#سوژهسخنطنز😁
-تربیت بچه اونجاش سخته که بخاطر اینکه اون یاد بگیره
-خودتم باید هر شب مسواک بزنی😭😂
#لبخنـــــد 💎
پیامبر رحمتﷺ حسنین ؏ را بر دوش خود سوار میکرد و به آنها میفرمود:
-خوب مرکبی دارید و شما هم خوب سوارکارانی هستید.
- آن حضرت حتی در حضور جمع، خود را هم پایه کودکان قرار میداد و با آنان انس میگرفت.
-همچنین به یاران خود میفرمود: «با کودکان مأنوس شوید و آنان را در آغوش بگیرید.
-ایشان همواره از روی محبت و تواضع، با بچهها رفتار میکرد. و از رنجش و ناراحتی شان سخت آرزده خاطر میشد.
- با آنها سرگرم بازی میشد و به دیگران نیز سفارش میکرد:
-مَن کانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصابَّ لَهُ
-کسی که نزد او کودکی است، باید کودکانه رفتار کند..
-کودکان با چیزی که بزرگسالان هستند تربیت می شوند!
نه با حرف های انها...
-پس در رفتار خود در مقابل کودکان دقت کنیم..
@saritanhamasir
——————————
#سوژهسخنطنز😁
- من موندم وقتی بابام میگھ مث بچه ی آدم رفتار کن ....
.
.
-دقیقا باید مث هابیل رفتار کنم یا قابیل.؟!🤔😁😜😆
#لبخنـــــد😌
-آیتالله مرعشی نجفی میفرمودند:
-در جوانی، روزی مادرم ناهار تهیه كرد، به من گفت:
- شهاب، برو بابایت را صدا كن بیاید ناهار بخوریم.
-من رفتم اتاق پدرم كه صدایش كنم،
-دیدم پدرم از خستگی خوابش برده. تازه هم خوابش برده بود، كسی هم كه تازه خوابش برده اگر بخواهی بیدارش كنی اذیت میشود. به فکر فرو رفتم چه كار بكنم؟
- از یک طرف مادر گفته پدرت را بیدار كن ناهار بخوریم،
- از طرف دیگر هم پدر است.
-به ذهنم رسید شروع كردم پای پدرم را با ملایمت بوسیدن.
- همان طور كه به آرامی پای پدرم را میبوسیدم پدرم آرام آرام چشمانش را باز كرد.
-گفت: شهاب تویی؟ چرا پای مرا میبوسی؟
- گفتم: مادر به من گفته بیایم شما را برای ناهار صدا كنم، دیدم شما خوابید، گفتم پایتان را ببوسم تا آرام آرام بیدار شوید. پدرم از ته دل برایم دعا كرد
-دعای پدر ما گرفت،
-ومن هرچھ دارم از دعای پدرم دارمـ.
آثار احترام بھ والدین طبق روایات:
🔰طول عمر
🔰روزی فراوان
🔰اجابت دعای والدین در حق فرزند
🔰بخشش گناهان
🔰بهشت و رضایت خدا و•••
@saritanhamasir
——————————
#سوژهسخنطنز😂
آقاهہ همسرشو نصیحت می کرد و از صفات حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت که تو هم باید این طوری باشی!...
خانمش گفت: هر وقت تو شبیه حضرت علی علیه السلام شدی، من هم مثل حضرت زهرا سلام الله علیها می شم😂😁
#لبخنـــــد😌
برای زن، بزرگترین وظیفه اینه که در شئون گوناگون زندگی، تلاش کنه تا خانه محل آرامش مرد باشه.
امام علی ؏ میفرمودند:
فاطمه(س) مرا به خشم نیاورد وهر وقت نگاهش می کردم، تمام غم هایم زایل می شد.
از طرفی شوهر وظیفه داره با همسرش منعطف و مهربان باشه. که نمونه بارزش خود امام علی ؏ هستند.
ایشان می فرمایند:
زن، گل بهاری است، نه پهلوانی سخت کوش.
طراوت یک گل، مرهون مراقبت های باغبانی مهربانه تا مواظبتش کنه و از جلوه و عطر و رنگش، روحش تازه بشه.
📚مناقب خوارزمی. صفحه 256
📚الکافی،ج 5، ص 510
@saritanhamasir
➖➖➖➖➖➖➖
#سوژهسخنطنز😁
-مورد ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻃﺮﻑ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ:
-ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺷﯿﻄﻮﻥ 😁😐
-ﺑﻌﺪ ﯾﻬﻮ ﺷﯿﻄﻮﻥ👿 ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺘﻪ:
-ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺕ 😐
-ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺕ 😐
-ﻣﻦ ﻋﻤﺮﺍً ﺍﮔﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺳﻪ 😁😁😂😂
#لبخنــــــــــد😌
-حضرت موسی (ع) در کوه طور،هنگام مناجات عرض کرد:
-ای پروردگارجهانیان
-جواب آمد: لبیک،
-سپس عرض کرد:ای خدای اطاعت کنندگان!
-جواب آمد:لبیک،
-سپس عرض کرد:ای پرودگار گناه کاران!
-جواب آمد:لبیک لبیک لبیک
-حضرت موسی سوال کرد:خدایا! حکمتش چیست که تو را به بهترین اسامی صدا زدم،یک بار جواب دادی
-اما تا گفتم:ای خدای گناه کاران،سه مرتبه جواب دادی؟
-خداوند فرمود:ای موسی! نیکو کاران به کار نیک خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند...
-اما گناه کاران جز فضل من پناهی ندارند.
-اگر من هم آن ها را از درگاه خود نا امید کنم،به درگاه چه کسی پناهنده شوند..
-خداوند در قران ڪریم میفرمایند:
- إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ
-خداوند توبه كنندگان وپاكان را دوست دارد.
📚سورھ بقره. آیہ ۲۲۲
🔰منتخب قوامیس.ص 268
@saritanhamasir
——————————
#سوژهسخنطنز😅
👾از زبان کرونا:
- ازمن میترسین؟!👻
-به جنبه های مثبتم هم نگاه کنین!
-خرید عید لازم نداشتین👠👔👗
-میوه و آجیل گرون قیمتم لازم نشد
-آلودگی هوا کم شده
-تصادفات کم شده 🚗
-فقط نمی دونم چرا فقط سفرهای زمینی لغوشد! و هوایی سرجاشه!!!✈️
-نکنه منو با خزندگان اشتبا گرفتین!!!😁😂😁
-تازه میگن الان واکسن💉 تولید انگلیس، ساخت کره، از هلند داره واستون میاد که زودتر به دنیا بگین بدرود 😂🤣🤣🤣🤣
#لبخنــــــــــد
- دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتن.
- با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازه و به دیگری بده تا یکی بمیره و اون یکی راحت باشه
- قرعه به نام همسایه دوم افتاد. اونم یه سم قوی به همسایهاش داد.
-همسایه به خدمتکاراش گفت حوض رو براش از آب گرم پر کردن و یہ ظرف دوغ پر نمک هم آماده گذاشتن کنارحوض
همینکه سم رو خورد ظرف بزرگ دوغو سر کشید و وارد حوض شد. کمی شنا ڪرد و هر چه خورده بود رو برگردوند!
-صبح روز بعد سالم سراغ همسایش رفت و گفت: حالا نوبت منه که سمی بسازم. چند روزی صبر کن.
-اون خدمتکاراشو صدا کرد و نمدی گذاشت و به آنها گفت که از حالا فقط کارتون اینه که از صبح تا غروب این نمد رو با چوب بکوبید!
-همسایه اول هر روز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سمه هر روز صب تا شب سم می کوبه! با هر ضربه که میشنید ترسش بیشتر میشد و به سم مهلک فکر میکرد!
-کم کم شبها از ترس، خواب از چشماش رفت و روزها با هر صدایی که از خانهی همسایه میشنید دلهرش بیشتر میشد!! صدای هر چوبی بر نمد براش ضربهای بود که در نظرش سم رو مهلکتر میکرد.
-روز سوم خبر رسید که او مرده! قبل از اینکه سمی بخوره.. اون از ترس مرده بود نه سم!!!
-حڪایت این روزهای برخی ازما
@saritanhamasir
——————————
#سوژهسخنطنز😅
ﺩﯾﺸﺐ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮔﻔﺖ:🧔🏻
-ﻫﻤﺘﻮﻥ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎﺗﻮﻧﻮﺑﯿﺎﺭﯾﻦ
-ﻣﺎﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ🏃🏻♂🏃🏻♂🏃🏻♂
ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻣﻨﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﻤﻮﻥ ﺑﺰﻧﻪ🤠
ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﮔﻔﺖ: به علت گرونی ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻃﺮﺡ ﺯﻭﺝ ﻭ ﻓــﺮﺩ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﯿﺸﻪ😊😚
-ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺭﻗﻢ ﺍﻭﻝ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﺸﻮﻥ ﺯﻭﺟﻪ ﺭﻭﺯ ﺯﻭﺝ 😳😶😅
- ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ ﺭﻭﺯﺍﯼ ﻓــﺮﺩ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻏــﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭن😳😐😂😂
#لبخنـــــد🙃
مردی دیروقت به خانه امد.
پسرش:
+ سلام باباشما برای هرساعت کاری چقد پول می گیری؟
- ۲۰۰۰۰ تومن
+ میشه ۱۰۰۰۰ تومن به من قرض بدی ؟
- من هر روز سخت کار می کنم و پولی برا اسباب بازی خریدنت ندارم.
پسر‚ آروم به اتاقش رفت و درو بست.
مرد بعد از چند دیقه فکر کرد که شاید با پسر کوچیکش خیلی تندرفتار کرده.
پس به سمت اتاق پسر رفت و درو باز کرد.
- خوابی پسرم ؟
+ نه بابا ، بیدارم.
- بیا این ۱۰۰۰۰ تومن که خواسته بودی. پسر غرق در شادی دستش رو زیر بالشش برد و ازون زیر چند اسکناس مچاله شده در آورد وگفت:
+ حالا با ده تومن شما و ده تومن خودم ۲۰۰۰۰ تومن دارم.آیا می تونم یہ ساعت از کار شما رو بخرم تا فرداشب زودتر خونه بیای؟من شام خوردن با شما روخیلی دوس دارم بابا...♥️
سلامتے همہ ی پدرای زحمتڪش صلواتـــــ..
@saritanhamasir
#سوژهسخنطنز😅
-یه نصیحت دوستانه از طرف من به شما…سال جدید اومده...
-بیاید کارهای زشت قدیم رو ترک کنیم و
-کارهای زشت جدیید یاد بگیریم😝😝
- آدم باید آپدیت باشه🤪
-تا کلاس اخلاق جدید بدرود🏃♂🏃♂🏃♂
#لبخنــــــــــد⛽️
-اون روزی ڪه بنابود بنزین گرون شه -رفتم چن تا دبه خریدم ڪه برم و از پمپ بنزین واسه موتورم بنزین بخرم.. که مثلا سهمیم نسوزه..
-پدرم گفت: پسرم بنزین پخش شه خطرناڪه اتیش میگیره..
-گفتم پس اون نفتی که بابابزرگ قدیما نگه می داشت واس بخاریش.
-بابام گفت اون اگ حرارت نبینه می مونه و فقط بوی بدی داره..
-مادر بزرگم نگاهی کرد و گفت پسرم نشنیدی میگن بعضی گناها نفیتیه و بعضیش بنزینی؟!
-قران میگه گناهای نفتی رو انجام ندید مثلا:
-لَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ (حجرات/۱۱)
همدیگه رو با القاب زشت صدا نکنید.
- لَا تَجَسَّسُوا و لَا یَغْتَب(حجرات/۱۲)
توی کار همدیگه فوضولی وغیبت نکنید.
-اما درباره گناهانِ بنزینی میگه:
- لَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ، مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ (انعام/۱۵۱)
به فواحش و کارهای زشت اصلاً نزدیک نشوید. اشکار یا پنهان!!!
چون با نزدیک شدنش هم احتمال خطر گناه هستــــــــــ.
- مثلا صحبت کردن ویه ارتباط بیمورد با نامحرم گناه بنزینیه!!
@saritanhamasir
#سوژهسخنطنز😅
-کتلت چیست؟
-غذایی که هدفش این بوده که کباب کوبیده بشه ولی مشکلات زندگی مانع پیشرفت بیشترش شده!😂😂
#لبخنـــــد☺️
-روزی یکی از اهالی ده به صحرا رفت و شب از قضا حیوانی به او حمله کرد. -پس از یک درگیری سخت بالاخره بر حیوان غالب شد و آن را کشت
- از آن جا که پوست حیوان زیبا به نظر می رسید مرد حیوان را به دوش انداخت و به سمت آبادی راه افتاد.
-پس از ورود به ده، یکے از اهالی از بالای بام او را دید و فریاد زد: "آهای مردم این مرد یک شیر شکار کرده است"!
-مرد داستان ما با شنیدن اسم شیر لرزید و غش کرد!!!
- بیچاره نمی دانست حیوانی که با او درگیر شده شیر بوده اســـــت.
- اگر از بزرگی اسم یک "مشکل" بترسید
-قبل از اینکه با آن بجنگید از پا درتان می آورد..
-امام علی ؏ میفرمایند:
-اِذا هِبْتَ اَمْرا فَقَعْ فیهِ فَاِنَّ شِدَّةَ تَوَقّیهِ اَعْظَمُ مِمّا تَخافُ مِنْهُ
-هرگاه از کارى بیم داشتى، خود را در آغوش ان کار بیفکن
-چرا که سختى پرهیز، بزرگتر از خود آن چیزى است که از آن مى ترسى!!
📚نهج البلاغه، حكمت ۱۷۵
@saritanhamasir
——————————
#سوژهسخنطنز😅
-زندگیم الان بین ۲بیت شعر گیر کرده😴
-سعدی میگه: برخیز و مخور غم جهان گذران😨😦
-تا پا میشم حافظ میگه: بنشین و دمی به شادمانی گذران😦😥
-فعلا نیم خیز موندم تا تکلیفم تو بیت بعدی روشن بشه!🤣😆😀
#لبخنــــــــــد♥️
-شیخ ابی سعید ابی الخیر را گفتند:
-فلان کس بر روی آب می رود.
-شیخ گفت: سهل است، وزغی بر روی آب برود
- شیخ را گفتند: فلان کس در هوا می پرد.
-شیخ گفت: زغنی و مگسی نیز در هوا بپرد.
-این چنین چیزها را بس قیمتی نیست.
-مرد آن باشد که در میان خلق
🔰بنشیند و
🔰 برخیزد و
🔰 بجنبد و
🔰 با خلق داد و ستد کند
🔰 و با خلق درآمیزد و
✨یک لحظه از خــــــــــ♡ــــــــــدا غافل نباشد✨
@saritanhamasir
#سوژهسخنطنز😅
-یه آرایشگاه معروفى بود ڪه روزى ٥-٦ تا عروس داشت،
-یبار یکى از دامادها اومده بود دنبال زنش
- یکى از کارکنهاى آرایشگاه از پنجره پرسید خانمتون کیه ببینم آماده هستن، 👱🏻♀👱🏽♀👱♀
-پسره گفت فرق نمیکنه هر کدومشون آماده ست بده میبرم، دیرمون شده ملت منتظر شام هستن😂🤪🤣
#لبخند😌
-حضرت سلیمان از مسیرے عبور می کردند.
-در مسیر گنجشک نری با گنجشک ماده صحبت میکرد و بهش ابراز علاقه میکرد!
-ميگفت: من اگه بخوام ميتونم تخت سليمان رو با منقارم بگيرم و داخل دريا بندازم!!
-حضرت سليمان اين حرف رو شنيد و خنديد و دو گنجشک رو فرا خوند و به گنجشک نر فرمود: آيا ميتوني ادعات رو عملي کني
-گنجشک نر گفت: نه اي نبي خدا! ولي هر مردي جلوي همسرش، خودش رو بزرگ و عاشق جلوه ميده ، ملامت نميشه
-حضرت سليمان رو به گنجشک ماده کردند و گفتند: تو چرا جواب رد ميدي در حاليکه اين گنجشک تو رو دوست داره؟؟
-گنجشک ماده جواب داد که اي رسول خدا ، او عاشق واقعي نيست چرا که همراه من گنجشک ديگري رو هم دوست داره
-امام صادق ؏ ميفرمايند: اين کلام گنجشک در قلب حضرت سليمان اثر کرد و سخت گريست و 40 روز از مردم کناره گرفت و خدا را خواند که قلبش را ازا محبت غير از خودش پاک کند و قلبش را با محبت ديگري مخلوط ننمايد
📚 بحارالانوار جلد14 صفحه 94
خداوند در قران ڪریم راجع به ارزش سلامت قلب فرمودند:
- يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
- روزی ڪه مال و فرزند و هیچ چیز مگرقلب سلیم سودی نخواهد داشت.
📔سورھ شعرا آیه۸۸
@saritanhamasir
—————————— ---
#سوژهسخنطنز😅
-بچه توی امتحان بیست میگیره.
-باباش خسیس بوده.. میزنه تو گوشش و میگه: خاک بر سرت کنن🤕🤢😰
-با نمره 10 هم میشد قبول بشی😆
- حتما باید این همه خودکار حروم میکردی😁🤣🤪
#لبخنــــــــــد
مرد فقیری دوستانی داشت ڪه با اینکه ثروت داشتند امابسیار خسیس بودند!!
آنها هر چند روز به خانه فقیر می آمدند.
یڪ شب که مهمانش بودندهمسرش گفت چایی دم کرده ام اما هیچ شکر یا قندی در خانه نداریم..
فقیر گفت: اشڪالی ندارد. تو به رسم مهمان نوازی همان چایی تلخ را بیاور من مشکل را حل میکنم..
- مرد فقیر اما مهمان نواز رو ڪرد به مهمانان و گفت:
- برادران، داخل یکی از این چایی ها شکر نریختم!!
-سهم هرکس شد همه با زن وبچه فردا، شام منزلش مهمانیم!!
-همه خوردند و از خساست و ترس مهمانی ندادن هیچ کس هیچ نگفت
-حتی خسیس ترین مهمان با نوشیدن هر جرعه چایی مدام میگفت: چقدر شیرین شان کرده ای!!
مولے علی؏ میفرمایند:
اَبْعَدُ الخلائِقِ مِنَ اللهِ تَعالی اَلبَخیلُ الغَنی.
دورترین مخلوقات از خداوند متعال آدم خسیس ثروتمند است.
📚فهرست غرر، ص ٢٩
@saritanhamasir
—————————---
#سوژهسخنطنز😅
-زیر این خط فقر دیگه جا نداره....
- لطفاسریعتر یه خط فقر دیگه تاسیس کنید
-ڪه ما بریم زیر اون😌😂😁
#لبخنـــــد😌
-درویشی تهی دست از کنار باغ مرد ثروتمندی به نام شاه ڪریم عبور میکرد .
- چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد.
-شاه کریم دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند و پرسید:
- این اشاره های تو برای چه بود ؟ -درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم
اما خدابه تو چقدر ثروت داده!!!اما به من هیچ داده !!؟
-شاه کریم در حال ریختن چایی از سماور گرانبهایش بود که به یادگار از مادرش داشت و بسیار دوستش داشت
-گفت چه میخواهی؟
- درویش گفت : همین سماور ، مرا بس است!
-چند روز بعد درویش سماور را به بازار برد و فروخت .
-خریدار کسی نبود جز کسی که می خواست نزد شاه کریم رفته و تحفه برایش ببرد!
- پس چون سماور عتیقه را شناخت.. جیب درویش پر از سکه کرد و سماور نزد کریم خان برد!
- درویش بی خبر از اینڪه سماور به صاحبش بازگشته، برای تشکر نزد خان رفت.
-ناگه چشمش به سماور افتاد و با تعجب گفت:
- نه من کریمم!! نه تو!!
-کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و سماور تو هم سر جایش هست!!
-فالذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت لهم مغفرة ورزق کریم.
-«آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آمرزش و روزی پر ارزشی برای آنها است»
📒سوره حج. آیه۵۰
@saritanhamasir
——————————