ما با آقا الیاس رفت و آمد خانوادگی داشتیم. آقا الیاس اینها بچهدار نمیشدند و شاید به همین خاطر، من را خیلی دوست داشتند. مدام با من شوخی میکردند که تو باید داماد ما بشوی. آقا الیاس همکار پدر بود و من فقط میدانستم که آنها اهل روستا "فردو" هستند. یادم است توی یکی از مهمانیهای خانوادگی حرف فردو شد و آنجا فهمیدم فردو بیشترین شهید را در بین روستاهای کشور داده و "آقا" هم چند سال قبلتَرش برای همین به روستایشان سفر کرده.
بعدها که آمدیم قم با برادر آقا الیاس همسایه دیوار به دیوار شدیم. داداش دو قلوی آقا الیاس هم بچه محلمان است و برادر دیگرشان را هم من ندیدم. آقا الیاس نمیدانم یک پسردایی یا پسرعمهای هم داشت که آن هم همکار پدرم بود و یک آشنایی دورادوری باهم داشتیم. همهگی آنها البته توی یک چیز غیر از فردو با هم مشترک بودند. همه رزمنده و جانباز جبهه و جنگ.
میخواهم بگویم ما فردو را خیلی قبل تر این ها به اسم و نام رزمنده و شهدایش میشناختیم. بعدها بود شاید زمان دانشگاه؛ که احمدینژاد آمد و از مرکز هستهای فردو نام برد و اسم فردو را انداخت سر زبانها.
خلاصه اینکه آقای ترامپ قمارباز. این بار را باخت دادی. چهارتا تیرو تخته زدن که کاری ندارد. ما هم یک طوری میزنیمتان که صدای سگ بدهید. اما ...
اما آقای ترامپ فردو را زدی با علم و اراده و ایمان مردان فردویی، میخواهی چه کار کنی؟!
https://eitaa.com/talabenegasht
هدایت شده از حسینیه ارشاد | علیاصغرمحمدی راد
پیروز شدیم
پیروزی را در جنگ روایتهایی که دشمن به راه انداخته در ذهنمان، تبدیل به شکست نکنیم...دشمن همین حال تو را میخواهد.
@hoseynie_ershad
جنگ، انگار میخواهد خیر خودش را خرد خرد نشانمان دهد. یکیش: کشاندن پای معارف است بر سرسفرهها و دخل مغازهها و خرد و کلان زندگیِ ما ...
شبکه پویا. مجری با ریشهای تراشیده و آستین کوتاه. بسم الله را میگوید و آیهای را میخواند که من این روزها بارها و از دهانهای متفاوت شنیدهام، آیهای که "آقا" توی آخرین سخنرانی آنرا دو بار تکرار کرد. بعد هم آیه را با همان ظهوری که دارد برای بچهها تفسیر میکند که "إن کنتم مؤمنین"، شرطش همان ایمان به وعدهها و دستورات خداست.
گوشی را برمیدارم. به ممدرضا پیام میدهم و آمار آنچیزی را میگیرم که "آقا" در مورد "حافظه نزدیک" و اینها به مسئولین قرآنی کشور گفته بود.
ممدرضا، مفصل صوت پرمیکند. میگوید آقای برادر! حافظه نزدیک را استاد یزدانپناه گفته بود که مردم با آنچیزی که در حافظه نزدیکشان است همه چیز را تحلیل میکنند. جنگ را، اقتصاد را، زندگی و همه چیز. بعد هم میگوید در نهایت همینها باعث اندیشه مشترک در جامعه میشود و اینکه مدینه فاضله و آرمانشهر آنجایی شکل میگیرد که اهالیِ آن، در اندیشههای اصیل باهم مشترک باشند و اینها.
بعد هم میگوید: آنی که تو میگویی در مورد دیدار "آقا" با اهالی فرهنگو طرح زندگی با آیههاست که آقا گفته بود قرآن را با همین قصد بیاورید توی زیست و دید خلق الله.
بعد هم یاداشت خودش را برایم میفرستد و میگوید: این را هم بخوان برایت خوب است!
@talabenegasht
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حالا که بحث سرکاریِ امت-ملت گرم است.
دلم میخواهد من هم از "خدمات متقابل ایران و اسلام" بگویم آنجا که هنر ایرانی و حماسه حسینی در یک نقطه متمرکز میشوند و "هیئت" را میسازند.
هیئتی که دست مخاطب را میگیرد و میبرد وسط صحرا کربلا و آنجا دستت را با این پرسش رها میکند که حالا میخواهی چه کار کنی؟! کدام سمت میایستی؟!
هیئتی که در آن "معنویت" را، جمعی میچشیم. آنجا که بین سینه زدنها و اشک ریختنها و حسینحسین کردنها و در آن سروصدا و جلوَت، تو در خلوت خودَت با حسین فاطمه میبندی...
هیئتی که مشقِ "محبت" است. محبت به امام حسین و امام حسینیها. آنجا که میخواهی وسط هیئت آن دوستت که دلت با او صاف نمیشد و حالا چشمهایش شده چشمه شراب را در آغوش بگیری و دست و شانههایش را ببوسی...
هیئتی که سکولار نیست. هیئتی که انگار نرم افزارش را حسینبنعلی (علیهالسلام) نوشته. هیئتی که "تَجْلِسُون و تُحَدِّثُون" است برای احیاء امر امام...
هیئت چیز غریبی است...
@talabenegasht
ناگفته های ۱۲ روز نبرد.mp3
زمان:
حجم:
37.02M
▪️علی لاریجانی در این ایام دوبار مصاحبه مفصل انجام داد. هردو به جهات مختلف خصوصا با شناخت و نگاه کلانی که به ایران، منطقه، شرایط دشمن و به طور کلی به جنگ تحمیلی داشت، فوق العاده بود و شنیدنی.
▪️در این مصاحبه لاریجانی با روزشماریِ جنگ و به استناد از صحبتهای طرف مقابل به این میپردازد که در این جنگ تحمیلی چه رخ داد؛ و چرا و چگونه به بعضی حوادث ختم شد و حالا ما در کدام نقطه ایستادهایم.
▪️اهمیت تبیین مسائلِ از جنس صحبتهای لاریجانی، آنجایی است که اگر این جنس روایتها گفته نشود و در ذهنها ماسیده نشود چند صباح دیگر باید برای بازگرداندن جلاد و شهید به جای خودشان مبارزه کنیم...
@talabenegasht
Music Editorطَلعَ البَدر عَلینا.mp3
زمان:
حجم:
6.2M
"طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَینا" سرودی که انصار یثرب پس از چندین روز چشم انتظاری در لحظه رؤيت پیامبر اسلام خواندند و شد یکی و یا شاید جاودانهترین ترانهی تاریخ.
در حمد و شکر رؤیت آیت الله خامنهای
طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَینا من ثَنیّات الوداع
وَجَـبَ الشُکر علینا ما دعا لله داع
#ای_ایران_بخوان
@talabenegasht
"شکلات بلژیکی"
هر کاری کردم اسم کشوری که شکلاتهایی به شکل دستهای قطع شده میسازد را یادم نیامد. رفتم و سرچ کردم: ادن هازارد اهل کدام کشور است!.
خودش است. بلژیک! کشوری که حاکمَش قانون وضع کرده بود که سربازان بلژیکیِ تشنه به خون بومیان به ازای شلیک هر گلوله، میبایست دست راست قربانی خود را قطع میکردند، البته اگر هم توی حسابوکتاب گلولهها و دستها اشکالی پیش میآمد همیشه چندین کنگویی سیاه پوست وجود داشت تا دخل دستها و خرج گلولهها یکی دربیاید. حالا هم در بلژیک شکلاتهایی با بسته بندیهای زیبا و فوق العاده و البته به شکل دستهای نیمه بریده تولید میشود.
داستان به زمانی برمیگردد که قاره آفریقا میان قدرتهای اروپایی تقسیم شده بود و کنگو که هشتاد بار بزرگتر از بلژیک است هم شده بود سهم بلژیک و حاکمش لئوپولد. جناب حاکم هم نامردی نکرد و اسم کنگو را گذاشت: کنگوی آزاد. کنگویی که نه میلیون نفرش را همین آقای حاکم کشت و تحقیر کرد.
نه اینکه فکر کنید داستانهای شبیه این تنها مختص بلژیک است. مگر فرانسویها غیر این بودند؟! فرانسویها هم از استخوان مجاهدین الجزایری در صنعت صابونسازی و تصفیه شکر استفاده کردند؛ آنهم بعد از آنکه عدهای از همین الجزایریها از روی روشنفکربازی رفتند و در ارتش فرانسه با آلمان نازی جنگیدند. فرانسویهایی که دست روی ناموسشان و پا روی خاکشان گذاشته بودند.
القصه نَقل آلمان و فرانسه و بلژیک و انگلیس و جنایتهایشان نیست. ماجرای یک تمدن است. یک تمدن کثیف؛ تمدن غیر توحیدی و بیخدایی. تمدن بدون اتصال به وحی، تمدنی که دنیا برایش همه چیز است. این تمدن برای منفعت و دنیا طلبیاش دست به هر کاری میزند. حالا که دیگر موجودیتش هم به خطر افتاده و نباید انتظار داشت آن روی وحشیاش از پشت شکلاتهای بلژیکی و ادکلنهای خوشبو فرانسوی بیرن نزند. این جنایتها و از گرسنگی تلف شدن کودکان غزه هم تنها آن جنبهی تمدن غربی است وقتی عصبانی شود و از کوره در برود.
ابایی هم ندارد از اینکه میلیونی کودک بکشد، دست قطع کند یا حتی از استخوانهای قربانیانَش صابون بسازد. ابایی ندارد چون استاد عوض کردن جای جلادها و شهیدهاست. فقط یک مقدار زمان میخواهند. همین حالا هم مجسمه با شکوهی از لئوپولد درست کردهاند و کنگوئیها از او قدردانی میکنند که آنها را از یوغ عربها و مسلمانها آزاد کرده. اهمیتی هم ندارد که کنگو اصلا دست عربها و مسلمانها نبوده ! آنها بلدند و خوب میدانند چه کار کنند که وقتی میخواهی از فرانسه و بلژیک یاد کنی به جای جنایتهایشان یاد برج ایفل بیوفتی یا اسم ادن هازارد را توی گوگل سرچ کنی...
@talabenegasht
حاج رمضان-727553045634081024_321725606053252.mp3
زمان:
حجم:
29.25M
▪️ دیروز محمد این فایل را برایم فرستاد و گفت که خودش دوبار گوش داده. میگفت من هر جملهاش را که شنیدم یاد یکی از صحبتها و سخنرانیهای آقا افتادم. چیزی که خود حاج رمضان هم تاییدش میکند و میگوید: "من البته حرف جدیدی ندارم و صحبتهای من همان حرفهای آقاست."
▪️ به نظرم تعریفی که او از معنای مقاومت و شکست و پیروزی میکند یا تعریفی که از اثر واقعی مقاومت میکند تا آنجایی که اهداف و وظیفه را ترسیم میکند و تا آنجایی که طوفان الاقصی را دوای درد منطقه میداند همه و همه نگاه و تحلیلهایی است که نباید در میان انبوهی از اطلاعات و تحلیل و اخبار گم شود.
▪️ صحبتهای حاج رمضان طولانی نیست اما میشود روی تک تک جملههایَش ایستاد و بیشتر تأمل کرد؛ و البته برای من آنجایی از صحبتهایَش در مورد سوریه و معنایی که او از "نهضت" کرد، بسیار مفید و البته نو بود.
شاید بعضی از حرفها را نتوان به سادگی از غیر حاج رمضان پذیرفت و البته شاید بَر دلنشستن صحبتهای این عارفِ مجاهد دلیلی باشد بر عمق ایمان و باور او به آن چیزهایی که به زبان میآورد.
▪️ به فاتحه و اخلاص و یا سلامی به خدمت اباعبدالله علیهالسلام میهمانش کنیم...
@talabenegasht
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش بستنی را خریده باشد.
کاش دخترک کوتاه نیامده باشد. کاش آنقدر سهپیچ پدر شده باشد تا پدر از ته مانده پول کارگری که بیشترش را سپرده به مادر تا " خرج این مدت که نیستم" باشد؛ بستنی خریده باشد.
کاش بعد هم نشسته باشد روی جدول کنار خیابان و یک دل سیر دخترش را فقط نگاه کرده باشد.
همین...
@talabenegasht
25.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️من حاج کاظم را فقط یک بار دیدم. آن هم در مراسم ختم ابوی. تنها و خیلی عادی آمد و رفت یک گوشه نشست. به نظرم وقت نماز شد، نمازش را هم خواند و رفت. طبیعتا و در آن شرایط چیز زیادی از او دستگیرم نشد؛ فقط اینکه به نظرم خیلی عادی و معمولی آمد.
▪️میگویند "محبوبترین اولیا نزد خدا معمولیترین آنها هستند" این جمله را از علامه طباطبایی نقل میکنند. ما در حوزه اینطور فکر میکردیم که منظور از این عبارت آدمهایی هستند شبیه خود علامه، شبیه کسانی که از باطن آدمها و ضمیر انسانها خبر دارند و میدانند درون قلبها چه میگذرد اما به روی خودشان نمیآورند و معمولی رفتار میکنند.
▪️اما این فیلم ذهنیتم را به آن عادی بودن تغییر یا لااقل به آن عمق داد. انگار تازه متوجه این معنا شده باشم. آدمهایی که قاعدتا و به سبب موقعیتشان اصلا نمیتوانند عادی باشند اما هستند. واقعی هم هستند. اینکه مسئول دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور باشی و خودت نان از دست شاطر بگیری، اینکه به جای هزارجور منطق چیدن برای حفظ جان و امنیت خودت؛ ماشین زیر پایت پراید باشد. یا به جای اینکه استدلال کنی که رفاه و ثروت حداقلیترین حق یک آدم امنیتی است؛ خانهات انقدر ساده باشد و با بچهها خاک بازی کنی؛ نشانههای روشنی است برای این مُدعا که اینطور آدمها چقدر واقعی و البته عادی هستند و اینها نوک قله آن کوه یخی است که از عمقش تنها خدا خبر دارد.
▪️به نظرم آن جمله درست بود. خدا که در انتخاب محبوبترینهایش اشتباه نمیکند.
▪️"حاجکاظم" عزیز و گمنام را هم به فاتحه و اخلاص یا سلام و صلواتی خدمت اربابَش میهمان کنیم...
@talabenegasht