انسان، آهسته آهسته عقب نشینی می‌کند... هیچکس یکباره معتاد نمی‌شود، یکباره سقوط نمی‌کند، یکباره وا نمی‌دهد، یکباره خسته نمی‌شود، رنگ عوض نمی‌کند، تبدیل نمی‌شود و از دست نمی‌رود... زندگی بسیار آهسته از شکل می‌افتد... و تکرار خستگی، بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می‌کند... قدم اول را، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم، شک نکن که قدم های بعدی را شتابان برخواهیم داشت... #نادر_ابراهیمی 📖چهل نامه‌ی كوتاه به همسرم | طهران_ پامنار

برخلاف باور عمومی، حجاب هم یک وسیله‌ست. پارچه تقدّسی ندارد. آنچه که به پارچه‌ای ارزش می‌دهد نیّت و فکری است که پشت استفاده از آن است. حالا این پارچه (روسری، عبا، چادر و..) در این روزهای داغ تبرج و تجمل، وسیله‌ی کاربردی سوءاستفاده‌ی یک عده است. یک عده که کار و بارشان همین است: تجربه‌ی استایل‌های متنوع، متفاوت و حتی متعارض، ژست و چیلیک! انتشار در صفحه، افزایش بازدید مخاطب و جیرینگ! نمی‌شود از کسانی که برای دل خودشان (چون با حجاب حال می‌کنند)، یا برای انجام وظیفه‌شان[!] (چون شیک بودن حق مخاطب است و باید به مخاطب کمک کرد تا به حقش برسد!)، و یا تأمین معاش و انجام کاری که از آن لذت می‌برند (بلاگری و مدلینگ)، انتظار نگاهی عمیق‌تر داشت. مخاطب فضای رسانه‌ای باید به این درک برسد که از عمیق‌ترین لایه‌های زندگی (یعنی باورها و ارزش‌ها و آرمان‌ها) تا مسائل سطحی‌تر و روزمره‌ی خود (یعنی سبک زندگی، آداب معاشرت، چیدمان منزل، لوازم منزل، پوشش و...) را بر اساس حقیقت بچیند نه مَجاز! اگر زندگی‌تان را جهنم می‌کنید، یا مقصدتان جهنم است، لااقل با تفکر خودتان وارد شوید نه با تصمیم دیگران! تا پاسخی برای خودتان داشته باشید که: من فکر کردم و به این نتیجه رسیدم، اگرچه اشتباه.. اگر بهشت زورکی نمی‌شود، دیگر چرا تن به جهنم زورکی می‌دهید؟! - ریحانه شناوری

دین‌گریزی؟ #فکر

یلداتون مبارک🍉😍

| حضرت حافظ |

اول ز تحت و فوقِ وجودم خبر نبود در مکتبِ غمِ تو چنین نکته‌دان شدم... #حضرت_حافظ

متلمذانِ مکتبِ غمگینِ عشقیم؛ باشد که نکته‌دان شویم. و تولدی دیگر اتفاق می‌افتد. مکتبِ غم. خوشحال می‌شویم اگر تشریف بیاورید. بیشتر، شعر خواهیم بود و نگاه.

روز مادر. از غریبه‌ترین روزهایی که اصلا نمی‌فهمم یعنی چه... به هر حال. مبارکِ مامِ وطن.

امیر: وقتی عمه احترام برگشت به مامان‌بزرگه گفت: "بیا تا آخر عمر با خودم زندگی کن!" من داشتم به شما فکر می‌کردم؛ که همین جمله باعث شد، کلا فکر شما از ذهنم بپره. وقتی فکرتون از مخم پرید، فهمیدم که موضوع خیلی مهمیه. و همه باید ازش با اطلاع باشن. ببینید شیرین خانوم! من فکر می‌کنم فقط یه فکر مهمه که می‌تونه یه فکر مهم دیگه رو از مخ آدم بپرونه. نظر شما چیه؟؟ آره؟ نه؟ عحححح راستیییی. عکستونم توی موشک‌بارون گم کردما. حیف. حیف... هر چند که اصلا حیف نه، همون بهتر که گم شد. اما... به هر حال از لحاظ جنبه‌ی یادگاری، حیف شد... حیف شد، ای کاش گم نمی‌شد.. بهروز: با خودت حرف نزن دیوونههههههه! امیر: عه! حالا که موضوع به این مهمی رو بهتون خبر دادم، شدم دیوونه دیگه هااااا؟؟؟ #دیالوگ #امیر #وضعیت_سفید

□موج دریا را به‌ساحل‌، همنشینی تهمت‌ است بیقراران نذر منزل کرده‌اند آرام را #بیدل_دهلوی @Maktabe_qam

بگو ستاره‌ی دردانه در انزوای رصدخانه کدام کوزه شکست آن روز که با گذشتن نهصد سال هنوز حلقه‌ی دستانش به دورِ گردن خیام است؟... هنوز حلقه‌ی دستانش به دور گردن خیام است... هیییییییی... 02:07 #موسیقی #محسن_چاوشی