🏴 #روضههای_مکتوب
🖤 #روضه_شب_چهارم
کاروان حسین (ع) همچنان به راه خویش میرود تا منزلگاه «قصر بنی مقتال»... آنجاست که یک بار دیگر شب را فرود آمدهاند تا در ساعات آخر شب باز مشکها را پر آب کنند و رحل بردارند. «عقبه بن سمعان» گوید: هنوز از قصر بنی مقاتل چندان فاصله نگرفته بودیم که آوای استرجاع امام در گوش شب پیچید: انا لله و انا اليه راجعون و الحمد لله رب العالمين ... و چند بار تکرار شد.
کلام « استرجاع » نشانۀ آن است که قائل را امری عظیم پیش آمدهاست. مگر امام را چه پیش آمدهبود؟ حضرت علی اکبر خود را شتابان به موکب امام رساند تا علت این امر را دریابد. امام فرمود: «هم اکنون خواب [سبک و] لمحهای در ربود و سواری بر من ظاهر شد که می گفت: این قوم میروند و مرگ نیز با آنان همراهی میکند. دانستم این خبر مرگ ماست که می دهند.»
علی اکبر پرسید: « خدا بد نیاورد، مگر ما بر حق نیستیم ؟» و امام فرمود: «آری، والله که ما جز به راه حق نمی رویم.» علی اکبر گفت: «اگر اینچنین است، چه باک از مردن در راه حق؟» و آن همه این سخن در جان امام شیرین نشست که فرمود: «خداوند تو را از فرزندی جزایی عطا کند که هیچ فرزندی را از جانب پدر عطا نکرده باشد.»
(شهید مرتضی آوینی، فتح خون، ص 53 و 54)
🥀🚩
@tamadone_novine_islami