- تامیلا -
بچههامشهدحتیهواشمبویامامرضا میده.
اینجاتویِکوچهخیابوناشمانگارگردِمحبت
میرزارضاروپاشیدن.
- تامیلا -
_ سلامُ عَلی القَصیده الَتی ضَلّت قافیتها مِن بَعدک..
سلام بر قصیدهای که قافیهاش پس از تو گم شد..
به قول خانجون
هوا که خنک میشه، درختهایی که سایه میندازن فراموش میشن..
"درست مثل آدمهایی که کارشون باهات تموم میشه."
وقتی انسانی از درد، دیوانه می شود
دیگران دردش را نه، فقط دیوانگی هایش را می بینند.
-مورات منتش
دیگهحتیچیدنپوستپرتغالرویِبخاریِ
خانجون، ولذتبردنازبوشهمخوشحالمنمیکنه.
دیگهنشستنزیرکرسیوُبالاکشیدن
لحافشتازیرگردنمخوشحالمنمیکنه.
دیگهحنازدنبهدستایخانجون
خوشحالمنمیکنه.
دیگهپوشیدنبافتزرشکی،سفید
خوشحالمنمیکنه.
دیگهگوشدادنبهپلیلیستمخوشحالم
نمیکنه.
دیگهدیدنبارونوقدمزدنتوخیابونای
تهران، خوشحالمنمیکنه.
چیبهسرتاومدهآدمیزادطفلک.
رابطهخانوادگیم، دوستی، رفاقتو
تمامروابطمدارهیکییکیازبینمیره
وخرابمیشه ، ومنواقعانمیفهممچرا
ونمیدونمبایدچیکارکنم.
کنترلهمهچیزازدستمخارجشده.
لطفاخودتوننرید ، مناینروزاواقعا
توانیبرایتلاشکردنندارم.
- تامیلا -
-
جنابِقاف ، کاشمیشدامشبشماروآرزوکنیم.
ماآرزوکنیموتحققپیداکنه.
کاشمیشدشمابرگردین.
اینجابدونشمااوضاعآشفتهست ، همهچیبهمریختهست.
کاشمیشدبیاینوسامونبدینبه
حالمونواطمینانوآرامشببخشینبه
قلبهامون.
کاشیکباردیگهصداتونتویِگوشمون
طنیناندازبشهکه
" جمهوریِاسلامیایران ، حرماستوتاابدحرممیماند "
جاتونخیلیخالیه.
ماازبعدِشمادیگهیهروزخوشندیدیم.
شایدباورتوننشهولیماهمون۵سال
پیشساعت۱:۲۰دقیقهیسیزدهمدی
خاکبرسرشدیمولبخندرویلبهامون
خشکید.
۵سالگذشتهاماهنوزمقلبمونتویسینه
میسوزه.
جنسداغشمافرقداره.
تمومنمیشه، سردنمیشه، حتیفراموشنمیشه.
بگذریمحاجی.
بهقولِحسینحقیقی :
[ دلتنگتشدمیهعالمه . . ]