eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
◾روضۂ دفتری اول ماه صفر◾ بهمراه مرثیه محلی سوزناک😭😭 👈🏻خادمۂ گروه: خ علیمحمدی✍🏻 دلبرم یوسف زهراست خدا میداند یادش آرامش دلهاست خدامیداند علت غیبت او هست گناه من وتو خون جگر از گُنه ماست خدا میداند بر عطا وکرمش جن ومَلَک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا میداند همه دنبال زر وسیم گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا میداند اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ ◾الان کجای عالم شرف حضور داری آقاجان؟ کجا داری نماز میخوانی؟ کجا داری گریه می کنی؟😭😭😭 کجای عالم داری برای ما دعا می کنی؟ کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن ،سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اُسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن (خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟😭😭😭(الله اکبر) یه نگاه مظلومانه ای کرد ،خدایا این بچه ها که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ،همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن، آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ...روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم😭😭😭 عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سرِ از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن، یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما😭😭😭این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن یه جمله فقط این خانمو آوردن تو مجلس شراب😭😭😭 آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله سلام و تسلیت خالصانه ما را الساعه به محضر نورانیش برسان به دعای مستجابش حُسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما .... مرثیه محلی 👇🏻👇🏻👇🏻 عزیزُم وُ غمِ مرگت برارُم بیابون پرورُم کرد وُ هوای مرگ بی بال و پَرُم کرد عزیزُم به مو گفتی صبوری کن صبوری صبوری که چه خاکی بر سرُم کرد عزیزُم وُ هر کی نَمُرده ازش براری ایشالا که نمیرا وُ چراغ دلش با که به سایه ش نشینا عزیزُم وُ مزنید یتیمونه برارم که خودُم بِبینُم وُ داغِ برارُم به دلمه تا روزی که میرُم عزیزُم دایه دایه وُ اَ مدینه بیوکه گُلزارُم خزونه وُ بعد حسین برارُم زندگی بر مو حرومه عزیزُم وُ گر صبر کُردُم ای دایه تو بیدی به کنارُم وُ حالا بی حسینُم مو چطور بنارُم وُ ای روزگار اَ ایی دلِ سُختم چه مُخاسی وُ بردی برارُم حسین جاش غصه کاشتی
تمام‌اشکهایم‌نذرفرجت‌یابن‌الحسن‌آقاجانم 😭 السلام علیکم یااهل بیت النبوه السلام علیک یا اباعبدالله آقاجان بفدای چشمان خونبارت صباحاومسا...اذن‌میفرماییدباشماهم ناله شیم یابن الحسن 😭 هرجاسخن اززینب ودروازهء شام است😭😭 ساکت به تماشامنشینید،حرام است😭😭 رسیده روضه به بازار شام واویلا😭😭 تمام مرثیه در یک کلام واویلا😭😭 یه اشاره کوچیک به مصیبت اعظم شام والتماس دعای فرج وانتقام ان شاءالله 😭 و بر درشهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند😭گرسنه و تشنه😭😭 تا شهر را باهر حُلّى و زيورى و زينتى آزین‌ بستند،قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند..در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد وزن ورقاصه با ساز وآواز...😭😭 الله اکبر...😭😭😭 اما مابقی تماشاچی ها،هم دست خالی نبودن😭هرکی هرچیزی که تونست برداشت😭سنگ و...یه تعداد هم کار روبه جایی رسوندن رفتن از تنورهاشون زغالهای داغ برداشتن😭روی بامهارفتن که برسر اسرا بریزن😭😭امانگم این زغالها داغ باگردن در غل وزنجیرامام سجاد چه کرد😭😭نگم این زغالهای داغ،با سروموهای اطفال و زنان دست بسته...!! چه کرد😭😭یاحسین😭😭😭😭 بانیزه هامیرقصیدن😭😭گاهی این سرهای بریده به زیر دست و پا....😭😭😭😭یازهرااا 😭😭😭😭 چه کردن با بددهنی ها...😭😭😭 دم دروازه‌ی ساعات خدا رحم کند😭😭 به دلِ عمه‌ی سادات خدا رحم کند😭😭 محملم پرده ندارد مددی یا ستّار😭😭 حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند😭😭 چشم من تارشده،یاتوبه هم ریخته ای😭😭 گریه داراست ملاقات،خدارحم کند😭😭 کو علمدارحرم؟آبرویم درخطراست😭😭 وسط این همه الوات خدارحم کند😭😭 حسین...😭😭😭😭 سربازار به انگشتْ نشانم دادند😭😭 ردشدم باچه مکافات خدارحم کند😭😭 سرت ازنیزه زمین خورد دلم ریخت حسین😭😭😭 زیرپارفتی؟به لب هات خدا رحم کند😭😭😭 نیزه نیزه شده ازبس گلوی پاره ی تو😭😭😭 گم شدی بین جراحات خدا رحم کند😭😭😭 چانه می‌زد سرگهواره یکی پیش رباب😭😭😭 بهر تسکین مصیبات خدا رحم کند😭😭😭😭 ای وای حسین جااانم 😭😭😭😭😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین 🤲😭 الهی بحرمت قلبهای سوخته بی بی زینب جان واسرای مظلوم کربلا،عجل لولیک الفرج 🤲😭😭😭😭😭
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت رقیه (ع) سوم محرم بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا(س) انشاالله به آبروی نازدانه ابا عبدالله حضرت رقیه درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله همه اموات فیض ببرند 🔸طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد 🔸قد خم دست به دیوار شدن هم دارد 🔸تا صدای لبت آمد لبم از خواب پرید 🔸سر تو ارزش بیدار شدن هم دارد 🔸عقب افتادن این چند شب از عاطفه ات 🔸این همه بوسه بدهکار شدن هم دارد 🔸بی سبب نیست که با دست به دنبال توام 🔸چشم خون لخته شده تار شدن هم دارد 🔸دخترت نیستم از طشت رهایت نکنم 🔸دختر شاه فداکار شدن هم دارد 🔸معجری را که تو از مکه خریدی بردند 🔸موی آشفته گرفتار شدن هم دارد ⏪عزاداران شب سوم محرم می دونم گرفتاری مریض داری حاجت داری امشب دامن سه ساله امام حسینو بگیر با آن دستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی را باز می کنه امشب امام حسینو به صورت سیلی خورده دخترش قسم بده بگو آقاجان به امیدی آمدیم دیگه دست خالی ردمان نکنی حالا دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه ساله ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . 🔻دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن 🔻عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچه کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد : چه بلایی سرت آوردن...بابا. 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم.... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده.. اما میخام بگم. بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن. اما به منم تازیانه زدن 🔸مرا باشد نشان از تازیانه.. بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا حسین آرام جانم..حسین روح وروانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۳/۷
بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ اللهم کن لویک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولی و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمطعه فیها طویلا یا صاحب الزمان دیدن روی شما کاش میسّر می شد شام هجران شما کاش که آخر می شد بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند کاش این فاصله با آمدنت سر می شد یا صاحب الزمان لذات جهان را که بقا نیست به چه ارزد ؟ دل را که در آن مهر خدا نیست به چه ارزد؟ صد کاخ بسازی تو ز جور و ستم خویش مالی که در او شرط رضا نیست. به چه ارزد ؟
چشم سرت و ببند بیا با چشم دل بریم در خونه مادر پهلو شکسته صلی الله علیک یا فاطمةُ الزَّهرَاءُ  یا بنتَ محمدٍ یا قرَّةَ عینِ الرَّسول  یا سیدتنا و موْلاتنا إنا توَجهنا وَ استشفعنا وَ توَسلنا بکِ إلى اللَّه و قدَّمناک بین یدیْ حاجاتنا  یا وَجیهةً عندَ اللَّه اشفعی لنا عندالله. مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم همه ي زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم داغي و تيزي مسمار اذيّت ميكرد تا كه برخاست ز جا عرش خدا ريخت بهم بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد سلسله ي آل عبا ریخت بهم رويِ او ريخت بهم پهلويِ او ريخت بهم دهنش غرق به خون گشت و صدا ريخت بهم حالا که حرف از بی بی زهرا اومد،،، حیفه روضه مادر خونده نشه،،، متوسل میشیم به مادرمون زهرا،،، اموات فیض ببرن،،، همون مادری که پهلو ش و شکستن،،، همون مادری که پشت در سوخت،،، آخه بی بی زهرا کجا،،، میخ در کجا،،، دلامونو ببریم مدینه.. امروز اونایی که مادر ندارن... اونایی که صورت مادراشونو رو خاک غربت گذاشتن... اونایی که دلتنگ مادر شدن... ناله کنن،،، ضجه بزنن،،، قربون غمهای دلت،،، بی بی جان،،، بعد از اینکه مادرمون زهرا رو بین درو دیوار،،، پهلوش و شکستن،،، مادر ما پشت در سوخت،،، مادر جوان مارو به شهادت رسوندن،،، کیا دوست دارن با پای ول برن مدینه،،، بسم الله،،، ☇دوست دارم یه شب برم ☇مدینه و زار بزنم ☇کنج خلوت بقیع ☇سر روی دیوار بزارم دلتو ببر بقیع،،، کنار مزار مادرمون زهرا،،، ☇یاد غمهای بی‌بی ☇که وسعتش یه عالمه ☇چی بگم عالم برای ☇غمای بی‌بی کمه مولا علی،،، زهراش و به سختی غسل داد،،، یکی یکی بندای کفن و داره میبنده،،، آی حاجت دارا،،، داغ دیده ها،،، آی مادر از دست داده ها،،، دلش نیومد بند آخر کفن و ببنده،،، آی اونایی که مادر از دست دادین... نمیدونم لحظه جون دادن مادر،،، کنارش بودی یا نه... نمیدونم لحظه آخر چجوری با مادرت وداع کردی... مولا علی یه طرف کفن و بست،،، هی برمی گشت یه نگاهی به صورت زهرا... میدونی چی میگفت...؟ 🍁شب دامادیم کی باورم بود 🍁که من روزی عزادار تو باشم زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم... خودم کفنت کنم.... ⏪کجا دیدی یه مادر جوان از دنیا بره... نیمه شب تشیع بشه... اما بچه هاش نتونن بلند بلند گریه کنن... نتونن بلند مادر مادر بگن... جنازه مادر رو دارن میبرن،،، اما بی بی زینب سه چهار ساله،،، چادر نماز مادرش و سرش کرده،،، داره مادر مادر میگه،،، داره مادر رو بدرقه میکنه،،، میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا قضیه برعکس شد،،، چرا؟ آخه رسمه ،،،دختر عروس میشه،،، مادر بدرقه اش میکنه،،، اما بمیرم ،،،تو دل شب،،، بی بی زینب جنازه مادرو بدرقه میکنه،،، یه جمله دیگه و عرضم تمام،،، تو مدینه بی بی زینب سه چهار ساله،،، وقتی بهونه مادر و گرفت... مطمئنم کسی به صورت بی بی زینب،،، سیلی و تازیانه نزد،،، اما دلا بسوزه،،، برا بچه های ابی عبدالله،،، هر وقت میگفتن بابامونو میخوایم،،، با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن،،، طفلان ابی عبدالله رو ،،، با ضرب سیلی و تازیانه،،، از بدن بابا جدا کردن،،، آخه داغ بابا،،، آتیش میزنه قلب آدمو،،، همه ی وجود یه دختر باباشه،،، الهی بمیرم،،، برا غربتت حسین جان،،، خیلی سخته یه دختر،،، بدن بی سر باباشو ببینه،،، اما،،، ای داد بی داد،،، ای داد بی داد،،، یه جایی هم تو خرابه های شام،،، بی بی رقیه،،، هی بهونه ی بابا رو میگرفت،،، هر کاری کردن،،، این دختر آروم نشد،،، اینقدر گریه کرد،،، آخه رسمه،،، بچه که گریه میکنه،،، براش عروسک میبرن،،، نوازشش میکنن،،، اما نانجیب دستور داد،،، سربریده ی باباشو براش ببرین،،، با همون دستای کوچیکش،،، سر بابا رو به سینه گذاشت،،، داره با سر بریده درد دل میکنه،،، 🌴با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو 🌴عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو هی میگه بابای خوبم،،، بابای مهربونم،،، کی رگای گردنتو بریده،،، سر و صورتت و خونی و خاکستری کرده،،، صدا زد باباجون ببین حالا شبیه مادرت زهرا شدم😭😭 چرا؟ آخه شنیدم مادرت کتک خورده بابا،،، منم تازیانه و سیلی خوردم😭😭 شنیدم مادرت پشت در سوخت 😭😭 منم سوختم بابا ای داد بی داد،،، 🔸یتیمی درد بی درمام یتیمی 🔸یتیمی خواری دوران یتیمی ♦الهی طفل بی بابا نباشد ♦اگر باشد کتک خورده نباشد هر کجا نشسته ای چند مرتبه از سویدای دلت بلند بگو یا حسین،،،
4.7M
روضه حضرت زهرا س و گریز به روضه حضرت رقیه س
امام حسن مجتبی علیه السلام مثل خورشید بود می‌تابید کرمش می گرفت عالم را بخشش‌اش بی کران‌تر از دریا غرق می کرد هرچه حاتم را *امشب مادرش ایستاده .. امشب هر چی حسن حسن بگیم مادرش میگه جانم حسن .. حسن جان .. * سبط اکبر ، امید پیغمبر نور چشمان حضرت حیدر تکیه گاه غریبیِ مادر مجتبی بود نسل آدم را یاد آن روزها که می‌افتاد یاد کوچه .. مغیره .. تنهایی چشم‌هایش به رنگ خون می شد جوششی می گرفت زمزم را .. *من با مادرم تنها بودم‌ .. دستِ مادرم رو گرفته بودم .. غریب اونیِ که همدم اشک و آهِ دیده که مادرش تو کوچه بی پناهِ ..‌ حسن جان .. حسن جان ..* بعدِ مادر کنار بابا بود همه جا غمگسار بابا بود بارِ دیگر شکست وقتی دید تیغ مسمومِ إبن ملجم را *امیرالمومنینُ آوردن صحن مسجد کوفه .. سر رو بر دامن پسر گذاشته ، امیرالمومنین از حال رفته .. قطرات اشک حسن بن علی بر روی صورت بابا نشست یه وقت علی چشما رو باز کرد .. پسرم چرا گریه میکنی؟! عرضه داشت پدر کمرم رو شکستی ..* بعدِ مادر کنار بابا بود همه جا غمگسار بابا بود بارِ دیگر شکست وقتی دید تیغ مسمومِ إبن ملجم را بعد بابا غریب شد مولا دشمنش زخم‌ها به قلبش زد دوستداران بی بصیرت هم هی نمک می زدند زخمش را مرد وقتی دلش پُر از غم شد می‌رود خانه پیشِ همسر تا با کمی همدلی و همدردی ببرد خاطراتِ آن غم را آه! مظلوم باشد آن مردی که پس از غصه هایِ پی در پی می رود خانه تازه می بیند غصّه های تمام عالم را کاش زینب بیاوری طشتی جگرم خون شده است می سوزد *جناده میگه وارد شدم دیدم طشت مقابلشه .. لخته هایِ خون داخل طشت می ریزه .. رفتم جلو گفتم آقا منو موعظه کن .. فرمود: *یا جُنادَه! اِستَعِدَّ لِسَفَرِک..* ای جناده برا سفر آخرت آماده شو.. *وَ حَصِّل زادکَ قَبلَ حلولِ اَجَلِک.‌.* قبل از اینکه مرگ فرا برسه توشه فراهم کن .. *یا جناده هوَاعلَم اَنَّ تطلُبُ الدُّنیا یَطلُبُک..* تو در پی دنیایی مرگ در قفای توست .. ای جناده ” *وَاعْلَمْ اَنَّ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ وَ فیِ الشُّبَهاتِ عِتابٌ..* میگه یه وقت روی مبارکش به کبودی گرایش پیدا کرد .. اینجا برادرش وارد شد ..* کاش زینب بیاوری طشتی جگرم خون شده است می سوزد از نگاهت به طشت می خوانم روضه های سرِ محرّم را .. من غریبم ولی برادر جان هیچ روزی شبیه روز تو نیست *اومد بین دیدگانِ برادر رو بوسه زد ، شروع کرد های های گریه کردن .. حسینم چرا گریه می کنی؟! عرضه داشت *اَبکی لِما یُصنَعُ بِک..* فرمود از این منظره ای که میبینم گریه می کنم.. فرمود گریه نکن چیزی نشده.. *الذی یؤتی الی سَمٌّ یَدُسُّ الی فَاقتَلُ به..* فقط به من سم دادند چیزی نشده.. *و لکن لا یوم کیومک یا اباعبدالله..* روزی مثل روز تو نیست .. حسینم گریه نکن .. حسینم! سی هزار نفر دورت رو می گیرن ، همه شون ادعا می کنند ما امت پیغمبریم.. حسینم! حرمتت رو میشکنن .. بار و بُنه ت رو به غارت می برن .. بعد فرمودند همه برات گریه می کنند حتی *وُحوشِ فی الفَلوات… والحیتان فی البحار..* گرگایِ بیابونم برات گریه می کنند.. (من یه دونه شو بگم…) زینب از خیمه ها بیرون آمد دید عمرسعد ایستاده نگاه میکنه.. *والدُّموع یَسیلُ علی خَدّیه..* اشک چشمش روانه شده .. نامرد دارن برادر منو میکشن داری گریه میکنی ..؟! یه عده گرگ هم داشتن قتلگاه قطعه قطعه ش می کردن .. حسین ..*
روضه امام حسن گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روایت داریم هر شب جمعه که ابی عبدالله مدینه بود … کنار قبرستان بقیع زیارت برادرش امام حسن می رفت… چه امام حسنی قربونش برم .. چشمی که برا غربت امام حسن گریان باشه، گریان وارد محشر نمیشه … الهی بمیرم براش … مگه میشه اینقدر کسی غریب باشه ؟ حتی دوستانش وقتی بِهش سلام میکردن میگفتن: “اَلسلامُ علیک یا مُذِّلَ المؤمنین” غصه، مظلومیت، همین بس این همه سال بعد امیرالمؤمنین می نشست پایِ منبرا… خطبای ملعون، روی منبر می رفتن مولا علی رو لعن می کردن، دشنام می دادن ، بی ادبی می کردن … فقط نوشتن یه جا امام حسن از جا بلند شد دیگه طاقت نیاورد، وقتی مُغیرۀ ملعون رفت بالای منبر .. تا اومد بی ادبی کنه امام حسن بلند شد فرمود : نانجیب تو دیگه بنشین گمان میکنی من از یادم رفته، اون روز تو کوچه با مادرم چه کردی؟ اون صحابی آقا رو دید گفت: آقا من باباتون رو هم توی این سن دیدم اینقدر سر و روش سفید نشده بود که سر و روی شما اینقدر سفید شده؟ حضرت فرمود : آن چیزی که من دیدم اگه بابام هم دیده بود بدتر از این روز من می شد… حالا میخوام از اون روز امام حسن برات بگم:…* بی تاب و تبِ خسته حالی بود سخت گیرِ شکسته بالی بود چادرش بین کوچه، پا خور شد بسکه از غم قدش هِلالی بود با مادرم رفتیم مسجد رسول الله جای بابا چقدر خالی بود از دل آهی کشید و با گریه خطبه هایش همه سئوالی بود نفسش بارِ لخته ی خون داشت سوزِ آهش در آن حوالی بود خطبه اش جاودانه بر می گشت با قباله به خانه بر می گشت آه! ظلم سقیفه بی حد شد غیرتیان! راه کوچه به آیینه سد شد همۀ نور و چنگِ تاریکی اتفاقی که باب خواهد شد ضربِ دست چپش زبان زَد بود زدنِ سیلی اش زبان زَد شد هر قدر روی پا پریدم باز دستِ سنگینش از سرم رد شد بعد از آن راه خانه تا مسجد طولِ یک خطِ سرخ مُمتد شد آنقدر به غرور من برخورد حسنش کاش از غمش می مُرد *تا همین جا هم بسه، اما شبِ امام حسن ان شاءالله حقش رو ادا کنیم…* چه بگویم که زار و مضطر گشت قد کمان بود و قد کمان تر گشت در مسیرِ عبورِ عابرها ریخت نیلوفری که پرپر شد “فَرَفَسَها بِرِجلِهِ…” ای وای آنقدر دورِخویش مادر گشت هر قدم چشم او سیاهی رفت وسط کوچه موقع برگشت زخم هایش دوباره سر وا کرد مرگ خود از خدا تمنا کرد *برای این روضه بهترین روضه همون روضه ای است که خودِ امام حسن در عالم رؤیا به عَبدُالزَهرا فرمود: عَبدُالزهرا! اگه میخوای روضه ی ما رو بخونی این طوری که من میگم بخون: روضه ی ما اهل بیت اون ساعتی بود که دستم توی دستِ مادرم بود..خوشحال از مسجد داشتم برمی گشتم ..یه وقت نانجیب اومد جلو راهمون رو سد کرد … عَبدُالزَهرا یه ضربه به مادرم زد اما دو گونۀ مادرم کبود شد…
❣﷽❣ ⚫️ ⚫️ (4) 🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات 🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات 🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام 🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات (دعای فرج) ◽️ ◽️ ◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه ◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه ◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو ◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه ◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت ◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه ⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند.. سه ساله ی حسین باب الحوایجه... ⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا می‌گفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید.. میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم.. دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری (گفت بابامه... چی شده) گفتم جنازه شو پیدا کردن می‌خوان پنج‌شنبه ظهر بیارن .. (میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید) میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟ خانم های داغ دیده منو ببخشین .. اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند .. (گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمی‌تونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون می‌خوام.) قبول کردیم گفتیم حتما سری داره.. میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس.. تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن.. ( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟ اون روز اومدیم خبری نبود رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره.. گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه) گفت تو رو خدا بابامو نبرید.. من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد... بابامو بیارید داخل.. (میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس) ⬆️(اوج) هی ناله میکرد می‌گفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه.. 🏴امان امان دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین.. قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود.. تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن.. (آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن) با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت ▫️عمه بیا گمشده پیدا شده ▫️کنج خرابه شب یلدا شده2 (اوج)آخ.. ▪️مونس شامو سحرم آمد ▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد ▪️کودکان آیید مهمان دارم ▪️با سر بابا گرم دیدارم ▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد ▪️با سر بابا راز دل گویم ▪️باگلاب اشک روی اوشویم ▪️جان من بود و در برم آمد ▪️پدرم آمد پدرم آمد2 ⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان.. صدا زد بابا.. بابا.. بابا... هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب می‌گرفتم می‌گفت بابات سفر رفته .. بابا خوش اومدی بابا .. (بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. ) بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا.. (اوج) آخ بابا .. پاشو بابا... پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا.. بابا عمه مو سیلی زدند بابا.. سکینه رو سیلی زدند بابا.. خیمه هامونو آتش کشیدند بابا.. ➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند باب الحوائجه ها) همینطور با بابا درد دل میکرد.. ⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا... شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا... گفت.. ➖ای ماه کمان ابرویم ➖من با تو سخن میگویم ➖ای روی تو قرص ماهم ➖ای گرمی اشک و آهم ➖امشب سر پر خون تو ➖گردیده زیارت گاهم ➖من از لبت بوسه بگیرم ➖دورت بگردمو بمیرم2 ✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت.. ⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد .. (گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده) اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد.. رقیه یه طرف افتاد.. ◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین .. حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه.. ( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱) وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
5. دلم چون آهو.mp3
2.71M
( سلام الله علیها ) دلم چون آهو از وحشت رمیده به شامِ زلف من سر زد سپیده ... دلم تنگِ ، صدایِ توست « بابا » سخن گو با من از « حلق بُریده ... » ؟ خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است چرا خونین شده لبهای خشکت ؟ همه تقصیرِ چوب خیزران است ... اما یک وقت عمّه ی سادات ، نگاه کرد دید ، سرِ بریده ، یه طرف افتاده ، رقیه یه طرف افتاده ... وقتی این سه ساله را درون خاک گذاشتند ، زینب یه نگاه کرد ، دید اُمّ ِکلثوم ، داره بلند بلند گریه میکنه ... صدا زد : خواهرم ، تو باید بچه های دیگر را ساکت کنی ، چرا بلند بلند گریه میکنی ؟ صدا زد خواهرم زینب ، آخه هنوز صدای ناله هاش توو گوشمه ...
🕊﷽🕊 🍂 1 🎋 1 ✨برحسن سبط مصطفی صلوات ✨به گل باغ مرتضی صلوات ✨به جگر گوشهٔ حبیبهٔ حق ✨به گل روی مجتبی صلوات (دعای سلامتی امام زمان/ دعای فرج) 💥💥ا_حجة_الله_علی_خلقه_یاسیدنا... 🌾مرغ دل من گشته گرفتار بقیع 🌾قربان بقیعُ اشک زُوّار بقیع 🌾شبها که در بقیع را میبندند 🌾من گریه کنم به پشت دیوار بقیع ⬅️دلها را ببریم مدینه کنار قبرستان بقیع.... کنار اون قبری که بی شمع و چراغه... زائر نداره.... بارگاه ندارد ....آقام غریبه... غریبه... غریبه.... رسول خدا فرمود : به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه می کنند ..... فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور محشر نمیشه.... ↙️حالا چشم سرتو ببند، چشم دلتو باز کن بریم مدینه... 🔹 دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔹زائر آن شکسته سینه باشم 🔹 دلم میخواد یه شب بقیع بشینم 🔹 آخ قبر غریبِ حسنو ببینم 🌐 اما بگم چه کردند با این امام مظلوم تو مدینه ... آی حاجت دارا...آی جوون دارا... آی ناله دارا.... آی غریب نوازا.... ⬅️ آقا روزه بود موقع افطار همسرش جعده رو صدا زد آب طلبید... تا آبُ نوشید فرمود انا لله و انا الیه راجعون..... 🌐 هر مردی از دردی داشته باشه تو خونه به اول کسی که میگه همسرشه،،، اما من بمیرم امام مجتبی تو خونش هم غریب بود محرم نداشت.... صدا زد آخ حالا که مادر ندارم همسرم دشمنمه،،، صدا زد کنیزا برید به خواهرم زینب بگین بیاد... 💥... 💥.... چه خون شد دل زینب ⬅️دلا بسوزه برا اون لحظه ای که... تا خبر به زینب دادن، زینب بیا بی برادر شدی.... الهی نبینی داغ برادرُ... الهی نبینی اونچه که زینب دید... (اومد کنار بستر برادر.... شروع کرد گریه کردن) زینب بمیره حسنشو تو بستر نبینه... امان امان.. صدا زد زینب جان گریه نکن خواهر،، برو حسینمو خبر کن... یه وقت دیدن زینب داره تو کوچه های بنی هاشم میدوه..... صدامیزنه عباسم بیا... عون بیا... جعفر بیا.. آخ حسینم بیا (چه خبر شده خواهر) آخ بیاید حسنم داره جون می ده... (الهی این لحظه رو نبینی به خدا خیلی سخته) ⬅️ همه اومدن کنار بستر امام حسن همه دارن گریه میکنن همه دارن ناله می‌کنند .... امام حسین تا برادرو تو اون حال دید شروع کرد گریه کردن... ⬇️ امام حسن یه لحظه چشم شو باز کرد، دید امام حسین داره گریه می کنه.... صدا زد حسین جان داداش،،، چرا گریه می کنی،،، شاید گقته باشه... داداش تو رو به این حال می بینم گریه می کنم.... دارم میبینم بی برادر میشم گریه می کنم.... داغ بی برادری برام سنگینه دارم گریه می کنم... یه وقت صدا زد حسین جان داداش.... گریه نکن داداش.... گریه نکن حسین جان.. 💥عالم برا حسین گریه کنه حسین گریه نکنه... ⬅️(داداش اگرچه منو با زهر مسموم کردند اما حسین جان تو خونه خودم هستم دارم جون میدم،،، الان آب طلب کنم بهم شیر تعارف می کنند... همه کنار بسترم جمعند خواهرم هستش، برادرم هستش،،، اما حسین جان 💥💥 حسین جان روزی میاد روز عاشورا.... دشمن دورت حلقه میزنه حسین جان... داداش لب تشنه شهیدت می کنند... سر تو بالای نی میبرن.... امان امان ⬅️ یه مرتبه صدا زد خواهرم زینب... خواهر طشتی برام بیار خواهر.. میگن اینجا بی‌بی خوشحال شد .. گفت الان حسنم زهرو بر میگردونه... حالش بهتر میشه... اما یه وقت نگاه کنه ببینه پاره های جگر برادر.... ⚫️حسنم بس که ز غم ناله نمود 🔴طشت را پر زِ گُل لاله نمود ☑️اما ای روزگار چه کردی با دل زینب.... دو تا طشت نشون زینب دادی... یه طشت تو مدینه پاره های جگر برادرش حسن..... یه طشتم توی شام، سر بریده حسیــــــــن.... 🔘از دو طشت آمد نوای شور و شین 🔘گاه از طشت حسن گاه از حسین 🔘اندر اینجا قلب زینب خسته بود 🔘وندر آنجا دست زینب بسته بود 🔘از دو لبهای حسن خون میچکید 🔘خورد لبهای حسین چوب یزید 🔆هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله ناله بزن سه مرتبه بگو یا حســــــــین ⬇️هنگام نشر حذف نشه لطفا⬇️ ♻️هدیه محضر خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)♻️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈