#ماشین #عکس

بخش سوم: حالا شیرین رفته و جای خالیِ تلخِ شیرین باقی مانده... امیر، حیران است... سرگردان و مبهوت... با دیدن این صحنه ها یاد شعر حسین منزوی می‌افتم: «خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود» اینجا هم امیر، پنجه به خالی زده... شیرین نیست... ولی جای خالی شیرین، خیالِ خامِ رسیدن به شیرین، هنوز هست... #امیر #وضعیت_سفید

نسخه‌ی کامل این آهنگ... #بیکلام_گفت

#عکس #گل

من پشت سرش ماندم و هی درد کشیدم او پشت سرم گفت: از او خیر ندیدم... #شعر #یک_هیچ_تنها

توی ناشناس فرمودید که: «مخاطبتون کیه؟ معنویه یا انسانی؟» همیشه یادتون باشه، اشعاری که مخاطبش حقیقت داشته باشه، به دل میشینه و موندگار میشه... وگرنه اون شعر، چندان ارزشِ معنایی نداره... شاید ارزش ادبی داشته باشه ولی حقیقت نداره... چون مخاطبی نداره... حالا چه معنوی، چه انسانی... معنوی باشه که چه بهتر... انسانی باشه، بازم خوبه...

از اون خزون چه خبر؟ از آسمون چه خبر؟ از اون دو تا چشمِ پر از جنون چه خبر؟... #محسن_چاوشی

مد لی لديك، نخيط جراح الأيام معاً... دستت را به من بده، تا جراحاتِ این روز ها را باهم بخیه کنیم... #باهم #عربیجات

همیشه هر که دم از عاشقی زده تنهاست نمازِ آنکه مکبّر شود جماعت نیست... #شعر

سوال امروز: اصالت با ایده است یا کار؟ به روایتی بهتر: اصالت با تفکر است یا با عمل؟... _ مسأله این است... #فکر