eitaa logo
🏴طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ
910 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
8.9هزار ویدیو
71 فایل
﷽اللهم بارک لمولاناصاحب الزمان عج کانال جامع باهدف زمینه سازی ظهوروتربیت سربازمهدوی ‌ ✅باارائه گلچین نابترین مطالب کارشناسی شده👈مهدویت،بصیرتی،جهادتبیین 🚨جهت رزرو،لایف کوچینگ[مشاوره زندگی،اعتقادی،اخلاقی و_] 👉 @Zohormonji69 https://ble.ir/taliedaranzohor
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ▫️از بصره آمده بودند دیدن امام؛ عریضه دلشان پر بود از شکایت؛ شکایت از یونس بن عبدالرحمن. گلایه پشت گلایه؛ اتهام پشت اتهام. یونس که در خانه امام حاضر بود حرف‌ها را می‌شنید؛ خودش را اما به امر امام، پنهان کرده بود. بصری‌ها که رفتند، با اشک و آه آمد خدمت امام؛ می‌خواست از خودش دفاع کند. اما شنید که: یونس! ... فرض کن در دست تو مرواریدی باشد، مردم امّا بگویند سرگین شتر است! حرف مردم آیا ضرری دارد؟!... گفت: نه! امام رضا علیه‌السلام فرمود: وقتی امام تو از تو راضی باشد حرف مردم چه ارزشی دارد؟! حالا قلب یونس بن عبدالرحمن آرام گرفته بود، آرامشی از جنس رضایت امام زمانش. 📚بحارالأنوار، جلد۲، صفحه ۶۵. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍ ▪️پرسید: دیشب کجا بودی؟ عرض کرد: کسی خبر آورد از رویت هلال محرم. یکی از دوستان شما مجلس عزا گرفته بود. مهمان مجلس او شدم، برای گریه بر جدّ غریبتان حسین علیه‌السلام. امام دعایش کرد و فرمود: وقت بیرون آمدن، مقابل درب خانه کسی را ندیدی؟ گفت: دیدم، ولی نشناختمش. شب بود و هوا تاریک! امام صادق علیه‌السلام فرمود: من بودم آنکه دیدی و نشناختی! عرض کرد: پس چرا نیامدید تا صدرنشین مجلس عزا باشید؟! فرمود: خواستم وارد شوم، ولی دیدم که رسول خدا، امیرالمومنین و حضرت زهرا علیهم‌السلام، در صدر مجلس حاضرند و اشک می‌ریزند. 📚 برگرفته از احرام محرم، ص ۵۰ (به نقل از ثمرات الاعواد، ج۱، ص۱۱۶) 👈مجالس عزای سیدالشهداء، قدمگاه اهلبیت و مولا صاحب‌الزمان علیهم‌السلام است. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍ ▪️با رفقایش، از ایران راهی کربلا شده بود. در دلش دو حاجت بزرگ داشت: اول، دیدن امام غائب؛ بعد هم گرفتن هدیه‌ای از دستان حضرت. شب چهارشنبه رسیدند مسجد سهله. نوبت روضه و توسل شد. جمع شدند کنار مقام امام زمان علیه السلام. حال خوشی دست داد. صدای گریه تمام مسجد را پر کرد. ناگهان سیدی نورانی کنار محراب دید. بدون اینکه چیزی بگوید، سید به طرفش آمد. یک مُهر تربت در دستش گذاشت و رفت. با خودش گفت: این سید ناشناس که بود؟ ذهنش را اما مشغول نکرد. دوباره گرم روضه شد. چند روز بعد برگشت ایران. دلگیر از اینکه چرا حاجت نگرفته. خاطرات سفر را با خودش مرور می‌کرد. یک‌دفعه به خودش آمد. تازه فهمید در سهله حاجتروا شده. 📚ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، ص۲۷۳. علیه‌السلام 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
▫️پرسیده بود: نوزادها چرا بی دلیل، گاهی می‌خندند و بی درد، گاهی گریه می‌کنند؟! امام صادق عليه‌السلام به مفضّل فرمود: هیچ نوزادی نیست مگر اینکه امام زمان خودش را می‌بیند و با او نجوا می‌کند! گریه‌های نوزاد برای غیبت امام است و خنده‌هایش برای آمدن امام به سمت او. امّا زمانی که نوزاد زبان باز می‌کند، درِ این رحمت بر او بسته می‌شود و بر دلش مُهر فراموشی می‌خورد. 📚 بحارالانوار، ج۲۵، صفحه ۳۸۲. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍▫️بانویی پارسا و اهل ایمان بود. غصه‌دار از اندوه مسلمان‌ها. عالِمی را در عالَم رویا دید. عالم به او فرمود: برای رفع گرفتاری‌هایتان چطور دعا می‌کنید؟! بعد از هر نمازتان برای فرج مولایتان هم همانطور دعا کنید! هر مومنی اگر همان‌طور که برای خودش دعا می‌کند، بعد از هر نماز برای فرج مولایش دعا کند حاصل چنین دعایی از دو حال خارج نیست: یا ظهور مولایش تسریع می‌شود، یا حداقل اندوه خودش برطرف می‌شود. 📚 مکیال المکارم، ج ۱، ص۵۱۱. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍ 🏴 به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه‌السلام: ▪️به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود. به هر زحمتی بود، خودش را رساند. امام، تازه از نماز عصر فارغ شده بود. نشسته بر سجاده، رو به قبله، دست‌هایش سمت آسمان. مناجات امام را می‌شنید: «خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن! و آنچه را به او وعده داده‌ای، به انجام رسان!» با خودش گفت: «امام چه کسی را دعا می‌کند؟ تحقق کدام مژده را از خدا می‌خواهد؟» سوالش را پرسید. امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «او، مهدی ما آل محمّد است... پدرم فدای او باد! صورتی گندم‌گون دارد؛ اما با این حال، زردی شب‌زنده‌داری در چهره‌اش پیداست!... شب‌هایش با رکوع و سجود به صبح می‌رسند... اوست چراغ روشنِ تاریکی‌ها... پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...» 📚فلاح السائل، ص۲۰۰. 📚بحارالانوار، ج۸۳، ص ۸۰. به‌طلیعه‌داران‌ظـہوࢪبپیوندید👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْفَرَج‌بحق‌الزینب؏
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریه‌اش گرفت. آن هم چه گریه‌ای! تعجب کرد. با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟ پرسیده بود: بعد از نوه‌ی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟ ✦✦✦ـ امام که آرام شد، فرمود: بعد از او امامت می‌رسد به پسرش، قائم منتظَر. پرسید: قائم؟! چرا به او قائم می‌گویند؟ فرمود: چون وقتی قیام می‌کند که یادش در بین مردم مرده است!... ✦✦✦ـ دوباره پرسید: چرا به او منتظر می‌گویند؟ فرمود: چون او غایب خواهد شد؛ غیبتش هم طولانی خواهد بود. فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند. اما آن‌ها که اهل تردیدند وجودش را منکر می‌شوند. آن‌ها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره می‌کنند... 📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص ۳۷۸. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍ ▫️به مناسبت روز (۲۴ ذی‌الحجه) آرام و قرار نداشتند. پیامبر صلی الله علیه وآله برایشان نامه فرستاده بود. دعوتشان کرده بود مسلمان شوند. مسیحی بودند و اهل نجران. گفتند: اگر واقعا پیامبر خداست، باید اسمش در کتاب‌های آسمانی قبل آمده باشد. رفتند سراغ صحیفه‌ی حضرت آدم. بخشی از صحیفه، قصّه‌ی روزهای اوّل خلقت بود. همان‌جا که خدا همه‌ی فرزندان آدم را به او نشان داد. در میان همه آن‌ها، چهارده نور چشم آدم را خیره کرد.🌟 پرسید: خدایا این‌ها کیستند؟ شنید: "این‌ها بهترین فرزندان تو هستند: محمّد و اهلبیتش علیهم‌السلام" در میان آن چهارده نور، مردی بود که وجودش مثل ستاره‌ی صبح می‌درخشید. خدا به آدم فرمود: "روزی به دست این فرزندت بندگانم را نجات خواهم داد ✨ آن روز زمین را از عدالت و مهربانی لبریز خواهم کرد، همان‌طور که از ظلم و بی‌رحمی پر شده" 📚 برگرفته از اقبال الاعمال، ج۲، ص۳۳۶. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍ ▪️به مناسبت سالروز درگذشت علاّمه امینی رحمت الله علیه (۱۲ تیرماه)؛ ‍ ▪️از آن‌ها اصرار و از او انکار. دعوتش کرده بودند به ضیافت شام. شرط گذاشت که بحثی نباشد. آخر مهمانی، یک نفر بحث را آغاز کرد. علامه گفت: شرطمان؟! گفتند: فقط نفری یک حدیث! آن هم به نیّت تبرّک. همه، عالمان سنّی بودند و حافظان حدیث. یکی یکی حدیث خواندند. 👈 نوبت صاحب اَلغدیر بود. علامه امینی فرمود: «شرطی دارم: اقرار همه، بر درستی یا نادرستی حدیث». قبول کردند. گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً به مرگ جاهلی مرده، هر که بمیرد و امام عصرش را نشناسد». همه درستی حدیث را اقرار کردند. گفت: «حالا شما و یک سوال! می‌شناخت؟ یا نمی‌شناخت؟! فاطمه‌ی زهرا، امام زمانش را؟! امام زمان فاطمه که بود؟!» سرها پایین، سایه‌ی سکوت، سنگین! نه جوابی داشتند و نه گریزگاهی! بگوییم امام زمانش را نمی‌شناخت؟! حاشا که سرور زنان عالم به مرگ جاهلی از دنیا برود! بگوییم امام زمانش ابوبکر بود؟! همه جا نوشته‌اند فاطمه سلام الله علیها غضبناک بر او از دنیا رفت! علمای نامی اهل سنت، عرق‌ریزان و خجالت‌زده، یکی یکی مجلس را ترک کردند. 📚 دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا، ص۳۱. 🏳طلیـ؏ـہ داران ظـہــ♡ـوࢪ👇👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧❤️❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج‌بحق‌الزینب؏
‍ ▪️ظهر بود، ظهر روز دهم. یکی بود و دیگر هیچکس نبود. شیرخوارش را در آغوش گرفت. در حال تلظّی بود که تیر آمد. مشت پدر پر بود از خون سرخ پسر. نگاهی سمت آسمان کرد و فرمود: پروردگارا! امروز (به خواست خودم) یاری اهل آسمان را از من بازداشتی، پس آن یاری را برای روزگاری بهتر (یعنی روزگار ظهور) قرار ده. و انتقام ما را از این مردمان ستم‌پیشه بگیر. 📚برگرفته از وقعة الطف، ص۲۴۶. 📚ارشاد، ج۲، ص۱۰۸. 👈 هنگام ذکر مصیبت حضرت علی اصغر علیه‌السلام، باید از منتقم او یاد کنیم و برای تعجیل فرج دست به دعا برداریم. 👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎 ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧🖤❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْفَرَج‌بحق‌الزینب؏
▪️مسافر بودیم مسافر خانه‌ی خدا، بین راه یکی از منزلها ناامن بود، شبانه از منزل قبلی راه افتادیم، یک فرسخ نرفته برف گرفت، رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم! همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم. از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب، باغی به چشمم آمد؛ باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟ قصّه را گفتم. فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی. نافله شب را خواندم. دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟ گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان. نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم، ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!! باز آمد و پرسید: نرفتی؟ اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم. فرمود: عاشورا بخوان! آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ، با همه‌ی لعن‌ها و سلام‌ها و دعای علقمه. برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد. دست روی زانوی من گذاشت و فرمود: " چرا نافله نمی‌خوانید؟ نافله، نافله، نافله... چرا جامعه نمی‌خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه... چرا عاشورا نمی‌خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ " چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می‌گرفتند. از مرکب پیاده شدم. به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟ این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می‌شود نه مسلمانی! همه مسیحی هستند و ترک زبان! سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم. 📚نجم الثاقب، ج۲، ص۷۱۲. 📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره. 👇 🌎 eitaa.com/taliedaranzohor 🌎 ble.ir/taliedaranzohor ═•☆✦𑁍❧🖤❧𑁍✦☆•═ أللَّھُـمَ‌؏َـجِّلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْفَرَج‌بحق‌الزینب؏