eitaa logo
کانال تمسک به ثقلین
1 دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
1 فایل
🕋کانالی برای علاقه مندان به قرآن واهل بیت علیهم السلام بویژه طلاب ودانشجویان 🕌آشنایی بیشترمخاطبین عزیزباتفسیرومفاهیم قرآن وادعیه وزیارات معتبر
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه ی امام حسن مجتبی علیه السلام-سید مجید بنی فاطمه  سنگ نگین اگر بتراشم برای تو باید كه از جگر بتراشم برای تو طوف سرت به شیوه ی حجاج جایز است پس واجب است سر بتراشم برای تو اكنون كه در ملائكه كس فُطرُست نشد من حاضرم كه پر بتراشم برای تو از اصفهان ضریح برایت بیاورم یك گنبد از گوهر بتراشم برای تو باشد كه من به سوی تو آزاد رو كنم از چوب ِ سرو در بتراشم برای تو صد فرش دستباف برایت بگسترم گلهای سرخ و تر بتراشم برای تو بر مرقد تو لاله ی عباسی آورم فانوسی از قمر بتراشم برای تو از والدین ، خادم درگه بسازمت قربانی از پسر بتراشم برای تو چون محتشم كه شعر برای حسین گفت من شعر بر حجر بتراشم برای تو * كریم كاری به جز جود و كرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره همیشه غم نصیبی بی یار و بی حبیبی الهی من برات بمیرم تو خونه ات هم غریبی غربت امام حسن از مجلسش معلومه، حالا یه حسین بگو ببین چی میشه،می خوای بگم؟ غریب اونی ِ كه سر به بدن نداره آقام رو زمین ِ ولی كفن نداره * آیا شده بال و پرت آتش بگیرد هر چیز در دور و برت آتش بگیرد  آیا شده بیمار باشی و نگاهت از نیش خند همسرت آتش بگیرد  آیا شده یک روز گرم و وقت افطار آبی بنوشی حنجرت  آتش بگیرد  آیا شده تصویری از مادر ببینی تا عمر داری پیکرت آتش بگیرد ***  همچین كه زهر رو خورد جیگرش آتیش گرفت گفت:دیگه راحت شدم،دیگه چشمم به اونی كه تو كوچه غلاف به بازوی مادرم زد نمی افته، به عبدالزهرا یكی از نوكرا و ذاكرین قدیمی در عالم رؤیا امام حسن فرمود:عبدالزهرا ازت یه گله دارم. گفت:آقا من كه نوكر شما هستم، عبدالزهرا چرا روضه ی من رو نمیخونی؟ آقا امشب تو حرم برادرتون ابی عبدالله روضه ی شما رو خوندم. بگو ببینم چه طور خوندی؟ آقاجان گفتم:شما رو زهر دادن،مثل مار گزیده به خودت می پیچیدی،تشتی رو طلب كردی، پاره های جگرت بالا اومد، خواهرت زینب به سر و صورت زد.عبدالزهرا نه اینها روضه ی من نیست، اینها حسن رو نكشته، روضه ی من و هر وقت خواستی بخونی بگو: سن و سالی نداشتم، دستم به دست مادرم بود، تو كوچه داشتیم می اومدیم،یه نامردی جلومون رو گرفت،هی اون جلو جلو اومد مادرم عقب عقب رفت، عبدالزهرا:* دستی غرور کودکی ام را شکسته است دستی که روی مادرمان را کبود کرد یه طوری به مادرم زد دیدم دیگه راه نمیتونه بره. یا زهرا..........
هدایت شده از کانال تمسک به ثقلین
متن روضه ی امام حسن مجتبی علیه السلام-سید مجید بنی فاطمه  سنگ نگین اگر بتراشم برای تو باید كه از جگر بتراشم برای تو طوف سرت به شیوه ی حجاج جایز است پس واجب است سر بتراشم برای تو اكنون كه در ملائكه كس فُطرُست نشد من حاضرم كه پر بتراشم برای تو از اصفهان ضریح برایت بیاورم یك گنبد از گوهر بتراشم برای تو باشد كه من به سوی تو آزاد رو كنم از چوب ِ سرو در بتراشم برای تو صد فرش دستباف برایت بگسترم گلهای سرخ و تر بتراشم برای تو بر مرقد تو لاله ی عباسی آورم فانوسی از قمر بتراشم برای تو از والدین ، خادم درگه بسازمت قربانی از پسر بتراشم برای تو چون محتشم كه شعر برای حسین گفت من شعر بر حجر بتراشم برای تو * كریم كاری به جز جود و كرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره همیشه غم نصیبی بی یار و بی حبیبی الهی من برات بمیرم تو خونه ات هم غریبی غربت امام حسن از مجلسش معلومه، حالا یه حسین بگو ببین چی میشه،می خوای بگم؟ غریب اونی ِ كه سر به بدن نداره آقام رو زمین ِ ولی كفن نداره * آیا شده بال و پرت آتش بگیرد هر چیز در دور و برت آتش بگیرد  آیا شده بیمار باشی و نگاهت از نیش خند همسرت آتش بگیرد  آیا شده یک روز گرم و وقت افطار آبی بنوشی حنجرت  آتش بگیرد  آیا شده تصویری از مادر ببینی تا عمر داری پیکرت آتش بگیرد ***  همچین كه زهر رو خورد جیگرش آتیش گرفت گفت:دیگه راحت شدم،دیگه چشمم به اونی كه تو كوچه غلاف به بازوی مادرم زد نمی افته، به عبدالزهرا یكی از نوكرا و ذاكرین قدیمی در عالم رؤیا امام حسن فرمود:عبدالزهرا ازت یه گله دارم. گفت:آقا من كه نوكر شما هستم، عبدالزهرا چرا روضه ی من رو نمیخونی؟ آقا امشب تو حرم برادرتون ابی عبدالله روضه ی شما رو خوندم. بگو ببینم چه طور خوندی؟ آقاجان گفتم:شما رو زهر دادن،مثل مار گزیده به خودت می پیچیدی،تشتی رو طلب كردی، پاره های جگرت بالا اومد، خواهرت زینب به سر و صورت زد.عبدالزهرا نه اینها روضه ی من نیست، اینها حسن رو نكشته، روضه ی من و هر وقت خواستی بخونی بگو: سن و سالی نداشتم، دستم به دست مادرم بود، تو كوچه داشتیم می اومدیم،یه نامردی جلومون رو گرفت،هی اون جلو جلو اومد مادرم عقب عقب رفت، عبدالزهرا:* دستی غرور کودکی ام را شکسته است دستی که روی مادرمان را کبود کرد یه طوری به مادرم زد دیدم دیگه راه نمیتونه بره. یا زهرا..........
هدایت شده از علی اکبر صیاد
متن شعر مناجات با خدا و توسل به کریم اهل بیت،امام حسن مجتبی علیه السلام - حجت الاسلام میرزامحمدی: من نه جنت نه نسیمی ز جنان میخواهم عاصیم عبد گنه کار، امان میخواهم خواستم تا به خود آیم بی خبر پیر شدم عمر بی حاصلم و باز زمان میخواهم زنده بودم که گناهان رمقم را بردند مرده ام حال، الهی ز تو جان میخواهم غافله رفت و رسید و من غافل خوابم راه طولانی و من تاب و توان میخواهم من جامانده ی بی توشه ی گم کرده ی راه کور دنیا شده ام، از تو نشان میخواهم رفت شعبان و رجب، بنده تو پاک نشد من تو را در شب قدر رمضان میخواهم این همه پیچ و خم نفس مرا هم گم کرد من به احوال خودم اشک روان میخواهم من خودم را که به دامان تو می اندازم ای خدا هر چه بخواهی که تو همان میخواهم پی یک خیمه سبزم،که بگویم آقا من دعای شب صاحب نفسان میخواهم گرچه روی تو ندیدم، دلم اهل قَرَن است به گمانم نمک روضه امشب حسن است ....... دست و پا می‌زدی و سینه زنی میکردی مجلس روضه مارا حسنی میکردی پاره پاره جگر سوره کوثر می‌سوخت خواهرت ناله کنان زاه برادر می‌سوخت زهر با پیکر رنجور چنان کاری کرد بین دیوار و در انگار که مادر می‌سوخت تو همانی که به زخم دل تو خنجر خورد مادرت خورد و زمین و به غرورت برخورد ....... خانه نا امن شد و قاتل تو همسر تو گرچه با زهر شده آب تن پرپر تو باز هم شکر خدا خاک نشد بستر تو باز هم شکر که غارت نشد انگشتر تو گرچه مسموم شدی سر به تنت باقی ماند تیرباران شدی اما کفنت باقی ماند کربلا گوشه گودال عجب جایی شد سر یک سید مظلوم چه غوغایی شد... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ |⇦•حسین‌گفتم و... وتوسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم‌مطیعی ▪️▪️▪️ گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای این که حسین است سوگوار حسن محرم و صفر اندوهگین غربتِ او دو چشمِ علقمه گریان و اشکبارِ حسن *شاید وقتی بی دست کربلا کنار علقمه به زمین افتاد...وقتی مادرسادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا می میزد:پسرم! عزیزدلم! شاید اونجا (حرف منه...نمیدونم...)حضرت عباس با خودش میگفت:حسنم چه کشیدی...؟ چه دیدی...؟* «حسن جآن....حسن جآن...» پنجره و کبوترا با من...با من... شلوغیِ کرب و بلا با تو... خلوتیِ صحن بقیع با من...با من... *آقا برات بمیرم..ای امام مظلوم...* ضریح کرب و بلا نقره داغِ تربتِ او زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است امام ها همه جمعند در کنارِ حسن «حسن جآن...حسن جآن...» مزار خاکیِ او شد ابوترابیه محض از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز حسین فاطمه برخیزد از جوارِ حسن برایِ غربتِ او بی قرار می گریم شبیهِ شمعِ خیالی، سرِ مزارِ حسن برای داغِ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه یِ جانسوزِ احتضارِ حسن *دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد،فدایی بشن...* برای روضه یِ او با کنایه می خوانم مدینه، کوچه، فدک نامه، گوشواره، غریب اونیه که همدمِ اشک و آهه دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه... «حسن،آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...» کریم کاری به جز جود و کرم نداره * آقا یه کربلا به ما میدی بریم؟ گدا اومده در خونه ات....* کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقا تو مدینه س ولی حرم نداره *امشب سر و کار ما با کریمه...کریم یعنی چی؟ کریم چه کسیه؟من بگم؟! نه! یه کریم برات تعریف کنه کرم رو... از خودِ امام حسن سوال کردند: آقا! کرم یعنی چی؟فرمودند:"اَلاِبتداءُ بالعطیه قبلَ المسئله"یعنی اینکه قبل از اینکه سائل چیزی ازت بخواد،بهش عطا کنی...* ندهد فرصت گفتار به کریم گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست... »«حسن جآن...حسن جآن...» من میگم خدا رو چه دیدی؟شاید امشب قبل از اینکه بیای روضه،امام حسن اربعینت رو نوشته باشه... به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم... تو مگو ما را بدان شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست.... : محسن حنیفی ••✾•🌿🌺🌿•✾••
هدایت شده از خادمه اهلبیت علیهم السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت فاطمه زهرا(س) بعد ازشهادت امام رضا (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یارحیم هرکجا نشستی... اول مجلس... همه با هم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ ⬅️اجر و مزده شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) انشاالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه‌ی مریض‌ها انشاالله 🔸دلا بیا به سرای علی سری بزنیم 🔸به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم 🔸خبر رسیده که این روزها علی تنهاست 🔸بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم 🔸نشد برای مریض علی گلی ببریم 🔸بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم 🔸کسی به گرد یتیمان او نمیگردد 🔸بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم 🔸کنون که جان علی خفته است در دل خاک 🔸بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم ⏪حالامردم مدینه راحت شدید مادرمان روکشتید دیگه صدای مادربه گوش نمی رسد اخه خودشان گفتند یاروز گریه کن یاشب خسته شدیم از گریه هات(روز) شب یتیمی بچه های مولایمان امام علی است ای کسانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای می دونم حاجت داری گرفتاری مریۻ داری جوان داری برای هرحاجتی امدید ازمادر پهلو شکسته درخواست نماید حاجت روا میشید اول مجلس همرا بشیم با صاحب الزمان بگیم اقاجان درکجای عالم در عزای مادر نشستی همه باهم صداش بزنیم یا صاحب الزمان ۲ ⬅️ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردن اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها راز دل به مادر میگه انشالا هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادورنماز که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه )همه ما می دونیم دخترها علاقه ی زیادی به بابا دارند ومعرف هستدبه بابای انشالا هیچ خانواده ای را داغ بابا نشان ندهد.. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرا ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندایام شهادت بی بی دوعالم زهرای مرضیه است میدونم کسانی هستند که درگوشه ای از این مجلس نشسته اند گرفتارند حاجت دارند مریض دارند به هرنیتی آمده انشالا حاجت روابشید اما آقاجان علی بن موسی الرضا سرشما دردامن حضرت جواد بود که جان دادی مادرت زهرای مرضیه نیز کنار امیر المومنین وصیت نمود کنار امیرالمومنین مطالبش را بیان کردآقاجان توغریب بودی دراتاق تنها بودی مادت زهرای مرضیه هم آن لحظه آخر تنها بود که جان داد اسما میگه هیچ کس داخل اتاق نبودتنهای تنها بود امام علی مسجد بود بچه ها کنار قبر پیامبر بودند دخترها خانه ی هاشمیه بودند وقتی آمدند دیدند بی مادر شدند خودشان انداختند روی بدن مادر ابا عبدالله صورت راروی پای مادر گذاشت مادرجان من حسینم مادرجان چه قدررنج کشیدی که حاضرشدی بچه هایت درکودکی یتیم شوند چه قدررنج کشیدی که برای مرگ خوددعا کردی دیشب دعا کردی خدا جانت بگیرد امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گروه هستند که در روز قیامت در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرند و از گرمای طاقت فرسای آن روز در امان می مانند. اول: حاکم و پیشوای عادل. دوم: جوانی که جوانی خود را در عبادت خدا سپری کرده باشد سوم: مردی که قلبش وابسته به مسجد است وقتی که از مسجد خارج می شود، انتظار می کشد که وقت نماز فرا برسد و به مسجد برگردد (المومن فی المسجد کالسمک فی الماء و المنافق فی المسجد کالطیر فی القفس) مومن در مسجد مانند ماهی در آب باید احساس آرامش کند. اما انسان منافق در مسجد مانند پرنده ای است که در قفس است سعی می کند از قفس آزاد شود. یعنی آرامش ندارد. پس مومن در مسجد آرامش پیدا می کند و دوست دارد که در مسجد باشد و منافق اگر هم به مقتضای زمان به مسجد می آید هر چه زودتر می خواهد از مسجد خارج شود و مسجد برای او مانند زندان است. چهارم: دو نفری که به خاطر خدا با هم دوست شدند، و به خاطر آن نیز از هم جدا شدند. پنجم: جوانی است که یک زن زیبا او را به فحشا دعوت کند و او در جوابش می گوید من از خدا می ترسم و مرتکب چنین عمل زشتی نمی شود. ششم: فردی که وقتی که خیرات و صدقه می دهد می خواهد که کسی نفهمد، پیامبر فرمودند: وقتی که با دست راستش می دهد دست چپش متوجه نمی شود. یعنی نهایت اخلاص دارد آنچنان اخلاص دارد نمی خواهد بفهمند و از او تعریف کنند که این شخص انفاق می کند. هفتم: شخصی که ذکر و یاد خدا را می کند در خلوت و اشکها از چشمانش سرازیر می شود. اینها هفت نفری هستند که درروز قیامت در زیر سایه عرش الهی قرار می گیرند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا بر دیدۀما ضیا بده مهدی جان بر سینه ما صفا بده مهدی جان دور سر مادرت بگردان چیزی آن را صدقه به ما بده مهدی جان يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک تنهای شهر و صحرا، عجّل علی ظهورک گم گشته وجودی، هم غیب و هم شهودی در دیده و دل ما، عجّل علی ظهورک بی تو غریب، قرآن، بی تو اسیر، عترت بی تو علی است، تنها، عجّل علی ظهورک نه طاقتی نه صبری، تا چند پشت ابری؟ ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک دنیا در انتظار است، خون قلب روزگار است پا در رکاب بنما، عجّل علی ظهورک کند دعایت، زهرا زند صدایتuحیدر الغوث یابن زهرا ! عجّل علی ظهورک زخمِ به خون نشسته، پیشانیِ شکسته دارند با تو نجوا، عجّل علی ظهورک خون دو دیده گوید، دست بریده گوید بر انتقام بازآ، عجّل علی ظهورک هم عمّه ها پریشان، هم جدّ توست عطشان هم چشم ماست دریا، عجّل علی ظهورک بر "میثمت" نگاهی، از لطف گاه گاهی ای چشم حق تعالی! عجّل علی ظهورک
این الطالب بدم المقتول بکربلا... یا امام زمان کی میای انتقام خون به ناحق ریخته شده جدت غریبت حسین و بگیری  انتظار خیلی سخته... اون لحظات آخر عصر عاشورا در خیمه ها چه گذشت... همه منتظر... دل اهل حرم پر از دلهره... اما یه وقت صدای شیحه ذوالجناح آمد ... بعضی ها خوشحال شدند، گفتند اباعبدالله برگشته... همه از خیمه ها بیرون دویدند     آه ولی سالار زینب را ندیدند...  اسب بی صاحب ابا عبدالله به خیمه ها برگشت... زین واژگونه... بدن ذوالجناح پر از زخم و نیزه شکته است... ناله و شیون زنان و کودکان بلند شد... زبون گرفتن ها شروع شد... یکی می گفت ذوالجناح تو که بی وفا نبودی بابای منو چکار کردی... یکی می گفت ذوالجناح بگو ببینم بابای من تشنه بود آیا آب بهش دادند یا نه... اما زینب خودش رو دوان دوان بالای بلندی رساند... دید در وسط میدان تو گودی قتلگاه یه همهمه ای به پاست... نیزه ها و شمشیرها همه یک جا فرود میاد... آه بدن حسین فاطمه رو تکه تکه کردند... سر  پسر پیغمبر رو از بدنش جدا کردند... نانجیب دستور داد اسبها رو نعل تازه زدند بدن شهدا رو پامال سم اسبان کردند... کاری کردند که وقتی زینب(س) رفت تو گودی قتلگاه، بدن برادر رو نشناخت ... هی این طرف و آن طرف رو نگاه می کرد... یه وقت چشمش به یه بدن بی سر غرق به خون افتاد... متعجبانه ناله زد ... هل انت اخی؟... آیا تو حسین منی... ای حسین... زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست    خار و خاشاک زمین محفل و مأوای تو نیست من ز طفلی بر سر دوش نبی دیدم تو را     از چه بگرفتی کنون بالای نی منزل حسین برگرفته شده از zakaria12.blog.ir
متن روضه دوم(گریز دعای ندبه) این الطالب بدم المقتول بکربلا... امام زمان کی میای انتقام خون جد غریبت حسین رو بگیری... آه ... امان از آن ساعتی که ابا عبدالله الحسین در عصر عاشورا تکیه به نیزه غریبی نمود و صدا زد «هل من ناصر یَنصُرُنی... هل من معین یُعینُنی... هل مِن ذابِّ یَذُبُّ مِن حَرَم اهل بیت رسول الله»... آیا کسی هست من و یاری کنه... آیا کسی هست از حرم اهل بیت رسول خدا دفاع کنه... بمیرم برا ی غربت حسین فاطمه... هیچ کسی نبود تا پسر رسول خدا رو یاری کنه... این طرف تو خیمه ها جز زنان و کودکان دیگه کسی نمونده... اون طرف هم بنی امیه و نامردمان کوفه... آمد روبروی خیام صدا زد یا زینب،یا رباب، یا سکینه... علیکُنَّ مِنِّی السَّلام... وصیت ها و سفارش هاشو به اهل خیام گفت، اونها رو به صبر و خویشتن داری سفارش کرد... روانه میدان شد... یه تپه ای بود که هر چند وقتی یک بار ابا عبدالله برمی گشت آنجا و رو به خیمه ها صدا می زد الله اکبر... لا حول و لا قوة الا بالله... یعنی اهل خیام بدونید هنوز حسین زنده است ... امید در دل اهل خیام زنده می شد... اما یه وقت دیر شد و زمانی گذشت و  صدایی از ابا عبدالله نیامد... طولی نکشید نیزه ای به آسمان بلند شد... سری به نیزه بلند است در برابر زینب      خدا کند که نباشد سر برادر زینب ای حسین... ................................................................. متن روضه سوم امام زمان منتقم کربلا (گریز دعای ندبه) یک نفر از طواف حج می آید       با ذوالجناح و ذوالفقار کج می آید آمین خدا برای اللهمّ              عجّل لولیک الفرج می آید خدایا پس کی می رسد اون جمعه ای که وعده داده ای.... کی می شود که چشمان ما به جمال زیبای امام زمان روشن بشه... انشاء الله بیاد اون صبح جمعه ای که آقا تکیه به خانه کعبه می زنه و صدا می زند؛ الا یا اهل العالم انا المهدی المنتظر... انا صمصام المنتقم... ای اهل عالم من مهدی ام ... سپس رو به کربلا می کند و صدا می زند؛ الا یا اهل العالم انّ جدّی الحسین قتلوه عطشانا... ای اهل عالم من فرزند حسینم... جد من حسین رو با لب تشنه بین دو نهر آب ذبح کردند... به نیت تعجیل در فرجش، اسم جد غریبش رو آوردیم، هر جا نشستی ناله بزن «یا حسین...» ای کاش به دشت تشنه باران برسد     از بانگ اناالمهدی او جان برسد ای کاش که کوته شود این فاصله ها    آدینه انتظار پایان برسد ................................................................. متن روضه چهارم(گریز دعای ندبه) چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی       اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی گفتند که جمعه می رسی از راه      عمرم در این قرار به سر شد نیامدی ای یادگار علی و نور چشم فاطمه      ای آخرین ذخیره طاها نیامدی یا صاحب الزمان... آی مردم ... صبح جمعه همه با یه امیدی اومدید و امام زمان و صدا می زنید... خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نکنه... اما بمیرم برای اون آقایی که کنار نهر علقمه امیدش نا امید شد... یا ابالفضل... به اهل حرم قول داده بود آب بیاره... مشک رو پر از آب کرد سوار بر مرکب به سوی خیام حرکت کرد... از روبرو کسی جرئت نداشت بیاد، نانجیبی از پشت درختان حمله کرد و با یک ضربه شمشیر دست راست قمر بنی هاشم رو قطع کرد... مشک رو به دست چپ داد... هنوز امید داشت... دست چپ رو هم قطع کردند... خم شد و مشک را به دندان گرفت ... هنوز در دل امید داشت... اما ناگهان تیری آمد و بر مشک نشست و آبها بروی زمین ریخت... آه امید آقا ابالفضل نا امید شد... از حرکت ایستاد(انگار بدون آب دیگه نمیخواد به خیمه ها برگرده)... تیر دیگری بر چشم قمر بنی هاشم نشست... یه نامردی با عمود آهنین چنان بر فرق ابالفضل زد.... یا امام زمان عموی شما دست در بدن نداره... از بالای اسب با صورت بر زمین افتاد... اینجا بود که صدای ناله ابالفضل بلند شد... «یا اخا ادرک اخاک» ای حسین برادرت را دریاب... حسین خودش رو بالای سر برادر رساند... صدا زد داداش؛ پاشو بریم به خیمه    نذار که دشمن به ما بخنده داداش؛ آب به خیمه نرسید فدای سرت      حسین قامتش خمید فدای سرت صدا زد حسین قسم ات میدم تا من جان در بدن دارم منو به خیمه نبری... آخه من به سکینه قول داده بودم آب ببرم ولی نشد... ای حسین... ........................................................ متن روضه پنجم (گریز دعای ندبه) این الطالب بدم المقتول بکربلا... صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی         در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی    ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت     ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت
یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب... آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام... ای حسین... حسین آرام جانم   حسین روح و روانم دگر طاقت ندارم     حسین بی تو نمانم حسین بی تو چه سازم... ************************************************ منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین     مرغ دل ما زند پر به هوای حسین تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق      جنت اعلای دل صحن و سرای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها    هر که گدایی کند پیش گدای حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا     بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده    تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا برگرفته شده از zakaria12.blog.ir
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
🇮🇷🎤ویژه جشن تکلیف دختران به شکل سؤال وجواب 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷__________________ یه دختر نه ساله/تکلیف شرعی داره چادر سرش بزاره/اگر چادر نزاره خدا ازش بیزاره/اشکال شرعی داره یا نداره؟ جواب بچه ها👇👇👇👇 اگه چادر نزاره/توکوچه بازاره /اشکال شرعی داره 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷__________________ یه دختره نمونه /تو مجلس زنونه توخونه پیش مادر/پیش پسر برادر با پسرای خواهر /پیش پدر وبرادر وقتی حجاب نداره/اشکال شرعی داره یا نداره جواب بچه ها👇👇👇👇 هیچ اشکالی نداره/اینها همه محرمند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷__________________ یه دختری بچه ها / روسریشو نبسته بدون کفش وجوراب /توکوچه ها نشسته میخوام بدونم آیا/حجاب اوکامله؟ جواب👇👇👇👇👇 اشکال داره حرامه/حجابش ناتمامه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷__________________ توتفریح وزیارت / وقتی که بیرون میره دربین نامحرما /میشه وضو بگیره؟ جواب👇👇👇👇👇 اشکال داره حرامه /حجابش ناتمامه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷__________________ توکوچه وتو بازار /یه دختره دیگری موهاش یه خرده بیرون /ازگوشهٔ روسری وقتی میگم بپوشون/به من میگه کی گفته؟ ای بچه های عاقل /شما بگید کی گفته؟🎀🎀🎀 جواب👇👇👇👇👇👇 پیامبر ما گفته /اواز خدا شنفته ______ ای دختر با تقوا/سؤال دارم ازشما باشلوار وبا پیرهن /چادر نباشه برتن پیش عمو ودائی /میشه بیاری چایی؟ 👇👇جواب میشه چرا نمیشه/چون محرمند همیشه بارک الله/بارک الله /حرف درست همینه میشه دختر کنار ه/محارمش بشینه ولی اگر نامحرم /کنار اونها باشه دختری که باتقواست/سریع از اونجا پاشه ____ @ewwmajmamolodi
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
جشن تکلیف دخترانه جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من در رحمت به سویت باز شده/ سینه ات مخزن هر راز شده تا رسیدم به سوی قرب خدا/ دلت آماده ی پرواز شده جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من دخترم جان دلم وقت نماز است تو را/ به در خانه ی حق، وقت نیاز است تو را سر به سجده بنه و کن به خدا راز و نیاز/کن توکل به خدا راه دراز است تو را جشن تکلیف تو شد، ای گل من/روز شادی تو شد، سنبل من کن تو پیراهن تقوا به برت/ چادر عفت و عصمت به سرت باش در خط علی و زهرا/ تا کند حضرت زهرا نظرت جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی توشد، سنبل من یک نصیحت ز ” شفیعی ” بشنو/ هر چه کشتی بنمایی تو درو با ادب باش به پیش همه کس/باش اندر صف خوبان تو جلو جشن تکلیف تو شد، ای گل من/ روز شادی تو شد، سنبل من شعر جشن تکلیف جدید برای کودکان دختر یه دختر نمونه/در مجلس زنونه تو خونه پیش مادر /پیش پسر برادر باپسرای خواهر/پیش عمو ودایی وقتی حجاب نداره/اشکال شرعی داره یا نداره؟ هیچ اشکالی نداره-اینها همه محرمند یه دختری بچه ها/روسری شو نبسته بدون کفش و جوراب/توکوچه شون نشسته می خوام بدونم آیا/حجاب او کامله؟ اشکال داره حرامه-حجابش ناتمامه تو تفریح وزیارت /وقتی که بیرون می ره در بین نامحرما/می شه وضو بگیره اشکال داره حرامه-حجابش ناتمامه تو کوچه وتو بازار/یه دختر دیگری موهاش که مونده بیرون/از گوشه رو سری وقتی می گم بپوشان/به من می گه کی گفته ای بچه های عاقل/شما بگید کی گفته پیامبر ما گفته-او از خدا شنیده
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
shodeam 9 sale.mp3
5.77M
شده ام نه ساله جشن تکلیف من است  جا نماز و چادر همه در کیف من است دین من اسلام است من مسلمان هستم  می رسد صوت اذان شاد و خندان هستم چادری داده به من هدیه ای مادر من مثل تاجی از گل چادرم بر سر من شده ام نه ساله بعد از این خوشحالم چون فرشته شده است دست هایم بالم جشن تکلیف من است جانماز و چادر همه در کیف من است میپرم روبه خدا لحظه سبزنماز پنج نوبت هرروز میکنم رازونیاز شده‌ام نه ساله ،جشن تکلیف من است جانماز وچادرهمه درکیف من است مثل گل میشکفم باز درسایه دین ای خدا شکر شدم زود همسایه دین @ewwmajmamolodi به صورت تشویقی میتوان اجراکرد 🌸🌸🌸🌸🌸