📖مهمانی اجباری!
🔸حداقل سه تفاوت اساسی بين رمضان و مهمانی هـای رايجی كه ما مي شناسيم وجود دارد. رمضان در كنار آن همه لطف و صفا، يك مهمانی اجباری اسـت نـه اختيـاری . امـا مگر مهمانی هم اجباری ميشود؟ شما در بستر و گذر زمان به ناچار در اين مهمـاني وارد خواهيـد شـد و ايـن اجبـار تكوينی همه را در برميگيرد.اين تفاوت اول.به اضافه اينكه در اين ضيافت، ميزبان با واجب كردن صيام و امر كردن به روزه، مهمانان خود را به نـوعی اجبـار تشريعی نيز وادارط مـينمايـد، در حـالي كـه عادتـاً مرسـوم نيست مهمان را به كاری مجبور كنند؛ و اين تفاوت دوم . تفاوت سوم آنكه بـا وجـوب روزه، كـه گرسـنگی خوردن است و تشنگی كـشيدن، مهمـانی،در سـختيهـای خاصی شكل ميگيرد كه معمول نيست...
🔹 هيچكس نميتوانـد بـه ايـن مهمـانی وارد نشود . چون اين مهماني در ظرف زمان است، خواه نـاخواه به اين ظرف زمانیِ مبارك وارد ميشـويم؛ چـه از آن بهـره ببريم و چه از آن غافل باشيم. مانند اعتكاف و حج نيـست كـه شـركت كـردن در آن، اراده بخواهـد و بـه ميـل افـراد بستگی داشته باشد...
🔸'مهمانی اجباری' تركيبی از محبت و عظمـت خداونـد متعال است كه نسبت به بندگان خود روا داشته است. خـدا به قدر كافی به ما آزادی و اختيار بـرای خـوب شـدن داده است و ما هم به انداز كافی خراب كرده ايم، كه ديگر وقت آن شده باشد بپـذيريم خـدا مـا را قـدمی بـه سـوی خـود بكشاند، و البته كمی بعد دوباره رها ميكند.
اگر كسي فكر ميكند اين مهماني اگـر اختيـاری بـودبهتر ميبود؛ هنگام وداع با رمضان بيايد و جلوی اشك و آه
روزه داران و مهمانان اجباری خـدا را بگيـرد. بـا ايـن همـه تشكر مهمانان از ميزبان چه خواهدكرد.
✂️ #برشی_از_کتاب : شهر خدا، ص 51
👤استاد علیرضا پناهیان
✂️برشی از کتاب حضرت زینب(س)صبورتر از ایوب(ع)
✍نویسنده:سید شمس الدین اطهاری و مهدی تقوی ملائی
🔸در بخشی از کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) میخوانیم:
📌عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونهای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواریهای روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزهها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لبها و دندانهای سر مبارک حضرت سید الشهداء (ع) میزد!؟
📌حضرت زینب (س) که کهنهترین جامههای خود را پوسیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمامتر، قدم پیش نهاد و در گوشهای نشست! عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علیّ (ع) و فاطمه (س) است. عبید الله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمد بن عبدالله (ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو ای عبیدالله، تبهکار، رسوا و بدکارهای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانوادهات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمیبینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنیدای پسر مرجانه!
#برشی_از_کتاب
#زینب_صبورتر_از_ایوب