eitaa logo
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
4.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
481 ویدیو
14 فایل
حرفٌ في گلبٍ "ھ.." 🌿 "جَهادٌ حتی الشَّهادة" جنگلِ‌حالِ احوالاتِ‌ فکرِشیخِ‌ترنّمات لي مع أللهِ حالةٌ .. هامَ قَلبي إلى سيّد الشُهداء.. کلبه‌مون؛ @taranom_pm کپی: به دلت رجوع کن .. آقایِ‌تنها.. @Tarannomat_admin کتابخوان‌مون؛ @book_eat
مشاهده در ایتا
دانلود
باید وقتی را بگذاریم که گاهی به حال خویش گریه کنیم ..
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
باید وقتی را بگذاریم که گاهی به حال خویش گریه کنیم ..
‌ برای اون حس‌هایی که تازه متوجه شدی ، با اشتباهات‌ت اون‌ها رو متوقف کردی .. ! چه قدر باید درست حرکت می‌کردی ولی نگاهِ‌ت به جای اینکه به تکیه‌گاه عمیقی به اسمِ خدا باشه ، به نگاهِ مردم، به حرف‌ها، حتی راحتی‌ِ اشتباهی بوده .. ! حس‌هایی که باید توی دویدن برای تکالیف متولد می‌شدند ..
بسیاری از عقب‌گرد‌ها یا توقف‌ها چوب عدم اعتماد ما به نگاهِ عمیقی هست که همیشه هوای ما را داشته اما ما در حرکت میان وظیفه‌ها به آن اعتماد نداشتیم .. چون نداشتیم اشتباه در مسیر دیگری قدم زدیم ..
برای راحتی خودمان و اینکه حال رنج کشیدن نداشتیم ، بخدانید آیاتِ عذاب تنبلی خواستن ، به فرار از تکلیف‌ها با بهانه‌ها و‌ توجیهات دینی و انسانی و الهیاتی متوسل شدیم اما بیشتر خسته شدیم ، بیشتر رنج‌ِ اشتباه کشیدیم و خودمان بلایی که خدا هم راضی نبود بر خودمان تحمیل کردیم ، این سرگردانی ادامه دارد تا وقتی نگاه‌ت به خودت و‌نقشه‌ی راه‌ت اشتباه باشد .. ‌
نمیشه همه‌ی مسیر‌هایِ همه‌ی هدف‌ها رو رفت .. ! باید تویِ یه قسمت و یه هدف خیلی خوب حرکت کنی ، بین هزار تکلیف یه تکلیف مهمِ توئه ، اینجا خدا خودش حواس‌ش به تو هست .. اگر انتخاب کردی کامل و جامع براش تلاش کن .. ! این مهم‌ترِ که تو انسان حس محور و حال محور نباشی ! آخه توی هر کاری بری یا خراب‌ش می‌کنی یا ناقص رهاش می‌کنی چون یهو وسط مسیر دیگه میگی حال ندارم، نمیشه، نمی‌تونم، در حالی که باید بدونی بخشی از معنای جهاد و مبارزه دقیقا همین‌جاست و تو باید با این حس‌‌های اشتباهی که با هیچ منطق و استدالای سازگاری نداره و فقط یه وهم درونیِ که قوی شده ، مبارزه کنی و حس های واقعی از انجام تکالیف بسازی ، اینجاست که سختی‌ها شیرینی می‌سازه ، اشک خوب می‌سازه ، لبخند می‌سازه ، نشدنی‌ها شدن معنا میشه .. خدا آهسته و آروم برات لوازم توی حرکتِ تو رو هم فراهم می‌کنه .. ‌
گاهی بی‌حالی‌ها و تنبلی‌ها و خستگی‌ها از اشتباهاتِ قبلی‌ای هست که هنوز ادامه داره ، گاهی چون نمی‌دونیم ، نخوندیم، آگاهیِ کاری و وظیفه‌ای رو نداریم یا توش کوتاهی کردیم و تویِ جایی هستیم که نیاز‌مندی‌ِ اون جایگاه رو نداریم، اینجاست تنبلی و کم‌کاری و بی‌حالی و بهانه‌ها ساخته می‌شه .. می‌خوای طلبه باشی ، مهندس باشی ، دکتر باشی ، معلم باشی ، مداح باشی ، مسئول جایی باشی .. پس آهسته به دنبال راه جبران باش تا دیر نشده ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زخم‌هایی را می شناسیم که عمری‌ست گریه می‌کند و جز با جهاد و‌مقاومت و عمل درست و دقیق و مستمر ، آرام نمی‌شود ..
‌‌ می‌گفت می‌دانم یا من تنِ او را به آغوش می‌گیرم ، یا او ما را با تربت سرزمین خویش به آغوش می‌گیرد و این همان انا للهِ ماست.. ‌
خانه خلوت شده است ، دردهای‌م در کدام گوشه‌ی این خاطرات می‌تواند آرام شود .. ! همین‌جا بود که نیمه‌شب‌ها برای‌ش شعر می‌خواندم و او غرق در لبخند می‌شد و من ذوق می‌کردم .. ..
تارِ پودِ فرشِ عشق را میان قلب‌م با تمام ذرات وجودت ، لبخند‌ها و ذوق‌ها، مرهم گذاشتن بر زخم‌های تنم ، پرستاری‌ات از روح و‌ قلب‌م، بافته بودی .. حال آن فرشِ زیبا از حضورت میان روح‌م وجود دارد اما تو نیستی .. من به یک خیال از خاطرات‌مان با هم اشک می‌ریزم.. ‌
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
یک موزیک عالی از علیرضا قربانی.. برای رمضان . زین توبه که صد بار شکستم توبه! اللَهُمَّ اغفِر لِیَ ا
‌‌ ‌ روح میان حوادث و اتفاقات و اضطراب‌ها، طنینِ لحنِ موسیقیِ وحی را در کوچه‌های شهر خویش لمس می‌کند، وقتی امید را با حرکت و تلاش مستمر در مسیری که برای‌ش مجهول است، باغبانی می‌کند او یک حامل وحی است چون هنوز اعتماد دارد ..این یک ملاقات با طعم رطب‌هایی از گیسوانِ پریشانِ نخلستان نجف است، وقتی تلاش‌ها برای رسیدن به حضور خویش است، جوانه‌ها بوی عطر مادر را می‌دهد .. ‌
در خلوتی ناب به محضر خویش هم سری بزنید ، شاید مدت‌ها باشد از خویش خبر نداشته باشید ..
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
در خلوتی ناب به محضر خویش هم سری بزنید ، شاید مدت‌ها باشد از خویش خبر نداشته باشید ..
‌ من و دیگرانی وجود ندارد در مختصات الهی ، شاید هر وجودی محدودیت‌هایی داشته باشد اما انسان در مختصات الهی روح است ، روحی که بخش‌های پازل او را دغدغه‌های امام‌ش در دایره‌ی خلقت تشکیل می‌دهد. دیگران نیز همان بخشِ مجهولِ وجودش است که در تلاش‌های مستمر در مسیر کشف می‌شود .. شاید این خلوت ، قوی ترین ملاقات شما با خود‌تان باشد .. ‌
مادر‌، همیشه یه بوی عطر خواستنیِ خاصی میدن که هیچ وقت تکراری نمی‌شه ..
فانوسی که به شهر‌ وجودم هدیه کردی تا هم گرمابخشِ سرمایِ تنهاییِ میان مسیر باشد و هم چراغی برای صدای وحی‌ میانِ قلب‌م ، با اشتباهاتِ من بی‌رمق شده ، چگونه می‌توانم به حضورش گرمای‌ قبل را ببخشم .. ؟ وقتی که عمل‌م از خودم کوچک‌تر است، من محتاجِ کفایتِ تو برای تلاش‌های مستمر هستم ..
چرا من ایستاده‌ام به قبر حبیبم سلام می‌کنم و او جواب مرا نمی‌دهد..؟ اى دوست! چرا جواب ما را نمی‌دهى..؟ آیا چون از پیش ما رفتى، دوستى را فراموش کردى..؟ دیگر ما در دل تو جایى نداریم..؟
من گریه با حسرت خواهم کرد و نوحه گلوگیر خواهم نمود بر دوستی که راهی بلند رفته است. ای چشم .. ! احسان کن و به من یاری نما در گریه‌کردن که حزن من دائمی است و به دوست گریه می‌کند ..