.📚#حکایت بسیار زیبا
😁 بی سوادی خلفا 😁
👌قضاوتی ناب و شنیدنی 👌
در عصر خلافت #عمر بود که دو زن نزدش آمدند در حالی که بر سر #کودکی دعوا می کردند و هر دو می گفتند : این طفل فرزند من است !
عمر در #قضاوت بین آنها متحیّر ماند و به #امیرالمؤمنین علیه السلام پناه برد تا میان آنها به حق قضاوت کند .
حضرت ابتدا هر دو زن را #موعظه و نصیحت کرد تا آنچه که حق است بیان کنند .
اما سخنان حضرت در آنها اثر نگذاشت و همچنان به نزاع و درگیری خود ادامه دادند ، سر انجام حضرت فرمود: برای من ارّه ای بیاورید .
زنها گفتند : اره برای چه می خواهید؟!
فرمود: می خواهم کودک را با اره به دو نیم کنم و به هر کدام نیمی از آن را بدهم تا اختلاف برطرف گردد . سخن که به اینجا رسید یکی از آن دو زن ساکت ماند ولی آن دیگری گفت: نه! نه! یا علی! من راضی به دو نیم شدن کودک نیستم، من از حق خود گذشتم و خواهش می کنم بچه را به آن زن بدهید.
در این وقت امیرالمؤمنین( ع ) رو کرد به همان زن و فرمود : الله اکبر ! این طفل فرزند توست نه آن زن ؛ زیرا اگر این کودک فرزند او بود دلش بر او مانند تو می سوخت .
زن دیگر به ناچار #اعتراف کرد که بچه از آن من نیست بلکه از آن او است.
منبع :
الارشاد ، ج ۱ ، ص ۱۹۶
#لولا_علی_لهلک_عمر
#خزان_العلم #علم_امام
🌹🍎🍇 🔹🔹 یا صاحب الزمان 🔹🔹
┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
https://eitaa.com/tanhamovloodekabae
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•