🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده
❤️ تمام زندگیام مصطفی بود
(قسمت سوم)
🔻 پشت جلد کتاب «اسم تو مصطفی است» نوشته است: «اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانوادهی شهدا سر بزنید، زندگینامه شهدا را بخوانید.» رفتار ایشان در این ارتباط چگونه بود؟ اهل مطالعه کتابهای شهدا هم بودند؟
🔹 بله، کتاب «سلام بر ابراهیم» را به تعداد زیاد میخریدند و هدیه میدادند به نوجوانها و جوانهایی که اطرافشان بودند. کتاب زندگینامهی شهدا را خیلی میخواندند و هدیه میدادند. هر جا که در یک جمعی از نوجوانها قرار میگرفتند، این کتابها را تبلیغ و معرفی میکردند. ایشان در بحث سر زدن به خانوادهی شهدا، یک خیر و برکتی را میدیدند، به همین خاطر همیشه دنبالش بودند. با یک اشتیاق زیادی به خانوادهی شهدا سر میزدند. قبل از جریان رفتن به سوریه، در محلهای که بودیم، تعداد خانوادهی شهدا محدود بود و همین تعداد محدود را معمولاً با بسیج و مسجد در ایام خاص میرفتند. بعد از جریان سوریه رفتن، هر کدام از دوستانشان که شهید میشدند، خودشان را موظف میدانستند که به آن خانواده سر بزنند.
🔹 شهید صابری چون تک پسر بود، آقا مصطفی هر موقعیتی که پیدا میکردند، حتی زمان خیلی کوتاه، به مادر شهید صابری سر میزدند، به پدرشان سر میزدند و میگفتند چون پسرشان شهید شده، بتوانیم مقداری جای خالی آقا مهدی را برایشان پر کنیم. وقتی میرفتند آنجا، سعی میکردند برایشان پسر باشند و به ایشان خدمت بکنند.
🔹 در محرم سال ۹۴، آقا مصطفی شهید شدند. ماه مبارک رمضان سال ۹۴، آقا مصطفی یک روز ظهر خانه آمدند و قرار بود با همدیگر بیرون برویم و خریدی داشتیم. در بین راه نزدیک رباط کریم رسیدیم، چون رباط کریم نزدیک جاده ساوه است و مسیر قم از شهریار از آن طرف است. وقتی آنجا رسیدیم، آقا مصطفی گفتند که ماه رمضان است و ممکن است مادر دلش برای مهدی خیلی تنگ بشود و دوست داشته باشد مهدی سر سفره بنشیند. از همین جا افطار پیش مادر شهید برویم و بعد برگردیم. برای من خیلی جالب بود، اصلاً زمان و مکان نمیشناختند که بخواهند به خانوادهی شهید قاسمی یا شهید صابری یا خانواده شهدای دیگر که از دوستانشان بودند سر بزنند. وقتی آنجا میرفتیم این التماس دعاهای آقا مصطفی زیاد میشد یا محبّتهایی که به مادر خودشان داشتند در خانه شهید انجام میدادند، مثل ظرف شستن، انجام کارهای خانه، نظافت، اینها را با جان و دل انجام میدادند.
🔹 ساعتهایی که ما خانهی مادر شهید صابری بودیم، من و بچهها میخوابیدیم. بعد آقا مصطفی مینشستند با مادر شهید صحبت میکردند. سعی میکردند کنارشان باشند و آن جای خالی پسرشان را برایشان پر کنند. خانهی مادر شهید قاسمی دانا که میرفتیم، من مشغول کار بچهها میشدم، آقا مصطفی در آشپزخانه میرفتند، کنار مادر شهید میایستادند، صحبت میکردند و ظرف میشستند. صبح زودتر از ما بیدار میشدند، کنار مادر شهید مینشستند، از حسن آقا میگفتند و از خاطرات مادر شهید میشنیدند. بعد التماس دعاهایشان بود که شما هم برای ما دعا کنید، ما هم بتوانیم مؤثر باشیم. چون میدانستند خیلی به ایشان حساسند، خیلی بحث شهادت را مطرح نمیکردند، چه برای مادر شهید قاسمی، چه برای مادر شهید صابری.
🔹 این محبتها فقط مخصوص خانواده شهید قاسمی و شهید صابری نبود، به شهدای دیگر هم توجه داشتند. زمان شهادت شهید بادپا، آقا مصطفی مجروح شده بودند، برگشتند و آقا محمدعلی در بیمارستان به دنیا آمدند. خب ایشان مجروحیتشان خیلی شدید بود. وقتی از بیمارستان مرخص شدیم، آقا مصطفی چهار پنج روز بعد از بیمارستان مرخص شدند. همهاش شرمندهی این بودند که نتوانستند برای خانوادهی شهید بادپا کاری انجام بدهند. همان اوایل اردیبهشت سال ۹۴، من در بیمارستان کنار آقا مصطفی بودم. همسر شهید بادپا و پسر بزرگشان به بیمارستان آمدند که به آقا مصطفی سر بزنند. وقتی که با آقا مصطفی صحبت کردند، من دیدم میخواهند با همدیگر صحبت بکنند، شاید من مزاحم باشم و از اتاق بیرون آمدم. وقتی اینها خداحافظی کردند و رفتند، وارد اتاق شدم. دیدم آقا مصطفی مثل آدمهایی مار گزیده هستند، پاهایشان را در شکمشان جمع کرده بودند و همینطوری دور خودشان میپیچند. به ایشان گفتم چه شد؟ شما که الان حالتان خوب بود، بهتر بودید. گفتند شرمنده شدم. وقتی به من گفتند که شما برگشتید و پیکر شهید بادپا برنگشت، من آن موقع از شرمندگی نمیدانستم چه کار کنم. این قدر که به ایشان فشار آمده بود، آن شب تا صبح نتوانستند بخوابند.
🔖 #مثل_مصطفی
🔍 ادامه را بخوانید👇
khl.ink/f/53637
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🎙 گفتگو با همسر شهید مصطفی صدرزاده
❤️ تمام زندگیام مصطفی بود
(قسمت چهارم)
🔻 ما خیلی چیزها درباره تأثیرگذاری شهید صدرزاده پس از شهادتشان شنیدهایم. میخواهم بدانم بعد از شهادت، افرادی بودهاند که وصیتنامه شهید یا کتابی درباره او خوانده باشند و از دگرگونی و تغییر احوالاتشان با شما صحبتی کرده باشند؟
🔹 ما قبل از شهادت آقا مصطفی همان موقع که خدمت خانوادهی شهدا میرفتیم و آقا مصطفی از شهدا که میگفتند، من این مطلب را در دیدار آقا مصطفی با خانوادهی شهید قاسمی دانا شنیدم. به مادر شهید قاسمی دانا گفتند که شنیدید میگویند شهدا عند ربّهم یُرزقونند؟ رزق شهدا این نیست که شما فکر میکنید. اینکه مثلاً میوههای بهشتی، غذاهای بهشتی، حورالعین و این چیزها نیست. یعنی یک آبرویی پیش خداوند دارند و یک رزقی پیش خداوند دارند و میتوانند از این آبرویشان استفاده کنند. مردمی که در این دنیا به ایشان توسل میکنند، آن آبرو را خرج میکنند و میتوانند گرهگشایی کنند.
🔹 من این را از آقا مصطفی شنیده بودم. بعد از شهادتشان هم، چیزی که خیلی آرامم میکرد، دو تا مطلب بود. یکی حدیث امیرالمؤمنین است که میفرمایند شرکت در جهاد، نه مرگ کسی را جلو میاندازد و نه مرگ کسی را عقب میاندازد. مرگ هر کسی در زمان خودش اتفاق میافتد. جهاد و شهادت نوع مرگ را تغییر میدهد. من مطمئن بودم که آقا مصطفی آن روز، روز مرگشان بوده است، حالا این شهادت باعث جاودانه شدنشان بود.
🔹 دومین چیزی که خیلی آرامم میکرد اینکه عند ربّهم یرزقونند. آقا مصطفی یک شب خانه آمدند، در همان زمانی که سوریه میرفتند و گفتند امشب یک بنده خدایی از من یک مقدار پولی خواست اما من نداشتم به او بدهم. خیلی ناراحت بودند. گفتم مگر هر کسی هر چیزی از آدم خواست، آدم باید انجام بدهد؟ گفتند نه، ولی شما دعا کن که من شهید بشوم، آن وقت دستم باز میشود. گفتم چرا شما همه چیز را برعکس تفسیر میکنید؟ کسی که از این دنیا برود، دستش از این دنیا کوتاه میشود. شما چطوری دستتان بازتر میشود؟ گفتند بله، کسی که از این دنیا به مرگ طبیعی برود، همینطور است. ولی کسی که با شهادت از این دنیا میرود، دستش باز میشود. میتواند کاری برای دیگران انجام بدهد. بعد از شهادت آقا مصطفی، منتظر این دست باز بودن آقا مصطفی و این عند ربّهم یرزقون بودن آقا مصطفی بودم. به یک یقینی رسیده بودم.
🔹 در برخی مجالس که برای صحبت میروم، میگویم ای کاش آن قدری که به ما میگویند از زندگی قبل از شهادت شهید بگویید، یک بار به ما میگفتند از زندگی بعد از شهادت بگویید. من ۲۹ سال از زندگیام را در حالی گذراندم که خوانده بودم پدری میآید کارنامهی بچهاش را امضا میکند. خوانده بودم وقتی مادری دلتنگ بچهاش میشود، بچهاش میآید به او سر میزند. خوانده بودم وقتی همسری یک جا گیر میکند، شوهرش میآید به او کمک میکند. واقعیت ماجرا اینجاست که من بعد از شهادت مصطفی، اینها را به عینه دیدم و با آن زندگی کردم.
🔹 بعد از شهادت آقا مصطفی، یکسری چیزها برای خود من روشن شد. ما همیشه شهدا را، قدیس و بزرگ و دست نیافتنی میدانیم ولی من بعد از شهادت آقا مصطفی به این رسیدم که آدمهایی مثل من هم میتوانند شهید بشوند. فقط باید در این مسیر تلاش کنند، زحمت بکشند. روی آن کاستیها و معایب اخلاقی خودشان کار کنند و آنها را برطرف کنند. با این ذره ذره برطرف کردنهاست که میشود.
🔹 یک خاطرهای از سر مزار رفتن تعریف کنم. یک بار برای خودم پیش آمد که مسیری را داشتم میرفتم و یک دفعه به دلم افتاد که دور بزنم و بیایم به آقا مصطفی سر بزنم. وقتی سر مزار رفتم، دیدم دو تا آقا نشستند و از دور نگاه میکنند. رفتم پیش آقا مصطفی نشستم. چند دقیقهای گذشت، دیدم آنها همچنان هستند. گفتم من دیگر بلند شوم بروم. وقتی بلند شدم، آن بندگان خدا جلو آمدند و شروع به گریه کردند و گفتند ما چند دقیقه است اینجاییم. از شهر دور آمدیم، به آقا مصطفی گفتیم اگر واقعاً خودتان ما را دعوت کردید، یکی از اعضای خانوادهتان اینجا بیایند و ما او را ببینیم. لذا من که مثلاً یک ربع مسیر را رفته بودم، آقا مصطفی به دلم انداخت برگردم و بیایم و آنجا رسالتی که آقا مصطفی میخواست را، من انجام بدهم. از این مسائل خیلی زیاد است.
🔹 افرادی بودند که با دیدن فیلمهای آقا مصطفی، مسیر زندگیشان عوض میشود. با خواندن کتابها، وصیتنامهی آقا مصطفی، مسیرشان عوض میشود. حتی افرادی بودند که کار فرهنگی میکردند، در مسیر کار فرهنگی این قدر خسته میشدند، ولی با خواندن وصیتنامهی فرهنگی آقا مصطفی، انرژی میگرفتند، نیرو میگرفتند و این کار فرهنگی را به بهترین نحو میتوانستند انجام بدهند.
🔖 #مثل_مصطفی
🔍 ادامه را بخوانید👇
khl.ink/f/53637
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🔰 نتیجه پایبندی زن به خانواده، بالندگی جامعه است
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🧡 لوح | پرچم حقیقت
📝 رهبر انقلاب: به همان اندازه که مجاهدت حسینبنعلی(ع) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب(س) و مجاهدت امام سجاد(ع) و بقیهی بزرگواران، دشوار بود. درسی که #اربعین به ما میدهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگه داشت. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکی است. ۶۸/۶/۲۹
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
«هرچه میخواهی بکن اما عشق خودت را از دل ما برندار!» اگر چیزی هم از امام حسین علیهالسلام میخواهی همین را بخواه!
۱۳۹۵/۰۸/۲۰
#اربعین
🏴 @mesbahyazdi_ir
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 عزت مجاهدانه و یک جهاد بزرگ
📝 رهبر انقلاب: زینب (س) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه؛ به یک جهاد بزرگ...
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🔰 حفاظت از کانون خانواده تکلیف اسلامی است
📜 khl.ink/khat | #خانواده_ایرانی
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
12.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 در آغوش پدر؛ به سوی بهشت
📝 رهبر انقلاب: بعد از آنى كه اين بچه در آغوش پدر به تير حرمله ذبح شد و خون از گلويش بنا كرد ريختن، امام حسين دستش را برد زير اين خونها و با يک حال عجيبى اين خونها را به طرف بالا - به طرف آسمان - پرتاب مىكرد و مىپاشيد و اين دعا را خواند كه «رب إن تك حبست عنا النصر من السماء فاجعل ذلك لما هو خير وانتقم لنا و اجعل ما حل بنا في العاجل ذخيرة لنا في الاجل» يعنى پروردگارا اكنون كه اين است سرنوشت ما كه اين حادثهى فجيع به وجود بيايد و تو مقدر نكردى در اين حادثه كه ما پيروز بشويم، اما ما أجرمان و پاداشمان را از تو مىخواهيم، و اين غم نزديک را، اين حادثهاى كه در دنيا براى ما پيش آمد اين را ذخيرهاى قرار بده تا در نعمات عقبا به خاطر اين حادثهى تلخ و دردناک از ثواب و لطف تو و فضل تو برخوردار بشوم.
🗓 حضرت آیتالله خامنهای؛ خطبههاى نماز جمعه تهران؛ ۱۳۶۴/۷/۵
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir
🍀🌺 امام صادق(ع) می فرمایند:
✅ برای بهشت هشت در است که سه در آن به سوی قم است. بانویی در قم وفات می کند که از اولاد من و نامش فاطمه است. در روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می شوند.
📚 جامع الاحادیث الشیعه، ج12، ص 617
يا رب چـه قشنگ اسـت و چـه زيبا حرم قم
چون جنت اعلا حرم محترم قم
بانوی جنان، اخت رضا دختر موسی
دردانه زهرا و ملائک خدم قم
اين مژده بس او را كه بهشت اسـت جزايش
هر كس كه زيارت كندش در حرم قم
🏴 وفات شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه «س» تسلیت باد
📚| طلیعه | کانون مطالعات زنان
بـسـیـج دانشـجویی شـهـید میـثمی
دانشگاه یاسوج
@Talieh_ir