eitaa logo
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
562 ویدیو
15 فایل
حرفٌ في گلبٍ "ھ.." 🌿 "جَهادٌ حتی الشَّهادة" جنگلِ‌حالِ احوالاتِ‌ فکرِشیخِ‌ترنّمات لي مع أللهِ حالةٌ .. هامَ قَلبي إلى سيّد الشُهداء.. کلبه‌مون؛ @taranom_pm کپی: آزاد. آقایِ‌تنها.. @Tarannomat_admin کتابخوان‌مون؛ @book_eat
مشاهده در ایتا
دانلود
27.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای‌من هیچ‌وقت دیدن‌ش تکراری نمی‌شود، یک ذکر ناب برای چشم‌ها و گوش های‌َم است ..! شما را نمی‌دانم، اما این‌ها بخش هایی از نیاز های روحی‌ام است و من به مرور خویش نیازمندم ..
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°VID_20241007_184614_457-mc.mp3
زمان: حجم: 501.8K
رضایت‌چشم‌های‌ش، همان عطر وجود من است که شوق آغوش گرفتن‌ش را ایجاد می‌کند و من را برای او خریدنی می‌کند ..
خانه‌های‌شان موکبِ مقاومت است ، آن‌ها درس‌های تربیت انسان‌های مقاوم را مهر پیشانی و تسبیحِ در سینه و تپش های قلب‌های‌شان کرده اند ، مادران و همسرانی که انسان برای چشم‌های‌ش تربیت می‌کنند .. آغوش‌شان مدرسه‌ی تربیتی انسان مجاهد است .. _برای‌مادر‌‌م،وشایدحنّانه‌ای ..
اگر قرار بود با شهادت مردان و زنانِ‌مان تمام شویم .. ! اگر قرار بر تمام شدن بود بهترین زمان برای آن کربلای سال ۶۱ هجری بود و ما باید خیلی زودتر از این‌ها تمام می‌شدیم و البته ما زنده‌تر می‌شویم و در اوج خستگی‌ها، عزت‌مند هستیم .. این‌ها شیرینی‌ماست و دست از تلاش و حضور بر نمی‌داریم .. ‌
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
اشکِ هنرمندانِ هم خوف در آن است هم لبخند ، هم اضطراب دارد و هم آرامش و این اشک هنرمندانِ اگر غیر از
‌ تا به حال درد به استخوان رسیده را نچشیده‌ایم که بدانیم معنای پناهِ دل بودن و در حریم عشق نفس کشیدن چه طعم و مزه ای داردو قلبِ در حال فروپاشی از حجم غم می‌داند این حریم عشق چگونه بارگاهی برای نوازشِ چشم‌هاست وقتی در این حریم محبت قرار بگیری و تکیه‌گاه محکم روح را بیابی، حس‌های ناامیدی و شکست تو را لمس نمی‌کند، بلکه در اوج غم و سختی، کوهی از تلاطمِ طوفان هستی ..
باران بوی کوچه‌های شهر‌ش را کاهگلی کرده بود.. سیبِ لبنان، از رایحه‌ی دل‌نشین آن دیوار‌های گلیِ‌نمِ‌باران دیده،سرخ شده بود.. این غزل را از بارانِ چشم‌هایِ زیتونیِ همسایه‌اش فهمید‌ه بودم ..
با من رنج را با اشک به تصویر بکشید .. ! این باران بوسه‌ی اوست بر قلب شماست .. با من گریه کن .. ، هوای گریه عجیب چشیدنی‌ست ..
میان چشم‌هایت ، غم‌هایت ، اشک‌ها و دغدغه‌هایت آغاز می‌شوم .. !
من در تو چیزی متفاوت از بقیه دیدم، نمی دانم چیست، اما شبیه من است، به من می آید،من خیلی برای تو هستم.. ‌‌
‌ لحنِ نگاه‌شان ، نسیم شاعرانه‌ی حضوری هست که اگر ترجمه شوند،دیگر کلماتی باقی نمی‌ماند،‌ نقطه چین‌های خالی از نگاه‌شان پر‌ از کلمات می‌شوند ، همه خادم برای معنای‌ لحنِ حضورش شده آنچه از چشم‌ها ترجمه شده یا نوشته شده است،این عشق است که در این میان، فرصت سرک‌ کشیدن دارد گویا همه او می‌شوند ..
برای من، فکر‌ و اندیشه‌ات تنها مهم نیست .. ! برای من ، اینکه تو‌ چگونه می‌اندیشی ، عینکِ نگاه‌ت و نحوه‌ی فکر کردن‌ت به‌ مسائل، آن فرآیندِ جریانِ تفکر در وجودت چگونه است.. چگونه پازل فکر در میان‌ روح‌ و قلب‌ت در این سیاهی ظلمت ، تکمیل می‌شود تا به نتیجه و‌ بیان مطمئنه می‌رسد .. ؟ این موزاییک‌های زیبای خانه‌ی فکر‌ را چگونه کنار هم قرار می‌دهی‌ که نه تنها .. فرش روح‌ می‌شود تا ملائک بر آن‌ قدم نهند ، بلکه مصیر‌های قلوب‌ جهان را بر مدار نور ماه‌ی که بر قلب‌ت می‌چرخد تنظیم می‌کنی .. این برای من مهم‌تر است، ای ماه شهدای مقاومت ..! با گریه این پست نوشته شده .. برای