#مناجات_توسل
متن شعر مناجات با خدا و توسل به کریم اهل بیت،امام حسن مجتبی علیه السلام - حجت الاسلام میرزامحمدی:
من نه جنت نه نسیمی ز جنان میخواهم
عاصیم عبد گنه کار، امان میخواهم
خواستم تا به خود آیم بی خبر پیر شدم
عمر بی حاصلم و باز زمان میخواهم
زنده بودم که گناهان رمقم را بردند
مرده ام حال، الهی ز تو جان میخواهم
غافله رفت و رسید و من غافل خوابم
راه طولانی و من تاب و توان میخواهم
من جامانده ی بی توشه ی گم کرده ی راه
کور دنیا شده ام، از تو نشان میخواهم
رفت شعبان و رجب، بنده تو پاک نشد
من تو را در شب قدر رمضان میخواهم
این همه پیچ و خم نفس مرا هم گم کرد
من به احوال خودم اشک روان میخواهم
من خودم را که به دامان تو می اندازم
ای خدا هر چه بخواهی که تو همان میخواهم
پی یک خیمه سبزم،که بگویم آقا
من دعای شب صاحب نفسان میخواهم
گرچه روی تو ندیدم، دلم اهل قَرَن است
به گمانم نمک روضه امشب حسن است
.......
دست و پا میزدی و سینه زنی میکردی
مجلس روضه مارا حسنی میکردی
پاره پاره جگر سوره کوثر میسوخت
خواهرت ناله کنان زاه برادر میسوخت
زهر با پیکر رنجور چنان کاری کرد
بین دیوار و در انگار که مادر میسوخت
تو همانی که به زخم دل تو خنجر خورد
مادرت خورد و زمین و به غرورت برخورد
.......
خانه نا امن شد و قاتل تو همسر تو
گرچه با زهر شده آب تن پرپر تو
باز هم شکر خدا خاک نشد بستر تو
باز هم شکر که غارت نشد انگشتر تو
گرچه مسموم شدی سر به تنت باقی ماند
تیرباران شدی اما کفنت باقی ماند
کربلا گوشه گودال عجب جایی شد
سر یک سید مظلوم چه غوغایی شد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
|⇦•حسینگفتم و...
#روضه وتوسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثممطیعی
▪️▪️▪️
گفتم و شد سینه بی قرار حسن
برای این که حسین است سوگوار حسن
محرم و صفر اندوهگین غربتِ او
دو چشمِ علقمه گریان و اشکبارِ حسن
*شاید وقتی بی دست کربلا کنار علقمه به زمین افتاد...وقتی مادرسادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا می میزد:پسرم! عزیزدلم! شاید اونجا (حرف منه...نمیدونم...)حضرت عباس با خودش میگفت:حسنم چه کشیدی...؟ چه دیدی...؟*
«حسن جآن....حسن جآن...»
پنجره و کبوترا با من...با من...
شلوغیِ کرب و بلا با تو...
خلوتیِ صحن بقیع با من...با من...
*آقا برات بمیرم..ای امام مظلوم...*
ضریح کرب و بلا نقره داغِ تربتِ او
زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن
اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است
امام ها همه جمعند در کنارِ حسن
«حسن جآن...حسن جآن...»
مزار خاکیِ او شد ابوترابیه محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن
عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوارِ حسن
برایِ غربتِ او بی قرار می گریم
شبیهِ شمعِ خیالی، سرِ مزارِ حسن
برای داغِ دو تا ماهپاره اش
یا که برای لحظه یِ جانسوزِ احتضارِ حسن
*دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد،فدایی بشن...*
برای روضه یِ او با کنایه می خوانم
مدینه، کوچه، فدک نامه، گوشواره،
غریب اونیه که همدمِ اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه...
«حسن،آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...»
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
* آقا یه کربلا به ما میدی بریم؟
گدا اومده در خونه ات....*
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقا تو مدینه س ولی حرم نداره
*امشب سر و کار ما با کریمه...کریم یعنی چی؟ کریم چه کسیه؟من بگم؟! نه!
یه کریم برات تعریف کنه کرم رو...
از خودِ امام حسن سوال کردند: آقا! کرم یعنی چی؟فرمودند:"اَلاِبتداءُ بالعطیه قبلَ المسئله"یعنی اینکه قبل از اینکه سائل چیزی ازت بخواد،بهش عطا کنی...*
ندهد فرصت گفتار به کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست...
»«حسن جآن...حسن جآن...»
من میگم خدا رو چه دیدی؟شاید امشب قبل از اینکه بیای روضه،امام حسن اربعینت رو نوشته باشه...
به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست....
#شاعر: محسن حنیفی
••✾•🌿🌺🌿•✾••