eitaa logo
تلنگر...
42 دنبال‌کننده
9هزار عکس
11.7هزار ویدیو
366 فایل
🤔تلنگر🤔 تلنگر های زندگی را دریاب قبل از اینکه دیر متوجه بشویم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چہ‌خیال‌خامےاست‌رسیدن‌بہ‌شهادت وقتےهنوزلذت‌گناه‌راترجیح‌مےدهیم وچہ‌دردشگرفےدارد،جاماندن وقتے‌خوشےدنیاراهمچنان‌ بردل‌ڪندن‌مقدم‌مےداریم چہ‌انتظارعجیبےست امیدبہ‌لحظہ‌وصال وقتی هنوزمنتظر امامِ‌غائبمان‌هم‌نیستیم🌸 وچہ‌غربت‌غریبےدارد قدم‌نهادن‌برخاڪے ڪہ‌متصل‌بہ‌معراج‌است ❣امادل‌آلوده‌ڪجا معشوق‌ڪجا یارڪجا همنشینےبا سیدالشهداڪجا تاازدنیادل‌نَبُریم،دل‌هارانمےبَرَند تاریخ‌ولادت‌وتاریخ‌شھادت🗓 چہ‌ڪسانےثبت‌خواهدشد❗ 🌴💎❄️💎🌴
طولاني ترين روز عمر انسان چه روزی است؟ ⚡شخصي محضر امام زين العابدين رسيد و از وضع زندگيش شكايت نمود. 🌷امام عليه السلام فرمود: بيچاره فرزند آدم هرگز روز گرفتار سه مصيبت است كه از هيچكدام از آنها پند و عبرت نمي گيرد. اگر عبرت بگيرد دنيا و مشكلات آن برايش آسان مي شود. 1⃣مصيبت اول : هر روز از عمرش كاسته مي شود. اگر زيان در اموال وي پيش بيايد غمگين مي گردد، با اينكه سرمايه ممكن است بار ديگر باز گردد ولي عمر قابل برگشت نيست. 2⃣ هر روز، روزي خود را مي خورد، اگر حلال باشد بايد حساب آن را پس بدهد و اگر حرام باشد بايد بر آن كيفر ببيند. 🌹سپس فرمود: سومي مهمتر از اين است. گفته شد، آن چيست؟ امام فرمود: 3⃣هر روز را كه به پايان مي رساند يك قدم به آخرت نزديك شده اما نمي داند به سوي بهشت مي رود يا به طرف جهنم. ✨آنگاه فرمود: طولاني ترين روز عمر آدم، روزي است كه از مادر متولد مي شود. 🛑دانشمندان گفته اند اين سخن را كسي پيش از امام سجاد عليه السلام نگفته است. 📚بحار: ج 78، ص 160 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
📚عبرت حزقیل نبی از مردگان روزى حضرت (ع ) كه يكى از پيامبران بزرگ بود، كتاب آسمانى زبور را با صوت دلنشين خود مى خواند، طبق معمول كوه و سنگ و پرندگان و حيوانات به وجد و جوش و خروش افتادند و گوئى با او هماهنگ شده و پاسخ مى دهند، او با همين حال بر سر كوهى رفت ، ناگهان دید (حزقيل ) پيامبر در كنار سنگى بالاى كوه به عبادت خدا مشغول است . وقتى كه سر و صداى حيوانات و پرندگان و كوه و سنگ و ريگ را شنيد، فهميد حضرت داوود است كه بالاى كوه آمده است داوود به حزقيل گفت : آيا اجازه مى دهى بالا آيم و نزدت بنشينم ، او در پاسخ گفت : نه . داوود متاءثر شد و گريه كرد، خداوند به حزقيل وحى كرد: (داوود را نرنجان و از من سلامتى از خطر خواه ) حزقيل برخاست دست داوود را گرفت و نزد خود برد. داوود گفت : اى حزقيل آيا هيچ تصميم بر گناهى گرفته اى ؟ حزقيل گفت : نه . داوود گفت : آيا در خدا هيچگاه و بر دلت راه يافته است ؟ خزقيل گفت : نه . داود گفت : آيا ميل به پيدا كرده اى تا از خوشيها و شاديها و لذتهاى دنيا بهره مند گردى ؟ حزقيل گفت : آرى اى بسا در دلم چنين ميلى پيدا مى شود. داوود گفت : در اين وقت چه مى كنى ؟ حزقيل گفت : به اين دره (اى كه مى بينى ) مى روم و چيزى در آنجا مى بينم ، همان درس من مى شود و ميل به خواسته هاى نفسانى دنيا از من برطرف مى گردد. داوود به آن دره كوه رفت ، ناگهان ديد تختى آهنى در آنجا هست ، و بر آن جمجمه پوسيده سر انسان و استخوانهاى پوسيده اى قرار دارد، خوب به اطراف مى نگريست ناگهان چشمش به صفحه آهنين خورد، ديد در آن نوشته اى هست و آن نوشته اين بود: من آروى بن شلم ، هستم ، هزار سال سلطنت كردم و هزار شهر ساختم و با هزار دوشيزه آميزش نمودم ، سرانجام كار من اين است كه : خاك فرش من شده و سنگ متكاى من گشته ، و كرمها و مارها همسايه ام هستند فمن رآنى فلا يغتر بالدنيا :كسى كه مرا ببيند، گول دنيا را نمى خورد 📚منبع : امالى صدوق ص 61.