eitaa logo
تنها علاج
904 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
572 ویدیو
300 فایل
"با امام حسین(ع) به همه جا می توان رسید" صفحه رسمی حجت‌الاسلام سیّد علی‌اصغر علوی https://virasty.com/tanhaelaj ارتباط با مدیر: @Behesht123
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰عاشَ سعیداً و ماتَ سعیداً 🔻تعریف با سعادت زندگی کرد و با سعادت از دنیا رفت. زندگی و مرگی سعیدانه داشت. 🔻پیشینه کار دل است دیگر! وقتی نام سعید را اینطور پرتکرار می‌گویید مگر می‌شود انسان یاد جناب سعید‌بن‌عبدالله حنفی نیفتد؟! لااقل دوبار اسم سعید را در این تعبیر نمی‌بردید! سعید... سعید! به به! ...سعید‌بن‌عبدالله! شهید سعیدی که تنها مقابل نماز ظهر عاشورای امام ایستادنش، روح را به اهتزاز در می‌آورد. دیگر جلوه‌های شکوهمند زندگیش پیشکش... همین یک جمله امام به او برای سعیدبودنش بس که وقتی از وفاداریش پرسید: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَ وَفَيْت؟‏» پاسخ شنید: «نَعَمْ‏ أَنْتَ‏ أَمَامِي‏ فِي الْجَنَّة» عاقبت خستگی یک نوکر به یک «نَعَمْ‏ أَنْتَ‏ أَمَامِي‏ فِي الْجَنَّة»ی امام می‌ارزد... آنم آرزوست! ارباب ما بدهکار کسی نخواهد ماند! 🔻ریشه معنوی «سَعِدَ مَنْ‏ وَالاكُم‏» 🔻کاربرد این تعبیر برای درگذشت انسان‌های بزرگ به کار می‌رود. 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه امام فرمود: مثل چمران بمیرید! جهت مطالعه بیشتر در مورد این شخصیت به اثر «راهی با سعید» از همین مجموعه مراجعه شود. 📚 @tanhaelaj
🔰دست داد اما دست نداد 🔻تعریف کنایه از هزینه‌دادن برای عزت و سازش‌نکردن. 🔻پیشینه برای ابالفضل العباس امان‌نامه آوردند و او را به مذاکره دعوت کردند، اما او چه زیبا با این اتفاق مواجه شد و فریب لبخند مستکبری مانند شمر را نخورد؛ از همین روست که اهل‌بیت هم در حریمش دست ادب بر سینه نهاده‌اند و او را به این بصیرت نافذش ستوده‌اند... 🔻ریشه معنوی «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يعْلَمُونَ» امتداد این سخن را هم در بیانات سیدالشهدا باید جست که «مِثْلِي‏ لَا يُبَايِعُ‏ بِمِثْلِهِ» ،«هَيْهَاتَ‏ مِنَّا الذِّلَّةُ» و... 🔻کاربرد جایی استفاده می‌شود که کسی بخواهد با دشمن بدعهدش مذاکره کند. 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه رحمت خدا بر آنان که در تحریم آب، تن به سازش نداده‌اند و از عباس آموخته‌اند که به این سادگی‌ها عزتشان را معامله نکنند. این پیام حریم عزتمند ابالفضل، علم‌دار رشید دشت کربلا است... این‌ها شاگردان کلاس کربلای امام حسین‌اند: دست دادند ولی دست ندادند! در راه حسین دست دادند ولی با دشمن دست ندادند. دست‌هایش را انداختند اما ندیدند به نشانه تسلیم دستی بلند کند و برای همین است که همیشه پرچمش بلند و در اهتزاز است: رفع الله رایه العباس نمونه استعمال دیگر: «سر داد ولی سر خم نکرد!» مثل‌ها‌ی مشابه: «جنگ عزت به از صلح ذلت»، «فرموده روح خدا چنین است / سکوت و سازش، کار خائنین است» 🔻ارتباط با بیماری‌های تشکیلاتی بیماری آنفولانزای نیویورکی. 📚 @tanhaelaj
🔰استراحت بماند بعد از شهادت 🔻تعریف تعبیری برای انگیزه‌بخشی و شورآفرینی به کار کردن برای خدا. 🔻پیشینه آنجا که حضرت ارباب بالای سر فرزندش فرمود: ای پسرم، اما تو از غم و غصه دنیا راحت شدی و به رحمت و راحتی رسیدی، ولی پدرت تنها ماند و به زودی به تو ملحق خواهد شد. 🔻ریشه معنوی «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» پس هنگامي که از کار مهمي فارغ مي‌شوي به مهم ديگري پرداز. 🔻کاربرد برای انسان‌هایی به کار می‌رود که مسیر مبارزه را برای خود انتخاب کردند و بی‌وقفه در حال تلاش هستند. در مواقع خستگی از هرچایی نیروبخش‌تر است! (نسخه: به همراه چای هیئت نیروبخش است!) 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه «قضای خواب شهدا» کجا و «استراحت بماند بعد از شهادت» کجا؟ تعبیر مشابه: «ما استراحت نخواهیم کرد» ارتباط با بیماری‌های تشکیلاتی بیماری رخوت. 🔻حاشیه کسی که می‌خواهد بعد از شهادت استراحت کند بهتر است اول فکری برای شهادتش بردارد. فرمول شهادت را زیارت حضرت عباس به زیبایی بیان کرده است: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ‏ فِي‏ النَّصِيحَةِ وَ أَعْطَيْتَ غَايَةَ الْمَجْهُودِ فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاء» شهادت می‌دهم تو به‌راستی کوشش خود را در خیرخواهی کردی و نهایت تلاش خود را در این راه بذل کردی. نتیجه، آن شد که «فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاءِ» پس خدایت تو را در زمره شهیدان مبعوث کرد. 📚 @tanhaelaj
🔰الهی حبیب شی 🔻تعریف دعای عاقبت به خیری. آرزوی پیرغلامی برای شخص داشتن. الهی پیرغلام شوی! 🔻پیشینه و ریشه معنوی حبيب بن مُظاهر اسدى كه در منابع رجالى و تاريخى، از وى با نام حبيب بن مُظهّر فَقعَسى نيز ياد شده، از ياران خاصّ امام على، امام حسن و امام حسين(ع) بوده است ؛ بلكه به گفته ابن حجر، دوران پيامبر خدا(ص) را نيز درك كرده است. وى در دوران حكومت امام على(ع)، يكى از اعضاى «سپاه ويژه» ايشان كه «شُرطَةُ الخَميس» ناميده می‌شد، بوده است. مذاكرات حبيب بن مظاهر با ميثم تمّار و رُشَيد هَجَرى درباره آينده، نشانه آن است كه آنان، از اصحاب سِرّ امام على(ع)، و برخوردار از كمالات بلند معنوى و علم مَنايا و بلايا (مرگ‌ها و حادثه‌ها) بوده‌اند. وى، در زمره نخستين كسانى بود كه از امام حسين(ع) براى آمدن به كوفه، دعوت كردند و پس از ورود مسلم(ع) به كوفه و قرائت نامه امام(ع) براى مردم كوفه، پس از عابِس كه ضمن اظهار ترديد در صداقت مردم كوفه، سوگند ياد كرد كه شخصاً دعوت امام(ع) و نماينده ايشان را می‌پذيرد و براى رضاى خدا با دشمنان آنان می‌جنگد تا خدا را ملاقات كند، از جا برخاست و گفت: خداوند، تو را بيامرزد! آنچه را در نظر داشتى، با سخنى كوتاه، بيان كردى. سپس گفت: به خداوندى كه جز او خدايى نيست، سوگند، من هم نظرى همچون نظر او دارم. پس از سخنان اين دو نفر، بيعت مردم با مُسلم بن عقيل، آغاز شد. همچنين حبيب، در بيعت گرفتن از مردم كوفه، نقشى فعّال داشت. وى پس از حضور در كربلا نيز براى جذب نيرو براى سپاه امام(ع) از طايفه بنى‌اسد و برخورد با دشمنان، تلاش‌هاى فراوانى داشت. حبيب، در روز عاشورا، فرماندهى جناح چپ سپاه امام(ع) را به عهده داشت و از آرامش و روحيه بسيار بالايى برخوردار بود. چنان كه در آستانه شهادت، شاد بود و بر اساس نقلى، با همرزمان خود، شوخى می‌كرد. بُرَير به او گفت: برادر! الآن وقت خنده نيست. حبيب، پاسخ داد: كجا براى شادمانى، بهتر از اين جا؟ به خدا سوگند، جز اين نيست كه اين گروه اُوباش، با شمشيرهايشان به ما هجوم مى‌آورند و ما با حورالعين، هم‌آغوش مى‌شويم. وى، در حالى كه اين اشعار را زمزمه مى‌كرد، به سپاه دشمن، حمله‌ور شد: من، حبيبم و پدرم، مُظاهر است؛ يكّه سوار پيكارجو، ميان شعله‌هاى جنگ. شما، آماده‌تر و پُرشمارتريد و ما، وفادارتر و شكيباتر از شماييم. ما، حجّتى برتر و حقّى روشن‌تر داريم و از شما، پرهيزگارتريم و دليل بهترى داريم. او همچنان رزميد تا به خيل شهداى كربلا پيوست. شهادت حبيب، براى امام حسين(ع)، بسيار ناگوار بود. لذا هنگامى كه وى شهيد شد، فرمود: من، شهادت خود و يارانِ حمايتگرم را به حساب خدا مى‌گذارم. در «زيارت ناحيه مقدّسه»، آمده است: سلام بر حبيب بن مُظاهر اسدى! نام وى در «زيارت رجبيّه» هم آمده است. 🔻کاربرد موارد کاربرد «الهی پیر شی» در محاورات روزمره 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه جایگزین الهی پیر شی! 🔻ارتباط با بیماری‌های تشکیلاتی بیماری پیرغلامی زودرس. 📚 @tanhaelaj
🔰هر که کارش بیش اشکش بیشتر 🔻تعریف کنایه از اینکه کسی که مسئولیتش در هیئت سنگین‌تر است و بار بیشتری روی شانه اش هست بیشتر باید توسل و بکاء و اشک داشته باشد. از آن طرف، هرکس برای اهل‌بیت بیشتر کار کند به او رزق توسل بیشتری خواهند داد. 🔻ریشه معنوی هرکس مسئولیت بالاتری دارد باید خلوت بیشتری داشته باشد تا وجودش آمادگی تحمل آن مسئولیت را داشته باشد. آیات یکم تا هشتم سوره مزمل را فعالان مجموعه‌های فرهنگی دریابند: «يا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا * إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيكَ قَوْلًا ثَقِيلًا» اي جامه به خود پيچيده! شب را، جز کمي، به پاخيز! نيمي از شب را، يا کمي از آن کم کن، يا بر نصف آن بيفزا، و قرآن را با دقت و تأمل بخوان؛ چرا که ما به‌زودي سخني سنگين به تو القا خواهيم کرد! 🔻کاربرد برای تذکر به بچه‌های خادم و بیان در جلسات کادر. 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه جهت مطالعه بیشتر به اثر «آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم» از همین مجموعه مراجعه شود. 🔻ارتباط با بیماری‌های تشکیلاتی اگر کار زیاد در هیئت باعث انکسار بیشتر نشود خطرناک است؛ همین! 📚 @tanhaelaj
🔰هر که فهمش بیش اشکش بیشتر 🔻تعریف کنایه از اینکه ثمره معرفت باید محبت باشد. 🔻پیشینه از «هرکه بامش بیش برفش بیشتر» الهام گرفته است. 🔻ریشه معنوی اگر کسی علمش بیشتر شد و تواضع و انکسار و رقت قلبش افزوده نشد باید در علمش شک کند؛ چراکه رهاورد علم باید حالاتی مانند حسن خلق و عبادت و اخلاص و حلم و معرفه الله و تواضع و... باشد. 🔻کاربرد برای دعوت به فهم بیشتر برای اشک بیشتر. برای آنان که می‌خواهند رزق اشک بیشتری داشته باشند راهی برای اشک چشم‌گیر نشانشان می‌دهد. گریه‌ با معرفت هم سوزش بیشتر است و هم اشکش. شناخت مقام امام باعث می‌شود روضه بهتر درک شود. وقتی توجه به این مطلب باشد که امام سبب متّصل بین زمین و آسمان است و «بِيُمْنِهِ‏ رُزِقَ‏ الْوَرَى» و«لَوْ لَا الحُجَّة لَسَاخَتِ‏ الْأَرْضُ‏ بِأَهْلِهَا» و... آن وقت یک دهن کجی به ایشان هم یک روضه‌ مکشوف است... 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه مثل را به این صورت هم می‌توان ذکر کرد که «هرکه اشکش بیش فهمش بیشتر» البته نه همیشه، یا به تعبیر دقیقتر «بشرطها و شروطها»یش! هر چه صفای باطن انسان بیشتر باشد و دل آماده‌تر باشد فهم هم رشد بیشتری خواهد یافت. اصلاً برای همین باید اهل اشک و روضه و هیئت بود! به تعبیر زیبای استاد پناهیان هیئت به انسان صفای دل می‌دهد و «صفای دل داشتن» مقدمه و لازمۀ «آموختن» است: «چرا ما باید هیئت هفتگی داشته باشیم؟ چرا هر یک از ما باید مقیّد باشیم، عضویتی در یک هیئت- به عنوان مجلس هفتگی- در زندگی خودمان و برنامه‌های معنوی خودمان ثبت کنیم؟ هربار که آموزشی از معارف دینی دریافت می‌کنید، باید تا دفعۀ بعد یک فرصتی برای تفکر، برای عمل و تجربه وجود داشته باشد، تا-آن معرفت- در جان شما تثبیت شود، و در هفتۀ بعد قطعۀ دیگری را دریافت کنید. و اگر این هفته‌ای یک‌بار، فاصله‌اش زیاد شود و مثلاً به ماهی یک‌بار تبدیل شود، طبیعتاً باز این فاصله آسیب‌های فراوانی خواهد داشت و ذهن انسان انسجام مطلب را از دست می‌دهد. (پیامبر اکرم(ص): وای بر هر مسلمانى که در هفته یک روز را قرار ندهد که در آن روز، امر دین و آئین خود را بفهمد و بیاموزد، و از معارف دین خویش پرسش نماید. ) چرا این آموزش باید در هیئت اتفاق بیفتد؟ چون امیرالمؤمنین(ع) در نامۀ سی‌و‌یکم نهج‌البلاغه فرمودند: جوان من! اگر قلبت صفا دارد، حرف‌های من را بخوان. هیئت به انسان صفای دل می‌دهد و «صفای دل داشتن» مقدمه و لازمۀ آموختن است. این صفا از نور اهل‌بیت(ع) آغاز می‌شود تا انگیزۀ آدم‌هایی که با انگیزۀ مخلصانه-بدون نام و نان، بدون نمره‌گرفتن و حقوق دریافت‌کردن- در این جلسه شرکت می‌کنند. نور آدم‌ها در این جلسه بالاست! نام اهل‌بیت(ع) در چنین جلسه‌ای معنویت را افزایش می‌دهد! وقتی آدم می‌تواند در هیئت، مطلبی را دریافت بکند، چرا باید این آموختن را در فضایی غیر از هیئت انجام بدهد؟! جایی که روضه هست، می‌شود حرف علمی زد، چون پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: هر کسی بچه‌های من، اهل‌بیت(ع) من را دوست داشته باشد، خدا به او حکمت می‌دهد. من وقتی می‌توانم در جمع مؤمنان - که عزادار اباعبدالله‌الحسین(ع) هستند - بروم و از نور آن‌ها استفاده کنم، چرا پای تلویزیون بنشینم؟ این حرف‌ها معنا ندارد! بله، ما می‌نشینیم پای تلویزیون و استفاده می‌کنیم. ولی آن نوری که در جلسه هست، و آن نوری که در قدم‌های خودِ شما هست [جای دیگر نیست] شما وقتی حرکت می‌کنی، تولید نور می‌کنی. این‌ها همه محفلی را برای هیئت تشکیل می‌دهند. هیئت به انسان صفای دل می‌دهد و صفای دل داشتن مقدمه و لازمۀ آموختن است.» مثل مشابه: «هرکه شوقش بیش، اشکش بیشتر» 📚 @tanhaelaj
🔰آخر همه سفرا کربلا 🔻تعریف هیچ سفری مانند سفر کربلا نمی‌شود. کنایه از اینکه منبرها و سخنرانی‌ها باید به کربلا و روضه سیدالشهدا ختم شود. 🔻پیشینه این‌ها حقایقی است که اگر اصطلاحش چند سالی است رایج شده اما تاریخش به ابتدای تاریخ می‌رسد که اوج همه جریانات، جریان سیدالشهدا بوده است: «از ابتدا برای تو عالم گریسته جبریل روضه خوانده و آدم گریسته...» 🔻ریشه معنوی در عظمت این سرزمین همین بس که فرمود: «مَا مِنْ‏ نَبِيٍ‏ إِلَّا وَ قَدْ زَارَ كَرْبَلَاءَ» خدا همه انبیایش را به زیارت کربلا فرستاده است. چرا رفیع‌ترین زمین و بهترین سفر و آخرین مرتبه سیر و سلوک، کربلا نباشد حال آنکه «خداوند بیست‌وچهار هزار سال پیش از خلقت کعبه، کربلا را آفریده است و این زمین برترین قسمت بهشت خواهد بود و بهترین منزل و مسکنی که اولیای الهی در آن سکونت می‌یابند» بگذریم... جهت مطالعه بیشتر «کامل الزیارات» و «الخصائص الحسینیه» پیشنهاد می‌شود. 🔻کاربرد هرجا که باید کار را به کربلا خوش عاقبت کرد... از پایان یک جلسه، منبر تا خداحافظی برای سفر اربعین! 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه مثل‌ها‌ی مشابه: «یا زیارت یا شهادت»، «اولش زیارت و آخرش شهادت»، «وضو در فرات و نماز در کربلا»، «خوشا راهی که پایانش حسین است» 🔻ارتباط با بیماری‌های تشکیلاتی بیماری دورخالی زنی. 📚 @tanhaelaj
🔰امام حسین، غلام سیاه هم می‌خواهد 🔻تعریف همه می‌توانند سهمی از خادمی در هیئت داشته باشند. امام حسین در دستگاهش همه‌جوره نوکر دارد... 🔻پیشینه غلام سیاه حضرت ارباب، جناب جَون (ر.ک: «بیمه جون») 🔻ریشه معنوی از اسم اصحابي مثل حضرت جون بهتر میتوان انرژي گرفت. اگر بگوييم همه مثل حضرت عباس فکر کنند، مثل او حرف بزنند، عمل کنند راهي براي کسي باز نميشود. مگر در کربلا چند حبيب بن مظاهرِ حافظ قرآن، فقيه و انديشمند داريم و مگر چند نفر ميتوانند مثل آن‌ها شوند؟ در کربلا «جون» هم هست. جون يک فتح باب بزرگ عاشورايي‌شدن است، يک غلام سياه (رنگ سياه، بوي بد، بدون حسب... ولي حسين او را خريد) با جون ميتوان انرژي گرفت! جون دريچه اي به سمت افق کربلايي‌شدن به امضاي حضرت ارباب است. بي‌همه‌چيز هم ميتوان حسيني شد، فارغ از رنگ و پوست و صورت و نام و حسب و اعتبار و وجهه ... «از بردگي مقام بلالي گرفته اند در مکتبي که ارزش انسان به رنگ نيست» جهت مطالعه بیشتر به اثر «خادم ارباب کیست؟» مراجعه شود. 🔻کاربرد وقتی میگویند «لیاقت فلان کار را نداری» یا «به درد فلان جا نمی‌خوری» یا وقتی به کسی کاری در هیئت نمی‌دهند به این خاطر که شاید کاری از او ساخته نیست. (آقا! پای «لیاقت» را وسط نکش!) 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه کسی که می‌خواهد برای امام «بذل مُهجه» داشته باشد و هستیش را فدای امام کند باید دارایی مقبول و در حد قابل قبولی بیاورد. توقعی که از جناب حبیب می‌رود در همان تراز حبیب است نه پایین‌تر. اگر حبیب کمتر از «حبیب فقیه دین شناس» بود امام حسین او را اینگونه نمی‌خریدند. بریرِ سیدالقرا باید «سیدالقرا» باشد و بذل مهجه کند تا از او قبول کنند. هرکسی در مقیاس خودش باید خدمتی داشته باشد. یک طلبه یا دانشجو هم باید باسواد باشد تا امام او را بخرد. چون قرار است برای آقایش آبرو باشد. بذل مهجه آن حبیبی تماشایی است که آبروی برآمده از علم و فقاهتش را خرج امام حسین کرده است. پس باید مواظب بود ضرب‌المثل «امام حسین غلام سیاه هم می‌خواهد» بهانه و توجیهی برای کم‌کاری و پایین‌تر از سطح خویش کار و خدمت‌کردن نشود. جای خودت را بشناس! مثل مشابه: «سیاه‌لشکرتیم ارباب!» 📚 @tanhaelaj
🔰اگر اذن بدهند 🔻تعریف تعبیری برای بیان هیچ کاره بودن انسان که برخی از باب عادت تکرارش کنند و برخی از صمیم قلب! (عدّه‌ای هم که کلاً در این باغ‌ها نیستند!) 🔻پیشینه و ریشه معنوی اینجا هرچه هست موقوف به اذن ارباب دوسرا است؛ نعمت خادمی هم متوقف بر اذن اوست... اینگونه نیست که هرکس زبان دارد ذاکر باشد، به تعبیر امام سجاد در مناجات الذاکرین: «وَ مِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَيْنَا جَرَيَانُ ذِكْرِكَ عَلَى أَلْسِنَتِنَا وَ إِذْنُكَ‏ لَنَا بِدُعَائِكَ» جاری‌شدن نامت بر زبان ما و اجازه‌ات به ما که تو را بخوانیم از بزرگترین نعمت‌های تو در حق ماست. 🔻کاربرد ترجمه‌ای روان از «ان‌شاءالله» است. 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه «اگر اذن بدهد» باید تکیه کلام هیئتی‌ها باشد تا فراموش نکنند «او» باید اذن دهد. همه اوست... اصلاً بی‌اجازه اش چگونه می‌توانستیم صدایش بزنیم؟ «اللَّهُمَّ أَذِنْتَ‏ لِي‏ فِي‏ دُعَائِكَ وَ مَسْأَلَتِكَ» «به حشر هم که برانی مرا ز خویش هنوز از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم» البته مواظب باشیم این تعبیر جایگزین عمل نشود! ر.ک: «ارباب ما مدیون کسی نمی‌ماند» 📚 @tanhaelaj
🔰 اشکِ نریخته، گناهِ ریخته 🔻تعریف کار انجام نداده و پاداش داده شده. نیت کاری کردن و مزد گرفتن. 🔻پیشینه این اهمیت را حضرات معصومین در تعابیرشان نمود داده‌اند که هر كس درباره حسين(ع) شعرى بخواند و تظاهر به گريه كند، بهشت برايش حتمى مى‌شود... 🔻ریشه معنوی «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ‏ عَمَلِهِ‏» 🔻کاربرد برای کسانی که قصد کاری یا قصد یاری! دارند و شرایطش فراهم نمی‌شود. 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه البته با نشستن و دست روی دست گذاشتن به امید ثواب اشتباه نشود. مثل مشابه: «اشک نریخته، ثواب برده» 🔻ارتباط با بیماری‌های تشکیلاتی بیماری‌های اعتماد به نفس کاذب، عجب. 📚 @tanhaelaj
🔰لال نمیری 🔻تعریف ظاهراً لال نمردن کنایه از این است که آدم دم آخری شهادتین را بگوید. دعایی با این مضمون که شخص در لحظه مرگ قدرت بر گفتن شهادتین داشته باشد. 🔻پیشینه مواردی که کسی در لحظه مرگ این توفیق را نداشته است. پناه بر خدا... 🔻ریشه معنوی به ده روایت کافی ج 3، ص121 «بَابُ تَلْقِينِ الْمَيِّتِ‏» مراجعه شود. مانند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا حَضَرْتَ الْمَيِّتَ قَبْلَ أَنْ يَمُوتَ فَلَقِّنْهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏» 🔻کاربرد دعای عاقبت به خیری. 🔻نقد/ پیشنهاد/ مثل‌های مشابه مثل مشابه: «الهی حبیب شی» 🔻مابعدالتحریر «أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ‏ قَدْ أَخْرَسَهُ‏ ذَنْبُه» من تو را می‌خوانم به زبانی که از فرط گناه لال گردیده... 📚 @tanhaelaj