eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(علیه السلام) با صدای جناب آقای : تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر یابن الحسن آجرکَ الله یا صاحب الزمان تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن زود بود از بهرِ تو، داغ پدر یابن الحسن ( بمیرم برات یا صاحب الزمان ، پنج سال بیشتر نداشتید آقا ، داغ بابا رو به دلتون گذاشتند ) قلب بابت از شرارِ زهرِ دشمن ، آب شد سوخت جسم و جانش از پا تا به سر ، یابن الحسن ( از همینجا یک کاروان دل بریم ، خانه امام عسکری ) طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد تو نگه کردی و او زد بال و پر ، یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر ، دیدم امام عسکری در بستر بیماری ، فرمود : برید پسرم مهدی رو خبر کنید ، بگید پسرم بیاد ، میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم ، یه آقازاده ی خوش سیمایی ، صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه ، مشغول عبادت خداست ... الهی ، یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه ؟ عرضه داشتم آقا جان ، حال امام عسکری منقلبه ، میگه تا بر پدر وارد شد ، نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد ، صدا زد : یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ إسْقِنِی الْمَاءَ پسرم مهدی جان ، جرعه آبی برام بیار بابا « فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی » من دیگه رفتنیم بابا ، دیگه بعد از من یتیم میشی بابا ، دیگه بعد از من غریب میشی بابا ، پسرم ، بعد از من سر به بیابون ها میزاری ، همه تنهات میگذارند ، خدا ميدونه ، خیلی سخته برا فرزندی ببینه ، جلو چشمانش بابا داره جان میده ، نتونه کاری کنه ، اما هر طوری بود لحظات آخر ، حضرت با دستان مبارک ، به پدر آب دادند ، نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند ، عرضه بداریم یا صاحب الزمان ، خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید ، پدر رو سیراب کردید ، پدرت لحظه های آخر عمر، آب از دست پاکتان نوشید ، اما یا صاحب الزمان ، میخوام بگم ، دم آخر پسر نداشت حسین ، آی کربلایی ها ، آماده ای بگم یا نه ؟ دم آخر پسر نداشت حسین ، تشنگی از گلویش می جوشید ، مردم ، من از شما سوال میکنم ، لحظات آخر ، پسران ابی عبدالله کجا بودند ؟ عزیزان ابی عبدالله کجا بودند ؟ سر بابا رو در آغوش بگیرند ؟ یک طرف علی اکبر ، با بدن قطعه قطعه ، روی زمین کربلا ، یک طرف دیگه هم امام سجاد ، از شدت بیماری ، با صورت به زمین افتاده ،نميتونه از جاش بلند شه ، لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله ، دید کسی نمیاد کنارش ، یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا ، یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه : « وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ » شمر روی سینه حسین ، خنجر برهنه کرده ، تسلای دل امام زمان ، ناله بزن یاحسین ... مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود تنها سلاح خواهرش " امّن يجيب " بود ... صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یَا مظلوم یااباعَبْدِ اللَّهِ
2. تسلیت یا حجت.mp3
10.97M
(علیه السلام) با صدای جناب آقای : تسلیت ای حجّتِ ثانی عشر یابن الحسن
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ،: یا صاحب الزمان"عج" تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟ تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟ در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم بگذار خاک پای تو را توتیا کنم امّید زندگانی من ، مهدی عزیز! من آمدم به درگه تو التجا کنم با این زبان الکن و این طبع نارسا هر جا روم برای ظهورت دعا کنم جبریل مفتخر به گدایی کوی توست لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم مولای مهربانم، ستاره ی تابان من دستان کوچکم را از دستان پر از مهر و عطوفتت جدا مکن...هرگز... ادرکنی مولای مهربان من سمانه هاشمی یا صاحب الزمان"عج" چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا، همدمی خار کجا سر عاشق شدنم، لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا هرکه را تو بپسندی بشود خادم تو خدمت عشق کجا، نوکر سربار کجا کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا، عبد گهنکار کجا شرمنده ام آقا جان... دلم تاب ندارد که سر راه نشینم...دیده به راهت نگرم تا تو بیایی... تو کجایی گل نرگس؟  من میایم مولای مهربانم...رخصت دیدار میدهی آقای خوبیها؟؟؟ سمانه هاشمی السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه گم گشته ام به اشک که پیدا کنم تو را دل شسته ام ز جان که تمنا کنم تو را چون باغ گل گشوده هزاران هزار چشم تا یک نظر به قامت رعنا کنم تو را گو از کدام کوچه کنی گه گهی عبور؟ کایم کنار راه و تماشا کنم تو را از آن رهی بیا که من افتاده ام به خاک تا سر نثار خاک کف پا کنم تو را ای ماه مصر یوسف بازار دل بیا تا کی نظر به دامن صحرا کنم تو را؟ یک شب اگر به ملک حجازم بود سفر پیدا کنار تربت زهرا"س" کنم تو را یا صاحب الزمان ادرکنی مولای مهربان من... سمانه هاشمی شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما کی قدم می نهی ای شاه به ویرانه ما ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم سر و سامان بده بر این دل دیوانه ما رفته ای پیشتر از این و یقین می بینیم میدهی رنگ غزلواره به افسانه ما جمعه ها جای تو خالی ست در این کنج خراب به کجا مانده ای ای دلبر جانانه ما؟ چشم بگشا و ببین در دل تاریک هنوز آب شوری ست ز غم، رزق فقیرانه ما راه عشاق تو پر سنگ و عطش، ای ساقی! شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما معصومه چابک🦋🦋🦋🦋🦋🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش (ع)🥀 🥀
*روضه جانسوز حضرت سیدالشهدا در شب جمعه😭😭😭* *👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️* *👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻* *لبها مُعطر است سلامٌ علی الحسین* *ساعاتِ آخر است سلامٌ علی الحسین* *این خاک رستخیزِ تمامِ مصایب است* *صحرای محشر است سلامٌ علی الحسین* *آن گلویی که بوسه زد بر آن پیغمبر* *فرداش خنجر است سلامٌ علی الحسین* *والعصر عصر اگر برسد چشمِ زینبش* *حیران یکسر است سلامٌ علی الحسین* *◾شبِ جمعه س شبِ زیارتی اباعبدالله ست، امشب بی بی فاطمه ی زهرا خودش میاد دست میکشه رو سرِ عزادارِ حسینش، اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد😭😭😭* *امان‌از دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد😭😭😭اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای لا حول ولای برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده😭😭😭یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی* *برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر* *بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر* *برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با ۱۲ ضربه ی شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب😭😭😭* *او می بُرید و من می بریدم* *او از حسین سر من از حسین دل* *یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب* *خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب* *علی لعنة اللهِ علی القوم الظالمین*
1.28M
روضه اجرا شده در شب جمعه بین الحرمین در کنار زائران کاروان سفینه النجات
. |⇦•نه تنها روزها... و کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها به مناسبت ۲۳ ربیع الاول ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم اجرا شده به نفس عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── خوشا به حال مردم قم، من میگم بارکَ الله به مردم قم، امروز تا با خبر شدند، حضرت معصومه داره میاد قم، کیلومترها راه اومدند بیرون قم، به استقبال خواهر امام رضا، گل آوردند، نقل و شیرینی آوردند، قربانی کردند، با سلام و صلوات، از دختر موسی بن جعفر و خواهر امام رضا، استقبال کردند ... یه بارکَ الله هم به مردم خراسان باید گفت، وقتی امام رضا تو‌خراسان از دنیا رفت، مردم خراسان همه اومدند، بدن امام رضا رو برداشتند، حتی زنهای نوقانی، اومدند به مرداشون گفتند، ما مَهریه هامون رو به شما می بخشیم، به ما باجازه بدید بریم تشیع جنازه این آقا، این آقا تو شهر ما غریبه، مادر نداره، خواهر نداره، ... حضرت معصومه را هم نگذاشتند غریب بمونه، هفده روز تو قم بود، قمی ها بهترین محل بی بی رو اسکان دادند، دورِ بی بی میگشتند، ... تو شهر غربت بود، اما نگذاشتند غریب بمونه ... اما مردم، من یه خانمی رو سراغ دارم، تو شهر خودش غریب بود، توو محله خودش غریب بود، تو مدینه غریب بود فاطمه، این روزها بیماره،بستریه، اما کسی ملاقاتش نمیاد، ... معمولا کسی که مریضه، توو بستره، نگاهش به در هست، ببینه کی ملاقاتش می آد ؟ این روزها سلمان اومد ملاقات بی بی، ... بی بی بهش گلایه کرد، فرمود : سلمان تو هم دیگه بعد بابا سراغ مارو نمیگیری ؟ چه عجب به ما سری زدی سلمان ؟ بی بی جانم ، بی بی جانم ... نه تنها روزها کَس دیدن زهرا نمی آید که بر دیدار چشمش خواب هم شبها نمی آید شاعر ✍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک ... اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خدا داند دلم خون گریه می کرد به حالم دشت و هامون گریه می کرد *خدا ان شاءالله هیچ مردی به چه کنم چه کنم‌نندازه صدا زد اسما توآب بریز میخوام‌بدن محبوبم و غسل بدم..اون روز امیرالمومنین فرمود به بچه ها گریه نکن به توکه نمیگم هرجور دوست داری گریه کن* ندیدم زخم پهلو را در آن شب  ولی دیدم کفن خون گریه می کند شب آمد بر سرت تنها نشستم زپا افتاده و در خود شکستم برای مرگ من پس باشد این داغ که من با دست خود چشم  تو بستم  *امروز برا مادری گریه کن که وقتی گریه کرد اومدن گفتن علی به زهرا بگو یاشب گریه کنه یا روز.. بابا آدم مادرش مریض میشه تا یه ناله میزنه همسایه ها درمیزنن، میگن کمک نمیخوای مادرم ما نیمه شب میگفت: آخ پهلوم آخ بازوم مردم گله گی کردن امروز تو دادبزن آخ مادر...* *اجازه میدی یاامام رضا یه جمله بگم ان شاءالله بخونن وگریه کنیم همیشه یه پدر میخواد کاری کنه خونواده رو به پسر بزرگش میسپره.صدازد: حسن جان توبایدحسین آروم کنی توباید زینب آروم کنی.وقتی مادرمیخوایم دفن کنیم نباید بلند گریه کنی.وسطای کوچه علی همچین که زهرا رو بغل گرفته یه وقت شنید پشت سرش آقازاده داره داد میزنه برگشت دید حسن داره گریه میکنه گفت :پسرم چرا داد میزنی توباید خواهرت آروم کنی گفت آخه بابا همین جا بود نامرد یه کاری کرد بگم‌یانه؟ یه کاری کرد مادرم دور خودش میگشت* ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
. 📋آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت (ع) ..................................................... آنکه تقدیر مرا یک عمر پشت در نوشت... نام من را بین مهمان‌های تو آخر نوشت .(آخه من کجا !شما کجا مولا !). دیشب از بس گریه کردم صبح تحویلم گرفت دعوت من را برای این دو چشم تر نوشت .(ما عمریه سر سفره شما نون می‌خوریم ، از صدقه سر شماست نفس می‌کشیم. یوسف نبی رو بردن زندان ، جبرائیل نازل شد ، یوسف ؛ خدا سلام می‌رسونه میگه کی تورو زیباترین خلق قرارداد ؟ یوسف سریع گردنشو گذاشت رو خاک عرضه داشت سلام منو به محبوبم برسون بگو من هرچی دارم از تو ، چیزی از خودم ندارم . پرسید یوسف کی محبت تو رو بیشتر از برادرات تو دل بابات گذاشت حضرت یعقوب؟ دوباره گونه رو خاک گذاشت خاکساری کرد عرضه داشت محضر خدا ؛ من هرچی دارم از توئه ، یوسف کسی نیست . جبرائیل پرسید یوسف کی از دل چاه نجاتت داد تو امیدی به زندگی نداشتی؟ مجدد خم شد گونه رو خاک گذاشت عرضه داشت یوسف هرچی داره از خدا داره من چیزی از خودم ندارم . یوسف پس چرا از غیر خدا کمک خواستی؟ صورت به خاک گذاشت دیگه سرشو بالا نیاورد ؛ این عقوبت زندان واسه اینه که یه لحظه حواست پرت شد ، شروع کرد گریه کردن بیشتر و خدا را قسم داد به اون دعایی که بهش یاد دادن. این روایت امام صادق (ع) فرمود :«اون شیعه پرسید آقا اگر ما تمام عمرمون اشتباه بود همه چیزو از جانب خودمون می‌دونستیم ، اگه ما این اشتباه و کردیم چه دعایی کنیم ؟ آقا فرمود دعا رو ، بعد قسم‌ها رو به حق آقا رسول الله (ص) ، آقا امیرالمومنین (ع) ، خانم فاطمه زهرا (س) آقا امام حسن مجتبی (ع) و آقا اباعبدالله الحسین (ع). داد. » آقا ما هرچی نفسم می‌کشیم ، روزی هم می‌خوریم ، نون سفره‌مون هم از شما داریم.). جای نان می‌خواستم قدری تماشایش کنم حیف باشد محضر صاحب کرم از زر نوشت هرقدَر من معصیت کردم به روی من نزد .(نه که نتونست نه که به روم نزد!). قصه‌ام را تا ابد در خانه‌ی دلبر نوشت به من بی آبرو چه آبرویی داده است من بدی کردم ولی او صورت دیگر نوشت دست من را داد در دست علی مرتضی بعد ازآن نام مرا در دفترش قنبر نوشت یک علی گفتم تمام سیئاتم پاک شد سرنوشتم را خداوندِ علی، از سر نوشت آخر خط بودم و زهرا به فریادم رسید .(آروم آروم داره بوی فاطمیه میاد خانوم ، آی مادر غریبم ). بعد ازآن بخت مرا از هرکسی بهتر نوشت کل دارایی من این است... عشقم به حسین! بین ثروتمندها اسم مرا مادر نوشت چشم وا کردم که دیدم ناگهان در هیأتم... دست زهرا در حسینیه مرا نوکر نوشت از همان‌موقع چه کیفی می‌کنم من با حسین! .(منه بی سرو پا کجا ! اسم اربابم کجا؟). شرح آن‌ را باید از امروز تا محشر نوشت چند وقتی می‌شود دور از تو ماندم، وای من فطرست‌ را دست تقدیر عاقبت بی پر نوشت ای فدای اسم شیرینت «حسین جان» کز ازل حق به تقدیر گلویت کندی خنجر نوشت نیزه‌ها روی تنت یکجور رفته کج شده مزد "هَل مِن ناصرت" را با سنان لشکر نوشت شمر روی سینه‌ات مشغول ذبحت بود آه... قاتلت را مقتل اما، غُصه‌ی معجر نوشت شاعر : ✍ .............................................. 📋 جای بارون میبینی از آسمون نیزه داره میباره ..................................................... .(بند اول). جای بارون میبینی از آسمون نیزه داره میباره هرکی از راه میرسه هرچی داره توی تنت میکاره یه مسلمونم نبود پیکرتو از زیر پا برداره سر خونی تو رو سنان داره رو نیزه ها میذاره صدات میکنم سرت رو نیزه تنت رو خاکه نگات میکنم یه لحظه شاید ببینی تا که اسیر شدیم غروب نرسیده و پیر شدیم اسیر شدیم با شمر و خولی هم مسیر شدیم اسیر شدیم از این دنیا بعد تو سیر شدیم واویلا علی الحسین و علیک الزینب .(بند دوم). انقد از مال حرام شکماشون پر شد تورو نشناختن بدن بی سر تو جلو چشام روی زمین انداختن چشم مرکباشونو بسته بودن روی تنت میتاختن سر پیری میبنی چه روزگاری واسه زینب ساختن تموم شد حسین تو رفتی حالا منو نبردی غروب شد حسین ندیدی مارو؟ به کی سپردی غریب شدیم بی یار و یاور و حبیب شدیم غریب شدیم همکلامِ با نانجیب شدیم غریب شدیم از آغوش تو بی نصیب شدیم واویلا علی الحسین و علیک الزینب .............................................. حاج مسعود پیرایش 👇