هر شبم نالهی زاریست، که گفتن نتوان
زاری از دوریِ یاریست که گفتن نتوان
بی مهِ رویِ تو، ای کوکبِ تابنده، مرا
روزِ روشن شبِ تاریست که گفتن نتوان
تو گلی و سرِ کویِ تو گلستان و رقیب،
در گلستانِ تو خاریست که گفتن نتوان
چون جَرَس نالد اگر دل زِ غمت بیجا نیست
باری از عشقِ تو باریست که گفتن نتوان
هاتفِ سوخته را لاله صفت در دلِ زار
داغی از لاله عذاریست که گفتن نتوان
#هاتف_اصفهانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منتظر
💠 @tanha_masire_aramesh
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وان چنان پای گرفتهست، که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سرِ راهِ وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
چشمِ حسرت به سرِ اشک فرو میگیرم
که اگر راه دهم، قافله بر گِل برود
ره ندیدم چو برفت از نظرم صورتِ دوست
همچو چشمی که چراغش زِ مقابل برود
موج از این بار، چنان کشتیِ طاقت بشکست
که عجب دارم اگر تخته به ساحل برود
نه عجب گر برود قاعدهی صبر و شکیب
پیشِ هر چشم که آن قد و شمایل برود
کس ندانم که در این شهر، گرفتارِ تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
گر همه عمر ندادهست کسی دل به خیال
چون بیاید به سرِ راهِ تو بیدل برود
روی بنمای که صبر از دلِ صوفی ببری
پرده بردار که هوش از تنِ عاقل برود
سعدی اَر عشق نبازد چه کند مُلکِ وجود؟
حیف باشد که همه عمر، به باطل برود
قیمتِ وصل نداند مگر آزردهی هجر
مانده آسوده بخُسبد چو به منزل برود
#سعدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منتظر
💠 @tanha_masire_aramesh 💠