد اینکه انگيزه‏‌هاى مدّعيان مهدويت چی بوده به چندتا جواب رسیدم: بعضی‌هاشون دنبال قدرت‏‌ بودند‏، بعضی‌ها هم دنبال چندرغاز پول‌وپَله بودند‏، برخی هم می‌خواستند دیده بشند‏، یه‌عدّه هم واقعاً توهّم درونى‏ ناشى از بيمارى‌های روانى داشتند، دستهٔ آخر هم درواقع دنبال مهدویت و این حرف‌ها نبودند بلکه قصدشون مبارزهٔ سیاسی و نظامی بود، می‌خواستند توده‏‌های مردم رو بر ضدّ ستمگران بسیج کنند. با این مقدمه بریم مقداری تاریخچهٔ مهدی‌های دروغین رو بررسی کنیم. فکر می‌کنم جالب و جذاب باشه. مهدى از صدر اسلام تا قرن سيزدهم: ص ۶۸ - ۶۹. ادامه دارد...
یکی از بندگان خوب خدا که از ذکر نام گرامی‌اش معذورم روز گذشته در رابطه با کتاب پیامی برایم ارسال کرد. از دیدن آن، بسیار خوشحال شده و خدا را شکر کردم. این عزیز در پیغام خود برایم اینگونه نوشته بود: یکی از محافظ‌های آقا (مقام معظم رهبری) رفیقم می‌باشد. یک نسخه از کتاب را دادم تا ایشان برساند به آقا. رسانده بود به پسر آقا (آقا میثم) ایشان هم گفته بود اتفاقا چند روزی هست که دارم از روی نسخهٔ الکترونیکی، این کتاب را مطالعه می‌کنم... و نهایتا تحویل گرفته بود. چند روز بعد هم آقا میثم خبر داد که کتاب را به دست آقا رساندم. خدا را سپاسگزارم