◾️قله های تمدنی انقلاب اسلامی◾️
حبیب الله بابایی استاد حوزه و دانشگاه
🔸فرمایشات اخیر رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در باره وضعیت کنونی ما، تأملات و گاه تحلیلهایی را برانگیخته که هر یک در خور توجه است. سئوال اصلی این است که قله کجاست و وضعیت کنونی ایران با آن قله چگونه است؟
▫️به نظرم قلههای تمدنی در انقلاب اسلامی و در تجربه جمهوری اسلامی را باید در نگاهی متفاوت و در موارد ذیل عمیقتر جستجو کرد:
1⃣ قله در تربیت انسان در اوج و نسل جدیدی از مسلمان تحولگرا و جهانیاندیش ایرانی. انسانهای در اوج را نه فقط در میان شهید ـ امتها (مثل قاسم سلیمانیهای فراوان) و نه فقط درمیان پدیدۀ فراگیر بسیج و بسیجیان در تجربه ایرانی میتوان پی گرفت، بلکه در میان شخصیتهای علمی برجسته، در میان دختران، زنان و مادران ممتاز، و بلکه در میان تودۀ مردمی متفاوت (یا همان عوام ممتاز) باید مشاهده کرد.
2⃣ قلههای علمی، نظامی و سیاسی را بیش از آنی که باید در نظام دانشی و سیاستگذاریهای موجود در آن جستجو کرد، باید این قله را در «حس استقلال»، «حس توانستن»، و «حس خودکفایی و عدموابستگی»ای که امام ره و بعد رهبر فرزانه انقلاب به نسل جدید القا کردند و آن در عمیقترین لایههای مختلف جامعه ایرانی بوجود آورده اند. حس استقلالی که امام به نسل امروز القاء کرد، نه فقط حس استقلال برآمده از یک عزم سیاسی، بلکه حس استقلال برآمده از حس ایمان، حس معنویت و باور به توحید بوده است. لذا قله در حس استقلال را باید در کنار قله در ایمان و معنویت ترسیم و تبیین کرد.
3⃣ قله دیگر، قله در اندیشه، سطح تفکر، اعتدال و نوآوری فکری، و در کل رویکردهای متفاوت و جدید در ساحتهای علوم انسانی و نیز در علوم اسلامی است. این نکته به مرات و کرات در تجربه حضورم در برخی از کشورهای اسلامی، از ناحیه بسیاری از اساتید در دانشگاه های مختلف در منطقه اظهار شده است. رُشدی که عرصه های پژوهشی ما در نگاه به علوم انسانی و نیز علوم اسلامی و دغدغهها و مسئلههای جدید فکریای که در دوره بعد از انقلاب در ایران بوجود آمده، به هیچ وجه قابل مقایسه با آنچه که در دورههای پیشین بوده است، نیست.
4⃣ قله داشتن هرگز به معنای نداشتن نقطه نشیب و حضیض (مثل موضوع عدالت) در تجربۀ جمهوری اسلامی نیست. اما قله در موضوع عدالت را نباید فقط در وضعیت داخلی جامعه ایران و در عرصههای داخلی عدالت فرهنگی، عدالت اقتصادی، عدالت جنسیتی، و عدالت سیاسی و عدالت آموزشی جستجو کرد، بلکه باید ارزش عدالت و فضیلت انصاف و برابری را در سطحی کلانتر و در عرصههای انسانی در بین الملل و مناسبات جهان اسلام نیز پی گرفت. پس از انقلاب اسلامی، امروزه دیگر ظلم فراگیر و نظام ناعادلانه و نظم ستمبار وستفالیایی در دنیا و در نسبت بین کشورهای غربی و غیرغربی فروریخته، و نوعی از توازن و تعادل در میان دولتها و ملتها از یک سو، و دولتهای قوی و دول ضعیف از سوی دیگر بوجود آمده است (نمونهاش را در انقلاب اخیر نیجر و اخراج نیروهای فرانسوی از آن ببینید).
5⃣ به رغم مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، و به رغم بیانصافیهایی که برخی در روایت از ما دارند، ایران بلاشک در میان کشورهای اسلامی دست کم یکی از الگوهای مطرح در عرصههای سیاسی، علمی، نظامی، فرهنگی و تمدنی است. در قله بودن و یا به قله رسیدن را باید در این مرجعیت تمدنی جمهوری اسلامی در کنار دیگر مدل های تمدنیِ مطرح در دنیای اسلام در نظر گرفت و وضعیت کنونی ایران را در این رقابت داخلی جهان اسلام و نیز در تنش تمدنی بین تمدن اسلامی و تمدن غرب دنبال کرد.
6⃣ آخرین نکته، قله در برخورد با خصم تمدنی است. چه بپسندیم و چه نپسندیم ما روز به روز به سمت برخورد و تنش تمدنی پیش می رویم. واقعیات جهان غرب و دنیای اسلام در قرن بیست و یکم نشان داد که ما بیش از گفتگو، به سمت برخورد و تضاد می رویم (شاید مع الاسف). اکنون برخوردهای در اوج هرگز با تسلیم و تمکین در برابر غرب فروکش نخواهد کرد. ما در برابر یک دو راهی هستیم یا تسلیم شویم که در این صورت نابودی ما قطعی خواهد بود و یا مقاومت کنیم که در آن امکانی برای بقا و بلکه تعالی پیدا خواهیم کرد. بقای ما در پس برخوردهای تمدنی، بقای در قله و اوج خواهد بود.
#جهاد_تبیین
#تمدن_نوین_اسلامی
#پیچ_تاریخی
@Taleghan_313