#دلنوشته 🌸 چادر را به سرم می اندازم و سجاده را پهن می‌کنم... الله اکبر... 🌸 چهار دست و پا به سمتم می‌آید؛ درست روبرویم می‌نشیند و خیره در چشمانم نگاه می‌کند 👀 درست در سمت قبله و گاهی روی مهر ... 🌸 گاهی تلاش می کند کارهای مرا تقلید کند، قنوت می گیرد و به زحمت به سجده می رود 😍 و گاهی اصواتی نامفهوم از خودش در می آورد: أیا أبر (الله اکبر) ... سوبان سوبان (سبحان الله سبحان الله) 😇 🌸 با دیدن کارهایش ناخودآگاه تبسمی روی لبانم نقش می بندد... به یکباره به خود می‌آیم ... السلام علیکم و رحمةالله و برکاته ... 🌸 خدایا ... قبله‌ام سمت تو است... مبادا دل مشغولی های شیرین دنیا مرا از آن دور کند... مبادا روزمرگی های مادرانه، برایم شیرین‌تر از ذکر و یاد تو شود ... مبادا هدف را گم کنم ... من بخاطر بندگی تو و بدست آوردن رضایتت، مادری را برگزیده‌ام ... یاریم کن ... الهی و ربی ... من لی غیرک ... #رجب دارد می‌رود ... دست بجنبانیم ... @talangor_madaraneh

#شعر گونه 🌸 با یه مُهر کوچولو میخواد نماز بخونه میاد سریع می‌ایسته کنار من میمونه😇 🌸 خیلی خوب و آهسته حمد و سوره میخونه یاد میگیره اون از من چطور نماز بخونه😊 🌸 میگم خدایا شکرت ذکرته رو زبونش با یاد تو همیشه آرومه قلب و جونش❤️ 🦋 این شعرو یکی از مخاطبهای خوش ذوق کانالمون برامون سروده☺️ اینم معادل کودکانه‌ش که به کوچولوهای دلبندتون یاد بدید❤️😊 🌹 با یه مُهر کوچولو میخوام نماز بخونم 🌹میرم سریع می‌ایستم کنار مامان جونم 🌹یاد میگیرم از مامان چطور نماز بخونم 🌹 خیلی خوب و آهسته حمد و سوره میخونم 🌹میگم خدایا شکرت خدای مهربونم 🌹با یاد تو همیشه آرومه قلب و جونم @talangor_madaraneh

#تربیت_فرزند 📍حواسم به صحبت های پشت تلفن متصدی بانک است: خانم وامتان دوباره عقب افتاده ... خیلی اعصابم خورد می‌شود؛ این بار چندم است... و ما به آن احتیاج داریم😕 📍فرزندم در حالیکه دارد تلویزیون می‌بیند با من هم صحبت می‌کند و لیوان شیر کاکائو را در دست گرفته: مامان من خیلی شیر کاکائو دوست دارم ممنون 😋😊 📍یکباره دستش می‌خورد و لیوان شیر روی زمین میریزد... به اندازه کافی عصبانی هستم که برخورد تندی با او بکنم و بعد هم پشیمان شوم 😔 📍روز دیگر اما ... آبمیوه می‌خورد و تلویزیون می‌بیند و با من صحبت می‌کند و من امروز خبر یک عروسی را شنیده‌ام که بسیار شادمانم کرده☺️ این بار هم با بی دقتی‌اش آبمیوه را روی زمین می‌ریزد... اما من با خنده می‌گویم: اشکالی نداره عزیزم، الان با هم تمیزش میکنیم! 📍کودکم کدام را باور کند؟؟ دو کار یکسان و دو برخورد متفاوت ...❗️ 📍تازگیها فهمیده‌ام نباید #تربیت_فرزند م را با حال خودم تنظیم کنم ... تربیت صحیح مادرانه، با مداومت و ثبات قوانین، نتیجه می‌دهد. @talangor_madaraneh

🌹این کلیپ، توضیح علمی‌تر برای داستانک بالاست. 🌹پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید. #تربیت_فرزند

#دلنوشته ❣ وااااای! دوباره که دیوارو نوشتی 😫 ❣ ببشید مامان 😢 ❣ ببین دیروزم دیوار اتاق خودتو نوشته بودی! روز قبلش هم دیوار راهرو رو!!! 😤 خیلی کار بدی کردی! دیوار خونه کثیف شد! باید تنبیه ت کنم 😠 تا یاد بگیری از این کارا نکنی!!!! ❣ خودش هم فهمیده اشتباه کرده؛ بلند بلند گریه می‌کند و با همان صدای بغض آلود عذرخواهی....😢 من هنوز اخم دارم... ❣ ناگهان انگار راه تازه‌ای به ذهنش رسیده باشد، می‌دود و خودش را در بغلم می‌اندازد ... محبت بیش از حد مادرانه، اجازه نمی‌دهد او را نبخشم 😇❤️ ❣ خدایا خدای مهربان من ... وقتی گناه می‌کنم، می‌دانم از دستم ناراحت می‌شوی ... و من چاره‌ای نمی‌بینم جز اینکه، همانند کودکی که خود را در آغوش مادرش می‌اندازد، خودم را در دامان پرمهر تو بیندازم و با اشک طلب استغفار کنم... و چه بهتر اگر در خلوت شب بیایم ... پذیرایم باش ... الهی العفو... @talangor_madaraneh

#پندانه 💕 مامان، من حوصله‌م سر رفته، بیا باهام بازی کن. 💕 عزیزم من کار دارم، برو با عروسکات بازی کن. 💕 نمیخوام، اونا تکراری شدن، تازه نمیفهمن من چی میگم! من میخوام بامن حرف بزنن، باهام بخندن، بپر بپر کنن، قایم بشم پیدام کنن؛ اونا نمیتونن 😕 💕 من که هم‌قد تو‌نیستم بچه باهات بپربپر کنم! 💕 پس برام یه آبجی بیار تا با هم بازی کنیم، مزاحم شما هم نشیم 😊 💕 اگه فکر کردین میخوام قضیه رو تراژیک کنم و بگم متاسفم دخترم، ما خونه‌مون کوچیکه و درآمدمون کمه و من دیگه اعصاب بچه داری ندارم!!! زهی خیال باطل😅 💕 بهش میگم: باشه عزیزم، حتما😊 فقط باید یکم صبر کنی، آخه ۹ ماه طول میکشه تا نی‌نیا به دنیا بیان 😍😄 @talangor_madaraneh