eitaa logo
تلنگر...
41 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
357 فایل
🤔تلنگر🤔 تلنگر های زندگی را دریاب قبل از اینکه دیر متوجه بشویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت. وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت: یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟ پسر گفت: بله یادم هست. پدر گفت: دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را برداری... بدان: هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید...