#عکس_نوشته | #هویت_زن
▫️ «هویت» به پرسش چیستی و کیستی اشاره دارد. هویت انسانی و متعاقبا هویت جنسی (زنانگی و مردانگی) دو سطح اصلی از مباحث هویتی است. هویت انسان، در حقیقت به فاصله بین انسان و دیگر موجودات و به طور خاص دیگر انواع حیوانات متمرکز میشود. از رهگذر این تمایزگذاریِ هویتی است، که غایات و ارزشهای انسانی از غایات و ارزشهای دیگر حیوانات متمایز میشود و متعاقبا توانشها و رفتارهای انسانی قابل هدایت و سنجش خواهد شد.هویت زن، در حقیقت به فاصله بین زن و دیگر حیوانات و بهطور خاص «مردان» متمرکز میشود. از رهگذر این تمایزگذاریِ هویتی است، که غایات و ارزشهای زنانگی از غایات و ارزشهای انسانی متمایز میشود و متعاقبا توانشها و رفتارهای زنانه قابل هدایت و سنجش خواهد شد.
درسگفتار«الگوی نظری هویت زن از منظر علامه طباطبایی»
▪️ دکتر محمدرضاکدخدایی
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🎉 اطلاعنگاشت | مروری بر توصیههای رهبرانقلاب درباره ازدواج آسان
#روز_ازدواج
#ازدواج_آسان
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
هدایت شده از احیاگران
هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی. خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هرکسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی. تو اینچنین کردی که غیر از تو محبوبی نگیرم و جز تو آرزویی نداشته باشم و به جز تو به چیزی یا کسی دل نبندم❤️
#سالروز_شهادت
🍃احیاگران👇
@Ehyagaran_kb
🌹 صبر خانواده شهدا بالاترین صبرهاست
🔹 رهبر انقلاب صبح امروز: این صبری که پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کردند که انسان میخواند شرح حال را میبیند چه کشیدند اینها وقتی خبر شهادت عزیزشان به اینها رسید و چه صبری کردند، چه تحملی کردند این صبر بالاترین صبرهاست. خدای متعال در مورد افراد صابر از قبیل این عزیزان میفرماید که «أُولَٰئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ » شما بر پیامبر و آل پیامبر صلوات فرستادید، خدا برای شما صلوات میفرستد. ۱۴۰۲/۴/۴
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🚨اتمام حجت غیرتی های شیراز
👈در پی به جوش آمدن خشم مردم، و غیرتی شدنشان بابت انتشار کلیپ ضرب و شتم آمر معروف در نارنجستان قوام با موضوع حجاب
📌مردم شیراز چهارشنبه ساعت ۱۷ روبروی نارنجستان قوام حاضر می شوند.
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🌱 تجلیل رهبر انقلاب از صبر و تحمل خانوادههای ناوگروه ۸۶: من تصویر خانوادهها را وقتی که ناوگروه به ایران بازگشت دیدم؛ این احساس افتخار شما به همسرانتان انگیزه میدهد
✏️ رهبر انقلاب ساعتی پیش در دیدار ناوگروه ۸۶ ارتش و خانوادههای آنان: یک مسئلهی دیگر در این کار شما، نقش خانوادههاست؛ عزیز شما روی آب در دریا، هشت ماه نگرانی، دلهره، دلواپسی، دلتنگی، جواب بچهها را دادن، پدرمادرها یکجور، همسرها یکجور، اینها صبر کردند، تحمل کردند. احساس افتخار کردند من تصویر خانوادهها را ــ وقتی که ناوگروه آمدند به ساحل ما رسیدند وارد شدند ــ دیدم فیلمش را آدم احساس میکند که خانمها همسران، پدرها مادرها، احساس افتخار میکنند به جوانشان که این کار بزرگ را انجام داده این احساس افتخار خیلی مهم است. این احساس افتخار است که انگیزه میدهد هم به خود شما هم به دیگران که این کارهای بزرگ را انجام بدهند. ۱۴۰۲/۵/۱۵
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🔰 خانواده بدون احساسِ تکلیفِ زن، اداره نمیشود 📜 khl.ink/khat |
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده
❤️ تمام زندگیام مصطفی بود
(قسمت اول)
🔹 رهبرانقلاب: «گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیٰهای صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
🔸 به مناسبت انتشار تقریظهای حضرت آیتالله خامنهای بر کتابهای «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»، رسانهی KHAMENEI.IR در گفتگو با خانم ابراهیمپور، همسر شهید صدرزاده، بخشهایی از زندگی خانوادگی و اخلاق و خصوصیات این شهید والامقام را بررسی کرده است.👇
🔻 خودتان را معرفی میفرمایید، اهل کدام شهر هستید؟ چه تحصیلاتی دارید؟
🔹 ابراهیمپور هستم، همسر شهید مصطفی صدرزاده. متولد رشت هستم، ولی بزرگشدهی شهرستان سیاهکل هستم. از سن هفت سالگی تهران زندگی کردیم و از سال ۷۶ به خاطر شرایط شغلی پدرم، ساکن شهریار شدیم. تحصیلات حوزوی دارم. از همان زمانی که در شهریار و کُهَنز ساکن شدیم، در پایگاه بسیج فعالیت میکردم.
🔻 بعد از ازدواج با شهید صدرزاده، تحصیل و فعالیت فرهنگی را ادامه دادید؟
🔹 بعد از ازدواجم با آقامصطفی، درسم را ادامه میدادم. ایشان یکی از مشوقهای اصلی بود برای اینکه درسم را ادامه بدهم. بعد از تولد فاطمه خانم، من نمیخواستم درسم را ادامه بدهم. ولی آقا مصطفی تأکید میکردند من فاطمه را نگه میدارم، شما درستان را ادامه بدهید. همچنین بعد از ازدواج ایشان تأکید داشتند باید فعالیت فرهنگی را ادامه بدهید. خیلی موافق این نبودند که خانم در خانه باشد و فقط خانهدار باشد. میگفتند در کنار این خانهداری، شما یک وظیفهی اصلی دارید که در جنگ فرهنگی باید خدمت کنید، شما هم باید در میدان باشید. در کهنز هر جایی که فرمانده پایگاه نداشت یا در قسمت خانمها کارهای فرهنگی انجام نمیشد، آقا مصطفی سریع پیشنهاد میداد که خانم من هستند. خودشان میآمدند با اصرار زیاد که بروید مسئولیت این پایگاه را به عهده بگیرید. اینجا کار کنید، اینجا فعالیت بکنید.
🔻 شهید صدرزاده در کارهای فرهنگی چطور با شما همراهی میکردند؟
🔹 یک طرحی در سطح شهرستان شهریار اجرا میشد به عنوان طرح «امین». طلبهها به عنوان مشاور مذهبی وارد مدارس میشدند. در سال ۸۹ به من پیشنهاد این طرح را دادند. به آقا مصطفی گفتم یک چنین طرحی هست ولی من به خاطر اینکه فاطمه کوچک است ــ فاطمه یکی دو ساله بود ــ نمیتوانم بروم. ایشان گفتند من که شغلم آزاد است، میتوانم کارهایم را طوری برنامهریزی کنم، صبح که شما به مدرسه میروید، من فاطمه را نگه دارم و بعدازظهر که شما خانهاید، کارهای فاطمه را شما انجام بدهید و من به کارهایم برسم.
🔹 واقعاً این چنین بود، یعنی آقا مصطفی در آن سه چهار سالی که من مدرسه میرفتم، هر روز صبح فاطمه را با یک اشتیاق خاصی نگه میداشتند و وقتی ظهر من از مدرسه میآمدم، با اینکه کل مدتی که من مدرسه بودم با همدیگر بازی میکردند، آقا مصطفی هنوز خسته نشده بود و میگفت من با فاطمه به پارک میروم تا شما کارها را بکنید مثلاً غذا آماده بشود و یک استراحتی هم بکنید.
🔹 در بحث کار فرهنگی و کار بیرون از خانه، یکسری ملاحظات داشتند. همان ابتدای جلسات خواستگاری، وقتی به ایشان مطرح کردم که میخواهم بیرون از خانه کار کنم، ایشان تأکید میکردند که من هر کاری را نمیتوانم اجازه بدهم. یکی از چیزهایی که برای ایشان مانعی نداشت، معلّمی و کار در مدارس بود. میگفتند این تأثیرگذار است. باید کاری باشد که تأثیرگذار باشد، نه فقط درآمدزا باشد. اگر شما بخواهید بحث درآمد داشته باشید، من در این صورت، اصلاً موافق کار بیرون از منزل نیستم. ولی کاری که قرار باشد تأثیرگذار باشد، از لحاظ فرهنگی بتوانید کسی را تربیت کنید، بتوانید تأثیری روی جامعه بگذارید، روی بچهها بگذارید، من مانعی ندارم.
🔖 #مثل_مصطفی
🔍 ادامه را بخوانید👇
khl.ink/f/53637
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده
❤️ تمام زندگیام مصطفی بود
(قسمت دوم)
🔻 در زمان ساخت مسجد امیرالمومنین در کُهَنز، به جز زمانی که برای ساخت مسجد میگذاشتید، آیا پیش آمده بود که مبلغی را برای این کار تعیین یا وسیله خاصی را به مسجد اهدا کند؟
🔹 چند ماه بعد از زندگیمان، آقا مصطفی شغلی را که انتخاب کردند، شغل آزاد بود. کار برنج فروشی را داشتند و با پدرم همکاری میکردند. یک روز صبح از خواب بلند شدند و گفتند من با خودم یک عهدی کردم. انگار خواب دیده بودند کاری که انجام میدهند، قابل قبول نبوده و به آن چیزی که میخواستند نمیرسیدند. گفتند من از وقتی که بیدار شدم، دارم فکر میکنم، ببینم چطوری میتوانم کارم را به بهترین نحو انجام بدهم. درست است که خیلی از درآمدها در جامعهی ما، درآمد حلال و نان حلالاند ولی همین درآمد حلال نمره دارد. بعضی از این درآمدهای حلال، نمرهاش بیست و بعضی کمتر است. شاید این درآمدی که ما از برنج فروشی داریم، نمرهاش بیست نباشد، پانزده و شانزده باشد. به خاطر اینکه من این پانزده، شانزده را بتوانم به بیست تبدیل کنم، با خودم یک عهدی بستم و در انجام این عهد، نیاز به همراهی شما دارم. عهدی که با خودم بستم این است که ما ۷۰ درصد از سود کارمان برای کار فرهنگی و بسیج و مسجد باشد و فقط ۳۰ درصد برای مخارج خانه باشد. خب ابتدای امر، شاید شنیدن این حرف برای خانمها خیلی سخت باشد. اینکه شما نصف بیشتر درآمدتان را برای کارهای فرهنگی و مسجد بگذارید و شاید یک درصد خیلی کمی برای خودتان باشد، خیلی سنگین بود.
🔹 ولی در همان شش ماه بعد از ازدواج، محبّتی بین من و آقا مصطفی شکل گرفته بود و آن محبّت باعث میشد وقتی کنار یک کوه محبّت هستید، به خاطر اینکه محبّت آن را به دست بیاورید و هیچ وقت از این کوه محبّت فاصله نگیرید، سعی میکنید هر چیزی هم که هست در این مسیر به جان بخرید و کنار آن کوه بایستید. من هم به اینجا رسیده بودم. واقعاً به خاطر اینکه آقا مصطفی ناراحت نشود، باعث رنجش آقا مصطفی نشود، هر چیزی که آقا مصطفی میگفتند، قبول میکردم. البته این اعتماد نسبت به آقا مصطفی، برای من به وجود آمده بود. میدانستم که آقا مصطفی هیچ وقت ماها را در سختی قرار نمیدهد. حتی خودش را به سختی و زحمت میاندازد، به خاطر اینکه ما راحت باشیم. به همین خاطر، مطلب را قبول کردم. ۷۰ درصد درآمد زندگی برای کار فرهنگی باشد.
🔹 خب میدانید خانمها اوایل ازدواجشان، به جهیزیهشان خیلی حساسند، گاهی پیش میآمد میدیدم وسیلهای در خانه نیست. میدانستم آقا مصطفی برای پایگاه یا مسجد برده است. سال اول زندگی در خانهای که بودیم، سیستم گرمایش آن یک بخاری بود. یک روز آقا مصطفی به خانه آمدند و گفتند برای مراسم ایّام محرم، سیستم گرمایش حسینیه را نتوانستیم هماهنگ کنیم. گفتم خب چه کار کنیم؟ گفتند که اگر شما مشکلی نداشته باشید، بخاری خانه را برای هیئت ببرم. گفتم پس خودمان چه میشویم؟ گفت ما بیشتر اوقات که در هیئتیم، شبها هم با یک بخاری برقی میتوانیم اتاق را گرم کنیم. گاهی میدیدم پتوهای منزل نیستند. وقتی وارد هیئت شدم، دیدم این پتویی که به عنوان در هیئت زدند، چقدر به نظرم آشناست. بعد به خانه آمدم و تازه متوجه شدم این پتوی خانهی ما بود.
🔹 ما از این جور مسائل خیلی زیاد داشتیم. گاهی میرفتم خانهی مادرم یا مادر خودشان و وسایلی که در هیئت کم بود را با یک زبان خیلی نرم و محبّتآمیزی از ایشان میگرفتم، آنها هم راضی بودند. آقا مصطفی همیشه میگفتند خدا یک آبرویی برای من در بین مردم قرار داده و این آبرو را برای خود اهل بیت خرج میکنم. یعنی به دیگران رو میزنم برای اینکه برای اهل بیت بتوانم چیزی برای هیئت و برای مراسمات اهل بیت بتوانم کمک بگیرم یا بتوانم انجام بدهم.
🔖 #مثل_مصطفی
🔍 ادامه را بخوانید👇
khl.ink/f/53637
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir