تلنــــ⚠ــگر مــذهبـــی
... #برات_میمرم ➍ 💠⇦پدرم آدم بی منطقی نبود... فقط اینکه خبر نداشت دخترش شیدا شده و خواستگاری کرده.
...
#برات_میمیرم ➎
💠⇦از یک بچه بسیجی دائم الوضو بعید بود از این کارها بلد باشه....
یک میز رمانتیک خاطره ساز آماده کرده بود...
گل... شمع...
آن هم در یک مکان عمومی....
و یک جعبه کادوی شیک که روی میز بود...
💟⇦این همه سورپرایز برام جالب بود...
اما دلم جایی گیر بود که بود و نبود این تشکیلات برایم یکی بود...
با یک سلام و احوالپرسی گرم صندلی را برایم عقب کشید تا بشینم...
🌺⇦واااای خدای من ...
این مرد با من مثل یک ملکه رفتار میکنه....
یهویی یاد چادر افتادم....
یک آن خشکم زد....
توی دلم از خدا کمک خواستم....
دلواپسی ها نمی گذاشت از بودن در کنار سینا لذت کافی ببرم...
😊⇦سینا با آرامش و خونگرمی شروع به صحبت کرد...
من تازه یادم افتاد که باید از زندگی آینده و شرط و شروط مان صحبت کنیم....
من فقط خودم را برای دیدن سینا آماده کرده بودم و اصلا به چیز دیگری فکر نمی کردم...
فقط دوست داشتم باهاش حرف بزنم...
✴️⇦خوشحالی و استرس فکرم را تعطیل کرده بود...
اما سینا برعکس من معلوم بود که آرامش بیشتری داره....
خیلی خوب صحبت میکرد...
من هم مثل مادری که از زبان باز کردن طفلش ذوق میکنه...
از صحبت کردن سینا به وجد می آمدم...
با هر کلامی به جذابیتش اضافه میشد...
⚜⇦باورم نمی شد...
من اولین غذای مشترک زندگیم را با عشقم میخورم...
سینا سر صحبت را باز کرد:
خب... خانم خانما...
دست و پای منو زنجیر کردید...
قلبو تسخیر کردید...
حالا بفرمایید شرط و شروط تون رو...
من در خدمتم
_ من شرطی ندارم...
_ پس چشم بسته منو غلام خودتون کردید☺️
💭⇦خدای من ....
هر قدر صحبت میکرد من دیوانه تر میشدم...
حرفهای پدرم یادم می افتاد و ته دلم خالی میشد...
میترسیدم عشق آتشین جلوی عقل و افکارم را سد کند
و خدا نکرده پشیمونی به دنبال داشته باشد...
ولی این افکار بر حسم غلبه نمی کرد...
من مثل یک مجنون دیوانه ی سینا شده بودم...
با صحبت های سینا دوبار از افکارم بیرون آمدم...
♥️⇦: خانم گل ...
راحت باش ...
بلاخره هر کسی خواسته ای داره ٬
برنامه ای داره....
✳️⇦_ من هیچ خواسته ای ندارم...
اگه داشتم می گفتم...
فقط اینکه من سر قولم هستم...
چادری میشم...
فرصت نشد چادر تهیه کنم...
امیدوارم فکر نکنید که....
💠⇦_چادری شدن اختیاریه...
من از شما نخواستم چادر بپوشید...
_یعنی براتون مهم نیست که همسرتون بی چادر باشه.!!؟؟
💠⇦_ من چادر رو خیلی دوست دارم...
ولی اینکه یک نفر بخواد چادر بپوشه٬
باید با اختیار و باور خودش باشه٬
نه به خواسته کس دیگه
_ من با اختیار خودم میخوام...
دوس دارم اولین چادرمو شما برام بخرید...
لطفا !!
_ من در خدمتم...
شما جون بخواه...
با جمله های قشنگش قلبم از جا کنده میشد...
💟⇦اما با شجاعت تمام اولین سوالم را که خیلی ذهنم را مشغول کرده بود پرسیدم:
شما قرار بود داماد بشید٬
جریان چی شد!!؟؟
#داستان
#برات_میمیرم قسمت پنجم
ادامه دارد..
💟 @talangoremazhabi
◎﷽◎
💠🔸 نــڪـتــه هاے 🔸💠
نـــ✨ـــاب قــــــ📖ـــــرآنی
🔔 تبدیل گناهان به حسنات با توبه
💟⇦إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا
👆مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل میکند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است !
🌴(سوره فرقان ۷۰)🌴
💠⇦توبه نه تنها گناهان گذشته را پاک می کند، بلکه انقلاب ماهیت می باشد. گناهان را به حسنه تبدیل می کند. هیچ جای تردید و شکی نیست.
✴️⇦بعضی ها می آیند از ما می پرسند که: اگر ما ده بار ، صدبار یک گناهی را تکرار کردیم باز خدا ما رو می بخشد⁉️
👈عزیز من عین همین را محمدبن مسلم از امام باقر پرسید: « آقا بارها ما یک گناهی را تکرار می کنیم، باز هم توبه میکنیم...
👈امام باقر علیه السلام فرمودند: هر دفعه ای که شما تو قلبت پشیمان شوی نسبت به آن کاری که انجام داده ای، این توبه است و توبه ات قبول است. شیطان نیاید وسوسه کند که دیگه آب سرت گذشت، دیگه بارها توبه کرده ای، دیگه نرو خجالت بکش، این چیز ها رو شیطان وسوسه نکند.
✳️⇦مرحوم علامه طباطبایی تو تفسیر المیزان نکته زیبایی ذکر کرده است، اگر ما یک جا توبه بکنیم، اسم ما می شود تائب، خداوند متعال تو قرآن یکی از اسمائش توّاب است. توّاب صیغه ی مبالغه است، یعنی خیلی توبه کننده... علامه طباطبایی می فرماید وقتی ما یک توبه می کنبم خدا دو توبه میکند، یک توبه ی ما بین دو توبه خدا وجود دارد، توبه یعنی رجوع ، ابتدا خدا به دل شما توبه و رجوع می کند و شما در دلت احساس پشیمانی می کنی از گناه، بعد که احساس پشیمانی کردی، می گویی: خدایا ببخش! آنوقت خداوند دوباره به دلت رجوع می کنه و توبه ات را قبول میکند.
💭⇦پیغمبر فرمود، توبه واقعی پنج تا نشانه دارد:
❶ اگر کسی توبه بکند ولی حق الناس را بیخیال باشد، آبروی کسی را برده، دل کسی رو شکسته، حق کسی را خورده، اصلا به فکر آنها نباشه، تائب واقعی نیست
❷ اگر کسی توبه بکند ولی عبادتش را اضافه نکرد، توبه اش توبه واقعی نیست
❸ اگر کسی توبه بکند ولی تیپ و قیافه و پوشش را تغییر ندهد ، توبه ی واقعی نیست
❹ اگر کسی توبه بکند ولی رفقایش را تغییر ندهد.
❺ اگر کسی توبه بکند ولی اخلاق و نیت خودشو عوض نکند، توبه اش واقعی نیست.
💟 @talangoremazhabi
⚡️🌷 بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ 🌷⚡️
سلام خدمت بزرگواران😊
✨🍃 با مدد خداوند متعال و لطف خاص امام زمان(عج) و همچنین همکاری شما بزرگواران در نظر داریم ان شاءالله به امید خدا #چله_سوره_مبارکه_الواقعه به نیت👇
🌸 سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان(عج)
🌸 هدیه به چهارده معصوم(علیه السلام)
🌸و حاجت روایی و عاقبت بخیری عزیزان شرکت کننده در چله
رو برگزار کنیم..
👈 دوستانی که تمایل به شرکت در ختم چله رو دارند وارد گروه زیر بشن
👇😍☺️🌸👇
http://eitaa.com/joinchat/2438332427C2cd73b4e63
✨🍃اجرتون با صاحب الزمان(عج)🍃✨
تلنــــ⚠ــگر مــذهبـــی
... #برات_میمیرم ➎ 💠⇦از یک بچه بسیجی دائم الوضو بعید بود از این کارها بلد باشه.... یک میز رمانتیک
...
#برات_میمیرم ➏
💠⇦.... شما قرار بود داماد بشید ؛ چی شد؟
_ قراری در کار نبود ...
مادرم یک نفرو معرفی کرد که به دلم ننشست....
از قضا همایون خبردار شد و تو دانشگاه شلوغش کرد ...
همین...
💟⇦به قول مادرم که همیشه میگه :
تو ازدواج از عقل و احساست برابر کمک بگیر...
اگه عقلت تایید کرد ولی طرف تو دلت نرفت راضی به وصلت نشو... اگرم دلت رفت ولی عقلت تایید نکرد بازم راضی نشو...
✴️⇦کسی رو هم که مادرم معرفی کرده بود مشکلی برای وصلت نبود ولی طرف تو دلم نرفت😐
جوابش را که شنیدم کاملا قانع شدم که درست میگوید....
✳️⇦چون خیلی قبولش داشتم...
اما سوال های متعددی ذهنم را مشغول کرد:
چطور شد که یکباره عاشق من شد
💞 و عقلش 😍هم تایید کرد !!؟؟
💭⇦هر چند من همین را می خواستم...
و با شنیدن حرفهایش عاشق تر میشدم ...
ولی از طرفی تردید هم رهایم نمی کرد...
💞⇦پرسیدم:
یعنی شما منو هم تایید میکنید هم دوستم دارید☺️؟؟!!
یه جورایی برام معما شده!!
آخه چطوری!!؟؟
💖⇦البته این خیلی ارزشمنده برام ...
به نظر من خوشبختی یک زن وقتی کامل میشه که شریک زندگیش هم قبولش داشته باشه و هم عاشقش باشه...
💝⇦_ من شما رو هم قبول دارم ٬هم باور دارم و هم عاشقتون هستم...
معمای پیچیده ای نیست ...
شما ارزش باور و عشق پاک رو دارید!!
خودتون رو دست کم نگیرید ...
قبلا هم گفتم....
شما لایق بهترین ها هستید!!
💠⇦با شنیدن حرفهایش جان تازهای در وجودم متولد می شد...
به قدری حس خوبی داشتم که دلم نمیخواست دیگر نه کلامی بگویم نه بشنوم...
فقط در سکوت این حس خوب را تا ابد تجربه کنم...
🙏⇦شاکر بودم که جمله _ عاشقتم و باورت دارم _ را از زبان کسی می شنیدم که خودم را به پایش انداخته بودم وبرایش میمردم...
سینا نگاهی به ساعتش کرد و گفت: بریم چادر بگیریم...
........
💠⇦وارد مغازه که شدیم سینا رفت سمت چادر نمازها...
گفتم: چادر مشکی می خوام....
_ نه ! من قول دادم چادر بخرم و میخرم...
ولی چادر مشکی نمیخرم...
قبلا هم گفتم بهتون اونو باید با اختیار و باور خودتون سر کنید...
_ خب منم خودم می خوام کسی مجبورم نکرده
_ اگر راضی بشید اجازه بدید من براتون همون چادر نماز بخرم...
منم قبول کردم...
💗⇦هر چند زمان زیادی باهم نبودیم ...
ولی گذر هر ثانیه جذابیت سینا را برایم بیشتر میکرد...
باورم نمی شد که یک مرد تا این انداز به نظر یک زن و تصمیم شخصی او ارزش قائل باشد...
همیشه تصورم این بود که اولین خواسته و شرطش چادر پوشیدنم باشه...
💛⇦انسان تا با کسی تعامل نداشته باشد نمی تواند درباره او و تفکرش نظریه قطعی بدهد ...
من هم با اینکه سینا را قبول داشتم و باورهایش برایم ارزشمند بود...
اما هر لحظه ابعاد شخصیت او برایم بازتر میشد...
💚⇦پیش خودم می گفتم:
مگه من برای خدا چکار کردم که چنین مردی سر راهم گذاشته!!؟؟
من خوشبخت ترین زن روزگار میشم با همچین همسری..😊😊😊
💠⇦سینا و خانوادهاش از تحقیق سربلند بیرون آمدند...
داشتیم آماده میشدیم که به آزمایشگاه برویم...
من چادر دوخته بودم....
با خوشحالی سرم کردم تا سینا سورپرایز بشه...
😳اما پدرم چادرم را گرفت....
#داستان
#برات_میمیرم قسمت ششم
ادامه دارد..
💟 @talangoremazhabi
●❥ ﷽ ❥●
💟 وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ
----------------------------------------
👈كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پيشه مىكند. «يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ»
🔔 سفارش به تقوا در هر حال، مخصوصاً در مسائل زناشوئى مورد نظر است.
«فَاحْذَرُوهُ»
📗 پیام آیه ۲۳۵ بقره
💟 @talangoremazhabi
💠 • ° 🔸 ◎﷽◎ 🔸 ° • 💠
🔷🔸 نــڪـتــه هاے 🔸🔷
نـــ✨ـــاب قــــــ📖ـــــرآنی
🔻ماههای حرام در قرآن🔻
📖قرآن میگه هر سال ۱۲ ماهه
امّا از بین تمامِ این ماهها، ۴ تا ماه، ماهِ حرام هستند:
🌴سوره توبه آیه ۳۶🌴
🕋 إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللّٰهِ اثْنٰا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتٰابِ اللّٰهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ مِنْهٰا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلاٰ تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ.
💢 همانا تعداد ماهها نزد خداوند، در کتابِ آفرینشِ خدا، و از روزی که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است.
💢 چهار ماه از این ماهها، ماهِ حرام است.
💢 این آیین ثابت و پابرجاست.
💢 پس در این ماهها، بر خود ظلم و ستم نکنید.
💟 @talangoremazhabi
📛 "مِنْهٰا أَرْبَعَةٌ حُرُم" 👈 یعنی از بین ماههای سال، چهار تا ماه، ماههای حرام هستند.
این چهار ماه عبارتند از:
👈 ذی القعده، ذی الحجّه، محرّم و رجب
ذی الحجّه که ماهِ حجّه، یک ماه قبلش و یک ماه بعدش هم، به احترامِ فصل حجّ، ماه حرام حساب میشود.
👌 نکتهی مهم در مورد ماههای حرام اینه که، این ماههای چهارگانه دارای ارزش و «احترام» هستند، و به همین خاطر به اونها میگن ماه «حرام».
‼️یعنی خدا، از بین ماههای سال، چهار ماه رو محترمتر از ماههای دیگه قرار داده، با احکامِ مخصوصِ خودشون.
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
👈 به خاطر همین ارزش و احترامه که، ثوابِ انجامِ کارهای خوب، و کیفرِ اعمالِ زشت تو این ماهها بیشتر میشه.
😔😟 یعنی اگه گناه بکنیم،
گناه بیشتری برامون نوشته میشه... 👈 هم بخاطر گناهی که انجام دادیم، و هم بخاطر اینکه حرمتِ ماه حرام رو شکستیم.
☝️ اینو همهمون میدونیم،
که اگه تو ماه حرام قتل🗡🔪،
یا ضرب و جرحی 👊 صورت بگیره،
دیهاش دو برابر حساب میشه.
🌺🍀🌺🍀🌺🍀
😊☺️ برعکسش هم هست.
یعنی رحمت خدا هم تو این ماهها بیشتره، و اگه کار خوبی تو این ماهها انجام بدیم، ثواب بیشتری برامون نوشته میشود.
⚠⚠ خلاصه اینکه تو این ماههای حرام، حواسمون رو بیشتر جمع کنیم...
👌 حالا که برای کارهای خیر ثواب بیشتری نوشته میشود، از این فرصت استفاده کنیم.
📛 از اون طرف، حالا که برای کارهای زشت گناه بیشتری نوشته میشود، حرمتشکنی نکنیم.
💟 @talangoremazhabi
#شهادت_امام_باقر
📛 توهین بی شرمانه به مادر امام باقر(ع) و واکنش ایشان
#شهید_مطهری
💠⇦امام باقر، محمدبن علی بن الحسین (ع)، لقبش «باقر» است. باقر یعنی #شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» میگفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را #تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی.
💟⇦امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار #عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم».
مسیحی: تو پسر زنی هستی که #آشپز بود.
امام: شغلش این بود، عار و ننگی #محسوب نمیشود.
مسیحی: #مادرت_سیاه و بیشرم و بدزبان بود.
✴️⇦امام: اگر این نسبتها که به #مادرم میدهی راست است خداوند او را بیامرزد و از #گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.
🔔 مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه #موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که #انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند.
مرد مسیحی بعداً #مسلمان شد.
📗داستان راستان، ج۱، ص۴۸
💟 @talangoremazhabi
🔔شیعیان شناسنامه ای
💠 امام محمد باقر(ع):
⚠️ کافی نیست کسی خود را به این بهانه که دوستدار ماست #شیعه بداند.
#شیعه ما فقط کسی است که تقوا داشته باشد.
👇نشانه شیعیان ما:
✅تواضع،
✅امانت داری،
✅نیکی به والدین،
✅راستگویی،
✅کمک به فقیران
✅و کثرت یاد خداست.
👈 #شیعه ما کسی است که زبانش جز به نیکی باز نمی شود.
کسی که صرفاً بگوید من «علی» را دوست دارم، اما اهل #عمل نباشد، و به سیره آن حضرت عمل نکند، شیعه نیست.
📗کافی، جلد ۲ ، صفحه ۷۴
💟 @talangoremazhabi
🔴فضولی ممنوع‼️
وَ لَا تَجَسَّسُوا
و هرگز(درکار دیگران) #تجسّس نکنید؛
📙بخشی از آیه 12 سوره حجرات
💟 @talangoremazhabi
تلنــــ⚠ــگر مــذهبـــی
... #برات_میمیرم ➏ 💠⇦.... شما قرار بود داماد بشید ؛ چی شد؟ _ قراری در کار نبود ... مادرم یک نفرو
....
#برات_میمیرم ➐
❌⇦.... وقتی پدرم چادرم را گرفت از تعجب خشکم زد...
چون ازش انتظار نداشتم...
💠⇦دخترم میترسم وقتی شعله های عشقت فروکش بکنه از چادر خسته بشی...
بهتره کسی که تورا بدون چادر پسندیده همینطور هم باهات زندگی کنه...
تو نباید به خواسته کسی چادر سر کنی چون این طوری به خاطر تحمیل یک خواسته دلزده میشی...
💟⇦_ آقاجون ... به جان شما که برام خیلی عزیزه چادر انتخاب خودمه...
سینا حتی یک بار هم ازم نخواسته...
حتی اگه این وصلت سر نگیره ؛ من از این به بعد چادر می پوشم...
آقا جونم چادرمو داد و منو با بوسه و صلوات بدرقه کرد....
✴️⇦وقتی از آزمایشگاه بر می گشتیم تو تاکسی که بودیم خیلی آروم حرف می زدیم...
پیش مادرم راحت نبودیم...
بین همه صحبتهایی که شد یک جمله سینا بد جوری به دلم آشوب انداخت..
: بزار جواب آزمایش بیاد...
اگه وصلت قطعی بشه یه سورپرایز دارم برات...
✳️⇦_ یعنی چی!! یعنی ممکنه ....
نه ....
حرفش رو هم نزن...
نهایتش میگن نمیتونیم بچه سالم داشته باشیم...
خب بچه نمیخوایم.....
این همه آدم ... بچه ندارن...
_ هیس...
شلوغش نکن...
ایشاا... که چیزی نیست...
💠⇦منظورم این بود که بگم منتظر سورپرایز باشی...
نه اینکه بترسی...
تا جواب آزمایش بیاد من جون به لب شدم...
تا اینکه روز موعود فرا رسید...
💭⇦قرار بود سینا تا ظهر با جواب آزمایش بیاد خونه ما ٬ اما تا شب خبری نشد...
برای بقیه یک امر عادی بود ...
اما من تا شب نیمه جون شدم....
تا اینکه ساعت ۹ شب مادر سینا با تلفن تماس گرفت...
#داستان
#برات_میمیرم قسمت هفتم
ادامه دارد..
💟 @talangoremazhabi