eitaa logo
- تامیلا -
902 دنبال‌کننده
507 عکس
107 ویدیو
7 فایل
برایَم از دریایی بگو که رگهای آبیِ زیر پوستت به آنجا می‌ریزند ؛ - .. آدمیزاد طومارِ طولانیِ انتظار است . . ؛ 🌛 وَ تامیلا هم‌تعریفِ بخشش است ، بخششِ بغض‌های بلعیده شده ..
مشاهده در ایتا
دانلود
- ‌میخوای‌بری؟ اگه‌تو‌بری‌من‌خیلی‌تنها‌میشم، نرو. + ما‌همیشه‌کنارهمیم‌، حتی‌اگه‌‌فرسخ‌ها‌ فاصله‌بینمون‌باشه، کنارتم‌همیشه‌خب؟ هر‌زمان‌دلتنگم‌شدی‌به‌ماه‌نگاه‌کن، همون‌لحظه‌منم‌دارم‌به‌ماه‌نگاه‌میکنم. ماه‌، میشه‌‌وجه‌اشتراک‌ما‌ زمانی‌که‌دلتنگیم، هوم؟ - اگه‌ابرا‌جلویِ‌ماهُ‌گرفتن‌و‌‌روشو‌پوشوندن‌ چی؟ + به‌جای‌خالیش‌نگاه‌کن‌، و‌به‌این‌فکر‌کن ‌که‌ماه‌هیچوقت‌قرار‌نیست‌پشت‌ابر‌بمونه. * ‌وماه‌، تورا‌به‌یادِمن‌می‌اندازد. [ از‌سری‌دیالوگ‌هایِ‌رد‌و‌بدل‌شده‌یِ‌امروز، ساعت ‌۱۴:۲۰ ]
نه‌در‌کاخ‌وُ‌نه‌در‌حجره، نه‌پشت‌میز‌ها‌گم‌بود. علی‌‌، با‌کفش‌های‌وصله‌دارش‌بین‌مردم‌بود.
بابا، تو‌تکیه‌گاهمی.‌ شریکِ‌تمومِ‌جرم‌هام، تنها‌کسی‌که‌بدون‌ترس‌‌‌باهاش‌حرف‌میزنم. تو‌آغوش‌امنی‌وقتایی‌که‌به‌هم‌ریخته‌ام. ‌کسی‌که‌غمِ‌تو‌چشم‌هامو‌میخونه‌و‌ نمیتونم‌چیزی‌رو‌ازش‌پنهان‌کنم. بابا، تو‌گوش‌شنوامی. تو‌پایۀ‌تموم‌دیوونه‌بازیا‌و‌مسخره‌بازیامی، کسی‌که‌تو‌تمومِ‌شیطنت‌ها‌و‌خرابکاریام‌ همراهی‌میکنه. کسی‌که‌کنارش‌خودِ‌واقعیمم‌و‌نیاز‌به هیچ‌تظاهری‌نیست. تو‌امنی، تو‌آرومی، تو‌مشاوری، تویه‌آغوشِ‌همیشه‌بازی. بابا، من‌وُ‌تو‌یه‌تیمِ‌مستقلیم. تیمی‌که‌هیچکس‌حریفش‌نمیشه. خوشحالم‌که‌دخترِ‌توام. ‌‌اینکه‌تو‌بابایِ‌منی‌بهترین‌هدیۀ‌خدا‌بوده‌برای‌من. روزت‌مبارک‌‌‌امن‌ترین‌. [ پ.ن: دلم‌خواست‌اینواینجا‌بنویسم. ]
- تامیلا -
مثلِ‌هرسال‌، تولدت‌مبارک‌ِ‌من. بودنت‌ادامه‌دار‌باشه‌‌‌‌‌‌‌‌یاورِ روزای‌سخت. خدا‌تورو‌برایِ‌من‌زیاد‌‌نبینه. * قلبم، دودستی‌برایِ‌تو.
- به‌کسی‌تکیه‌نمی‌کرد.‌ از‌زیرآوار‌ماندنِ‌ " دوباره " هراس‌داشت.
بیخیال‌عزیزِ‌من‌، بیخیال‌ِ‌این‌غم‌و‌غصه‌ها. بیا‌بشین،‌ خسته‌شدی. بشین‌برات‌چایی‌بریزم‌و‌شعرِ‌رهی‌معیری‌ رو‌با‌صدایِ‌جناب‌نعمتی‌گوش‌بدیم.
- تامیلا -
عزیز‌و‌‌‌سرشار‌از‌خاطره‌دیگه؟‌ پس‌، عزیز‌بداریدَش.
رسماً‌تمومِ‌آدمای‌مهم‌زندگیمو‌دارم‌از ‌دست‌میدم‌و‌‌نمیدونم‌‌باید‌چیکار‌کنم.
‌از‌روزت‌عکس‌بفرست‌برام. ازاین‌فیلم‌گِردالیا [ ویدیو‌مسیج ]‌‌ سِند‌کن. ‌از‌مکالمات‌روزت‌صوت‌بفرست‌. ویس‌بفرست، ویدیو‌بفرست‌. از‌جزئی‌ترین‌چیزا‌‌باهام‌حرف‌بزن‌، از‌‌گل‌های‌‌سرخِ‌بشقاب‌، از‌عطر‌چای‌هل، از‌آدم‌های‌‌رندومی‌‌که‌‌هرروز‌میبینی، از‌چایی‌ای‌که‌سرد‌شد، حتی‌از‌گل‌هایِ‌قالی. من‌‌‌‌شیفتۀ‌جزئیاتم‌و، علاقه‌مند‌‌به‌همین‌ چیزهای‌به‌ظاهر‌بی‌معنی.