🌹 #سبک_زندگی_شهدا
حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نماز وضو بگیرد چون دائموالوضو بود و می گفت: نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت؛ می گفت زمین جای جمع کردن ثواب است.
@talangoremazhabi
👌 #سبک_زندگی_شهدا
🌹 ایثار با صورت رنگ پریده
پرستار به صورت رنگ پریده و لبهای ترک خورده مجروح حاج احمد متوسلیان نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش. گفت: برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم. این طوری کمتر درد می کشید. حاجی هم ناله ای کرد و گفت: نه! بی هوشم نکن! دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند.
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهدا
🌹 نماز جماعت و اول وقت
شنیده بودم نماز جماعت و اول وقت برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمیکردم اینقدر مصمم باشد! صدای اذان که بلند شد، همه را بلند کرد.
انگار نه انگار که عروسی است، اون هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو بقیه هم پشت سرش، نماز جماعتی شد به یادماندنی.
#شهـــید محمد علی رهنمون
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهدا
🌹 کسب حلال
زمانی که کار آزاد داشت و بنایی می کرد، کمتر کارگری بود که با وی دوام بیاورد. می گفت: من نانی که میخورم باید حلال باشد. معتقد بود که روز قیامت باید، من از این صاحب کار طلب داشته باشم نه بدهکار او باشم. کارش واقعا عالی بود و یک ذره از کارش نمی دزدید. هر خانه ای که می ساخت فرض می کرد برای خودش می سازد. بناها که تعطیل می کردند، او صبر می کرد و مثلا 15 یا 20 دقیقه بیشتر کار می کرد تا احیانا کم کاری نکرده باشد.
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهدا
🌹 ولایت مداری و برخورد شهید مدافع حرم مهدی عزیزی با فتنه گران
در زمان فتنه 88 بود که 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز که آمد دیدیم که 10 کیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله حضرت آقا را برداشت و گفت: این عکسها را به موتورم میچسبانم تا ببینم چه کسی جرات میکند به حضرت آقا حرف بزند.
@talangoremazhabi
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سبک_زندگی_شهـــدا
🌹 ماجرای قهر شهـــیدرجایی از سر یک سفره
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهـــدا
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوب شهر معلم بود؛ مدیر مدرسه اش می گفت آقا ابراهیم از جیب خودش پول می داد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد! آقا هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند.اکثرا سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس نمی فهمد. ابراهیم هادی نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمی برای اخلاق و رفتار بچه ها بود. دانش آموزان هم که از پهلوانی ها و قهرمانی ها معلم خودشان شنیده بودند شیفته او بودند.
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهـــدا
🌹 شهـــید ابراهیم هادی
یک روز ابراهیم را در بازار ؛ در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم.
دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود. جلوی یک مغازه ؛ کارتن ها را روی زمین گذاشت.
وقتی کارش تمام شد ؛ جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم : آقا ابراهیم برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه شما!
نگاهی به من کرد و گفت: کار عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام میدهم برای خودم خوبه، مطمئن میشوم که هیچی نیستم!!! جلوی غرورم رو میگیره! گفتم: اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست ؛ تو ورزشکاری و ... خیلی ها میشناسنت.
ابراهیم خندید و گفت: ای بابا: همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم.
@talangoremazhabi
👌 #سبک_زندگی_شهـــدا
🌹 همسر شهـــید مهدی باکری:
خداییش مهدی هیچ وقت به غذا ایراد نگرفت. خودم آش ماست دوست داشتم و چون بلد بودم درست کردم. یاد رفت نمک بریزم. توی بشقاب خودم نمک میریختم. مهدی هیچی نمیگفت. فکر کردم متوجه نشده. پرسیدم: «مهدی به نظرت چیزی کم نداره؟» گفت: «نه». گفتم: «اما نمکش کمه». گفت: «غذاست دیگه. بینمک هم میشه خورد».
❤️ نکات اخلاقی از نقل این خاطره:
1⃣ ایراد نگرفتن از چیزهای بی ارزش
2⃣ آشکار نکردن عیب دیگران تا خدای نکرده باعث خجالتش نشود
3⃣ تغافل (یعنی خود را به غفلت از دانستن عیب دیگران)
4⃣ اهمیت ندادن به مسائل کوچک مثل نمک غذا
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهـــدا
🌹 شهـــید مرتضی زارع:
عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود.
برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر…
@talangoremazhabi
👌 #سبک_زندگی_شهدا
🌹 ایثار با صورت رنگ پریده
پرستار به صورت رنگ پریده و لبهای ترک خورده مجروح حاج احمد متوسلیان نگاه کرد و بعد به پاهای زخمی اش. گفت: برادر اجازه بدهید داروی بی هوشی تزریق کنم. این طوری کمتر درد می کشید. حاجی هم ناله ای کرد و گفت: نه! بی هوشم نکن! دارویت را نگهدار برای آنهایی که زخم های عمیق تری دارند.
@talangoremazhabi
#سبک_زندگی_شهدا
🌹 نماز جماعت و اول وقت
شنیده بودم نماز جماعت و اول وقت برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمیکردم اینقدر مصمم باشد! صدای اذان که بلند شد، همه را بلند کرد.
انگار نه انگار که عروسی است، اون هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو بقیه هم پشت سرش، نماز جماعتی شد به یادماندنی.
شهـــید محمد علی رهنمون
@talangoremazhabi