۲۳ شهریور ۱۴۰۳
برایسومینبارطیِاینسفرچندروزهبه
مشهد ،دعوتشدمبهمهمانسرایرضوی
وحقیقتااینجوریمکه [ یینسیننسخنیه ]
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
- تامیلا -
میرزارضا. ماازهیاهویِدنیافرارمیکنیممیایماینجا تاتوهیاهویِحرمتگمبشیم.
کنجِدنجکهمیگناینجاست ، بقیش
سوءتفاهمِبچهها.
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
هدایت شده از صامِدون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
- تامیلا -
وداعهمیشهباغمآمیختهاست.
کلمهوداعباخودشغم ، بغض واشکبههمراهدارد.
وصالهمیشهشیرینبوده ، اماترسِازوداعطعمشیرینوصالرابرایِ
عاشقگَسمیکند.
اصلابرایهمیناستکهمیگویند ، وداع
سختترینبخشِوصالاست.
ترسازوداعدرقلبیکعاشقهمیشه
وجوددارد.
ترسِازرفتن ، ترسازخداحافظی ، ترسازترکشدن ، ترسازجدایی.
وداعباهرکستلخیِخودشرادارد.
وداعبایار ، وداعبادوست ، وداعباخانواده ، حتیوداعباخاطرات.
اما ، نه.
شماکههرکسینیستید.
شماپناهید ، ملجاءید ، دوامِدلِشکستهیِمایید ، قوامِمحبتِروحید ، مَحرماسرارِمَگویید ، شنوایِحرفهایِدرِگوشی ، ومأمنبغضهایِفروخوردهاید.
شمابرایِماحکمِخانهرادارید.
آدمی ، هربارازداردنیاگلاویزمیشود وتوسطروحِزمینخوردهاشآویزاناز
غمها ، بهخانهپناهمیبرد.
خانههمانجاییستکهباتمامتلخیهایِدنیا کامتدرآنجاشیرینمیشود.
ازدنیادلمیکنیموبهخانهبرمیگردیمو
ایمانداریمآغوشصاحبخانهبرایمان
بازاست.
ماتحتهیچشرایطیباشماخداحافظی
نمیکنیم.
اصلاوداعباشمابرایمابیمعناست.
ماازخانهمیرویم ، وهرباردلشکستهتر بهخانهبرمیگردیم.
ومیدانیمصاحبخانه ، هوایِدلِ رنجورمارادارد.
ماتلخیِدنیارابهشیرینیِچاییهای
چایخانهشمامیفروشیم
ودمصبحدلمیسپاریمبهصدایِنقاره
خانهیتان.
ماآتشِغمهایمانراباخوردنجرعهایاز
آبسقاخانهخاموشمیکنیم.
وهنگامبازگشت ، باخودنجوامیکنیم :
" باشدکهبهزودیبازهممارا سختدراغوشبگیرید ، بهامیددیدارِ جنابتانمیرزایِخراسانیِدل "
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
۳۰ شهریور ۱۴۰۳