eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
11.5هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
‍ ‍ ❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 50 گفت: «من
‍ ✫⇠ ✫⇠قسمت 51 صاحب خانه خوب و مهربانی هم داشت که طبقه پایین می نشستند. همان روز آینه و قرآن را گذاشتیم روی طاقچه و فردا هم اسباب کشی کردیم. اول شیشه ها را پاک کردم؛ خودم دست تنها موکت ها را انداختم. یک فرش شش متری بیشتر نداشتیم که هدیه حاج آقایم بود. فرش را وسط اتاق پهن کردم. پشتی ها را چیدم دورتادور اتاق. خانه به رویم خندید. چند روز اول کارم دستمال کشیدن وسایل و جارو کردن و چیدن وسایل سر جایشان بود. تا مویی روی موکت می افتاد، خم می شدم و آن را برمی داشتم. خانه قشنگی بود. دو تا اتاق داشت که همان اول کاری، در یکی را بستم و کردمش اتاق پذیرایی. آشپزخانه ای داشت و دستشویی و حمام، همین. اما قشنگ ترین خانه ای بود که در همدان اجاره کرده بودیم. عصر صمد آمد؛ با دو حلقه چسب برق سیاه. چهارپایه ای زیر پایش گذاشت و تا من به خودم بیایم، دیدم روی تمام شیشه ها با چسب، ضربدر مشکی زده. جای انگشت هایش روی شیشه ها مانده بود. با اعتراض گفتم: «چرا شیشه ها را این طور کردی؟! حیف از آن همه زحمت. یک روز تمام فقط شیشه پاک کردم.» گفت: «جنگ شده. عراق شهرهای مرزی را بمباران کرده. این چسب ها باعث می شود موقع بمباران و شکستن شیشه ها، خرده شیشه رویتان نریزد.» چاره ای نداشتم. شیشه ها را این طوری قبول کردم؛ هر چند با این کار انگار پرده ای سیاه روی قلبم کشیده بودند. صمد می رفت و می آمد و خبرهای بد می آورد. یک شب رفت سراغ همسایه و به قول خودش سفارش ما را به او کرد. فردایش هم کلی نخود و لوبیا و گوشت و برنج خرید. گفتم: «چه خبر است؟!» گفت: «فردا می روم خرمشهر. شاید چند وقتی نتوانم بیایم. شاید هم هیچ وقت برنگردم.» بغض ته گلویم نشسته بود. مقداری پول به من داد. ناهارش را خورد. بچه ها را بوسید. ساکش را بست. خداحافظی کرد و رفت. خانه ای که این قدر در نظرم دل باز و قشنگ بود، یک دفعه دلگیر و بی روح شد. نمی دانستم باید چه کار کنم. بچه ها بعد از ناهار خوابیده بودند. چند دست لباسِ نَشسته داشتم. به بهانه شستن آن ها رفتم توی حمام و لباس شستم و گریه کردم. کمی بعد صدای در آمد. دست هایم را شستم و رفتم در را باز کردم. زن صاحب خانه بود. حتماً می دانست ناراحتم. می خواست یک جوری هم دردی کند. گفت: «تعاونی محل با کوپن لیوان می دهند. بیا برویم بگیریم.» حوصله نداشتم. بهانه آوردم بچه ها خواب اند. ادامه دارد...✒️ 🎀 @saritanhamasir 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ... و بالاخره هفت تپه آزاد شد. گفته بودیم دیر یا زود، حکم خلع ید مالک فاقد اهلیت صادر و دوباره روزهای خوب به هفت تپه بازخواهد گشت. خداقوت به کارگران فهیم و صبور که به همه ما درس عزت و بصیرت دادند و تشکر و سپاس از عنایت ویژه آیت الله رئیسی به کارگران و شرکت هفت تپه. ✍️سیدنظام الدین موسوی 🌷 @saritanhamasir
💥خبر خوب: ممنوعیت پروازهای عتبات برداشته شد 🔻حسن خوشخو مدیرکل نظارت بر فرودگاه‌ها و شرکت‌های هواپیمایی سازمان هواپیمایی کشوری در نوتام جدیدی که برای شرکت‌های هواپیمایی و فرودگاه‌های بین المللی کشور صادر کرده، اسامی کشورهای ممنوع برای سفر را به روز رسانی کرده که بر اساس آن، پروازهای رفت و برگشت با عراق مجاز و ممنوعیت سفر به این کشور برداشته شده است. 🌷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌹🌹🌷🌼🍁 🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🙏 سلام و درود خاص خداوند بر اهالی معرفت روزتون متبرک به الطاف الهی طاعات و عبادات شما قبول درگاه احدیت حااالتون چطوره ؟؟؟؟😊☺️ ان شاءالله که تمامی لحظاتتون سرشار عشق و امید و سلامتی باشه 🤲 با قسمتی دیگر از مبحث شیرین در خدمتتون هستیم. 🌸🌺🌹🌷🌼🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺✨ ✨افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد✨ عرض کردیم تقاضای زن از مرد محبت هست💞💞 🌴این حدیث پیامبراکرم هم گویای این مطلب هست:👇 🌀 به دختر خودت در مقابل پسر خودت بیشتر محبت کن🔹🔶 باید دختر ، تو خونه این رو حس بکنه دختر بابائیه 😍 بابا باید به دختر بیشتر محبت کنه 🌸 @saritanhamasir 🔶🔹🔸
مرد اگر شریف باشه، زن بهش تواضع میکنه و اتفاقا مهربانتر میشه💗💓💯 بذارید این نمایشنامه هایی که هیچ وقت تو تلویزیون نمیبینید شاید برعکسشو میبینید یکیش رو اینجا اجرا کنم براتون ، ببینید چقدر صحنه های قشنگی خلق میشه 💝 😍😘😍 🌸 @saritanhamasir
⤵️⤵️⤵️ 🔸خانوم میگه -آقااااای من اومده خونه الان براش غذا درست میکنم مااااه 💖😍😘 یا غذا درست کردم،این ظرف ها روبشورم .. سرور من اومده😍😍 این آقا هم داره خستگی روزانش در میره و بالاخره محبت خانوم تو دلش شعله میکشه ❤️ 😍👍 وحالا به تعبیر شوخی ومزاح هم میگیم خام میشه برای خانوم و خانوم هم....☺️ بعد این آقایی که حالا سرور وسلطانه دیگه دلش نمی یاد تو خونه به اصطلاح (اون قسمت پذیرایی یا هال ) بمونه !❌ 👌✔️😊💞 🌸 @saritanhamasir
میاد به خانم میگه بزار کمکت کنم خانومه هم میگه : واااای ... آقامون(سرورمون) اومده آشپزخونه ، چه شود،😍 آقا ... اون آقا 🙎‍♂که دیگه دیگ های نشسته ی ۴ روز پیش🍜🍳🍵 رو هم حاضره بشوره☺️ ✅ 💤💟 🌸 @saritanhamasir