eitaa logo
شیخ طناز و استاد شکمپرور
280 دنبال‌کننده
122 عکس
49 ویدیو
1 فایل
حکیم طنّاز و استادشکم پرور دو شخصیت خیالی اند که بازبانی طنز،جدی، نکات،نصایح و حکمت هایی الهی و شیطانی را به مخاطب پیشنهاد می کنند. نویسنده قصد جسارت وتوهین به شخصی را نداشته و با استفاده ازابزارهنر، رسالت انسانی والهی خودرا انجام می دهد ادمین @tannazee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌭شعر زیبای حضرت امام خمینی (ره) 🌮تقدیم به شکم پروران عزیز: 🍡قم بدکی نیست از برای محصـل 🍢سنگک نرم و کباب اگــر بگــذارد 🕙ساعت ده موقــع مطالعـــه ماست 🥱پینکی و چرت و خواب اگــر بگذارد. https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🌹 شب شعر و ادب🌹 ✍️شرح ماوقع : استاد دکتر شکمپرور: دَمِ انتخابات است باید چیزی برای گفتن داشت. اینطور نمی شود؟ ژیگول : چه چیز قبله عالم؟ استاد : چیزش مهم نیست، داشتنش مهم است. بگرد ببین داشتن چه چیزهایی سبب برتری و بزرگی ماست؟ ژیگول : خب چیزهای زیادیست که اهل فضل و ادب دارند که الحمدلله شما از همه آن ها عاری هستید. و چیزهایی شما دارید که اهل فضل و ادب را آرزوست از جمله همین چیزتان استاد: عاری یعنی چه؟ کدام چیزمان؟ ژیگول: یعنی بله. شکم مبارکتان. استاد: تواضع و فروتنی بیش از حدمان سبب شده چیزهایمان را فراموش کنیم. از تو میخاهیم چندتا از چیزهایمان را که به قول خودت عاری هستیم بفرمایی تا بر حسب تکلیف رسانه ای اش کنیم. ژیگول: اگر استاد مایل باشند شب شعری ترتیب دهیم تا جمله مریدان در دریای حکمت و فضلتان مستغرق شوند. استاد: بترتیب بترتیب. فقط خودت می دانی که ما چند وقتیست از جرگه اهل ادب جدا افتاده ایم راه پیوستش چیست؟ ژیگول : کار سختی نیست، چند ترانه و شعر را خوانده و استماع نمایید، الفاظش را تغییر دهید به نام خودتان چاپش می کنیم. و به مادحین هم می گوییم در مجالس از روی آن بخوانند و نشرش بدهند. این بهترین راه پیوست به جرگه است. و این چنین بود که استاد بار دیگر به واسطه مسولیت و تکلیف اخلاقی- سیاسی- شرعی- قانونی و .... از چُرت و خارش عصر محروم گشته و به تتبع اشعار شعرا و ترانه خوانندگان این ور آب و آن ور آب پرداختند. و به لطف ذوق هنری بسیار بالایشان ابیات گوهربار زیر را بسرودند: 📒دفتر شعر استاد: 📖نام شعر: فایده نداره: دیگه مرید بازی سالک بازی فایده نداره نداره دیگه دنبال سالک دویدن فایده نداره نداره وقتی ای دل به نیمروی پر از تخم میرسی خودتو نگه دار خودتو نگه دار وقتی ای دل به آبگوشت پر از گوشت میرسی خودتو نگه دار خودتو نگهدار دیگه عارف شدن آ شیخ شدن فایده نداره نداره دیگه دنبال استاد دویدن فایده نداره نداره وقتی ای دل به یخچال پر از گوشت میرسی خودتو نگه دار خودتو نگهدار وقتی ای دل به مرغون شکم پر میرسی خودتو خودتو نگهدار دیگه کاندید شدن مجلس رفتن فایده نداره نداره دیگه دنبال ژیگول دویدن فایده نداره نداره 📖نام شعر : شکم پرست: شده ام شکم پرست تو قسم به چشمون مست تو به کنج آشپزخونه روز و شب شده ام جام دست تو ز تو چون لقمه میگیرم شرر تو هر سینه میزنم ز گشنگی خواهم که بعد از این قفل آشپزخانه بشکنم گوشت و دنبه دیگه تمومه گوجه و جوج بر سر بومه عاشقی جز بر تو حرومه که برای تو زنده ام. شکمم آی شکمبه ام شکمم آی شکمبه ام روم از هر حجره به حجره که بگیرم سی تو یه لقمه که بگیرم سی تو یه لقمه شکمم یک چشمه خونه که برای تو زنده ام... شکمم ای عزیزکم. 📖نام شعر : زورخونه شبا همش به زورخونه ميرم من سراغ ميل و کباده ميرم من تو اين زورخونه‌ها خسته دردم بدنبال زور خودم ميگردم زورم گمشده پيداش ميكنم من اگه خالی شده واي به حالش اِغناش میکنم من يه روز زور زدي تو سرنوشتم منم از زور زدن واست نوشتم گمون كردي هنوز پر زر و زورم هنوز عاشقم و پخمه زورم تو كه قدر زورام رو ندونستي ميشد يه زور بزني نتونستي گمون نكن تو دستات يه ذلیلم ديگه زورم رو از تو پس ميگيرم شبا همش به زورخونه ميرم من سراغ مي و کباده ميرم من تو اين زورخونه‌ها خسته دردم بدنبال زور خودم ميگردم جمله مریدان دریافتند که دیگر با یک صیحه و جامه دریدن حق این اشعار عظیم استاد را نتوانند ادا نمود، و اگر تمام عمر، همه کار را فرو بگذارند و فقط صیحه زده و جامه بدرانند باز حق این سخن را چنان که باید و شاید، ادا نکرده اند. لذا جمعی منتخب انتخاب گشته و ستاد جامه درانی و صیحه زنی را تاسیس نموده که زین پس مسولیت این کار عظیم را بر عهده گیرند. و آنچه شد که خواهد شد.... https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
📒 دو بیتی های شکم پرورانه 📒 گویند روزی حضرت استاد شکم پرور از فرط شکمبارگی و جوج خواری، گوشه ای افتاده و آه و ناله سر می داد. جوان مریدی از این حال استاد رنجیده و پرسیده: چرا چنین بلایی سر خود می آورید؟ بس است شکم بارگی. کاه از خودتان نیست کاه دان که از خودتان است.... استاد که عادت داشته، همیشه برای کارهایش توجیه تراشیده و ماله بکشاند. لحظه ای درنگ بنمود، سر در گریبان فرو برده و از بخار معده اش مدد خواسته تا به کمک مغز مبارکش برسد. و آنگه که رسید، دو بیتی زیر را بسرود: ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت جوج مدام ما هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به جوج ثبت از بر جریده عالم دجاج ما https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e