تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_پنجم مرتضی درحالیکه رو
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_ششم
جنگ با همه تلخیها و زیباییهایش تمام شد عمه در این سالها تحصیلاتش را تکمیل کرد و گاهی در دانشگاه و گاه در حوزه تدریس میکرد .
پدرم بعد از جنگ یکی دو سالی پریشان بود بهسختی توانست ظاهرش را حفظ کند و خارج از مناطق جنگی بماند، با گروهی از اهالی روستا تعاونی راه انداخت، یک مرغداری و یک کارخانه کوچک روغن گیری اولین پروژه آنها بود.
پدرم مرد جهادی بود و کارها را با سرعت پیش میبرد ، گاهی ما هم برای کمک به روستا میرفتیم .
همگی سوار ماشین لندرور میشدیم ، صفایی داشت ...
و بین مسیر کلی خوش میگذشت...
دوستش داشتم ، نمیدانم از چه زمانی شروع شد اما از وقتیکه خودم را شناختم محبت مرتضی در وجودم حکشده بود .
در تمام این سالها او کنارم بود و با هم رشد میکردیم.
وقت سربازی رفتن مرتضی که رسید بهوضوح پریشان بودم صبح روزیکه میخواست اعزام شود گوشهی آشپزخانه داخل حیاط عصبی و بداخلاق کار میکردم معصومه خانم هم با حرفهای تکراری و تذکرات زیادش اعصابم را بههمریخته بود وقتی از آشپزخانه خارج شد سبد سبزیها را با تمام قدرت داخل سینک کوباندم سبزیها پخش شدند و عصبانیت من با یک بغض و اشک گرم ترکید...
با گریه سبزیها را جمع میکردم:
_ لعنتیها...
لعنتیها...
حضورش را کنارم حس کردم:
+ چه کار میکنی با خودت ؟ چته تو پس ؟
با عصبانیت نگاهش کردم:
_ هیچی نگو مرتضی عصبانیتم رو سرت خالی میکنما
همانطور که یک ترب قرمز را گاز میزد دستهاشو بالا گرفت :
+باشه باشه بابا تسلیم ما که داریم میریم طیبه خانم خلاصه خوبی هامون رو حلال کن بدی مدی که ندیدی...
از لحن حرفش خندیدم گرفت ، همیشه میتوانست مرا بخنداند .
نمیدانستم چه بگویم فقط نگاهش کردم دوست داشتم بگویم : دلم برایت تنگ میشود ، زود زود نامه بده ، اما روم نشد...
فقط نگاهش کردم و او هم همینطور چند ثانیهای که برایم قد یک عمر طول کشید ...
مرتضی به سربازی رفت و ما هم با درس و کارهای پدر مشغول بودیم و البته کتاب و کتاب و کتاب ، به مطالعه اعتیاد داشتم لذت کتاب خواندن و یاد گرفتن تنها چیزی بود که جای خالی مرتضی را برایم پر میکرد.
نوروز سال شصت و نه هنوز چند ماه از سربازی مرتضی مانده بود همه به روستا رفتیم.
من سال دوازدهم بودم و آماده کنکور میشدم از اینکه مرتضی چند روز اول تعطیلات نوروز پیش ما بود سر از پا نمیشناختم .
در شلوغی منزل پدربزرگ و مادربزرگ تمام حواسم بهراحتی مرتضی بود مثلاً اگر احساس میکردم تشنه شده سریع برایش آب میآوردم، سر سفره حواسم بود تا او غذا نمیگرفت لب به غذا نمیزدم و جالب اینکه او همه این ریزهکاریهای مرا تعقیب میکرد و هر وقت چشم در چشم میشدیم با لبخند قدردان بود.
آن نوروز برای اولینبار بعد از سالها امیر را دیدم برای تبریک نوروز آمده بودند موهایش را فوکول زده بود انگار مثل دخترها با بیگودی موهایش را لوله لوله کرده بودند ، با پیراهن و شلوار سفید که ده تا پیله داشت ...
با بچهها حسابی به مدل موهایش خندیدیم و با تذکر مرتضی خودمان را جمع کردیم .
امیر پسر یکی از اقوام بود که نسبت به بقیه اهالی روستا متمول تر بودند ، پدرش در میهمانی هم دائم در حال به رخ کشیدن دارایی خود بود.
موقع پذیرایی من هم ظرف آجیل را چرخاندم وقتی پذیرایی کردم با لبولوچه آویزان به آشپزخانه بازگشتم مرتضی جلوی در آشپزخانه مهربان گفت :
+چی شده باز
تن صدایم را آرام کردم و نزدیکش رفتم و گفتم :
_ این امیرخان هیز با چشماش داشت قورتم میداد هیچ خوشم نمیاد ازشون ...
مرتضی با خنده علامت سکوت را نشان داد و گفت :
+برو داخل آشپزخانه و تا نرفتن بیرون نیا خودم جمعش میکنم نگران نباش ...
رفتم داخل ، با بودن او که نگران نبودم...
زیر لب لبخند میزدم ...
مرتضی که باشد حال من روبهراه است...
آن روزها بهواقع بچه بودیم نمیدانستیم که چند ماه دیگر سرنوشت چه بازی پیچیدهای را با ما شروع خواهد کرد ...
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀
🏖 @saritanhamasir
با سلام و احترام
از بچگی بما گفتن خوب باشید ، انسان باشید ، مومن باشید ، با ادب باشید
خوشبخت بشید ، ولی هیچوقت راهش رو بما یاد ندادن
بندگان خدا خودشون هم بلد نبودن
تشکیلات جهانی تنها مسیر آرامش ( راز حیات برتر❤️❤️تمام این راها رو برای ما آموزش داده و تمام راهها رو برامون هموار کرده خدابیش لقمه رو آماده کرده ķ
مطمئنا این حرفا توی هیچ کلاسی ، توی هیچ دانشگاهی
توی هیچ حوزه علیمه ای گفته نمیشه 😔😔
در حالیکه مهمترین حرفهای زندگی انسانهاست .🙈🤔
از این موقعیت که برای اولین بار براتون تهیه شده نهایت استفاده رو ببرید.
@saritanhamasir کلید آرامشتون اینجاست
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
با سلام و احترام از بچگی بما گفتن خوب باشید ، انسان باشید ، مومن باشید ، با ادب باشید خوشبخت بشید
میدونید دیگه ☺️☺️ که چی میخوام بگم
لطف کنید این بنر رو در کانال ها و گروه هایی که توش عضو هستید ،
ارسال کنید.
بینهایت سپاسگزارم🙏🌹
🍎🌷🌹😘😴
عرض سلام و احترام فراوان محضر مبارکتان
و خیر مقدم به تمام عزیزانی که بتازگی به جمع دوستان ارزشی خود
پیوستند .
ص_سپهری هستم از سفیران منتخب #تنها_مسیر_آرامش
✅ زیباترین و مهم ترین مطالب زندگیتون رو در کانال تنها مسیر آرامش
(راز حیات برتر) ببینید .🌹
💥📌راهنمای استفاده از مطالب مهم و دنباله دار کانال
#مدیریت_زمان
🔍 #کنترل_ذهن_برای_تقرب
🔍 #خانواده_متعالی
🔍 #مبارزه_با_راحت_طلبی
🔍 #دنیای_مدیریت_مؤمنانه
🔍 #زندگی_شاد
🔍 #نهال_ولایت
🔍 #آداب_زندگی
🔍 #ثروت_در_اسلام
🔍 #رمان_دختر_شینا
🔍 #قانون_جذب
🔍 #از_خانه_تا_خدا
#خیانت_شیرین
#داستان_حضرت_دلبر
آیدی مدیر کانال
@ashkae
منتظر انتقادات و پیشنهادات شما سروران گرامی هستیم
•••✾•🍃🥀🍃•✾•••
🥀حضرت زهرا سلام الله علیها:
آن لحظه ای که زن در خانه خود می ماند و به امور زندگی و تربیت فرزند می پردازد،به خدا نزدیک تر است .
بحارالانوار ج۴۳،ص ۹۲
•••✾•🍃🥀🍃•✾•••
@saritanhamasir
⚫️
صلي الله عليكِ يا مولاتنا يا فاطمة الزهرا
ریزه خواران شماييم!
تمامی مان
در تمام اعصار...
در هر کجای عالم...
چادر مادریتان را
بر سرمان بکشيد
به نوكری و خدمتگزاری
به اتمام انتظار
به آغاز #فرج ...
يا وجيهة عندالله إشفعي لنا عندالله
به #التماس_دعای_فرج
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#آجرك_الله_يا_بقية_الله
#سلام_علی_آل_یاسین
#مدد_نما_كه_بمانم_عاشق_و_خدمتگزار
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
⚫️ @saritanhamasir