امشب هیئتی که مرا با تو آشنا کرد ‌..

با صدای بارانِ فاطمیه اشک بریزید ۱۳ ساله که یادم میاد فاطمیه ها باورن میاد ..

میگفت چقدر خوبه بارون.. کاش اونقدر بارون بیاد برف پاک کن همه ماشینا خراب شه.. سیل بیاد بزنه ببرتمون از اینجا.. ببرتمون از این دیار دورمون کنه..

به سرزمین آب میرویم و سلام به عباس میدهیم ..

📪 پیام جدید 💬-خَاف مايقبلني ؟ -خاف مايغفر لي ؟ -خجلان شلون ارجع ! عن الإمَام الصّادق (عليه السّلام): إنّ اللّه يفرحُ بتوبة عبده المؤمن إذا تاب كما يفرحُ أحّدكُم بضالّته إذا وجدها . ـ الكافي ج٢. الله مفتقدكُم ويفرح برجعتكُم #دایگو

متوجه نشدم.

می‌دونید گاهی وسط هییت و مراسم وقتی اونجا هستم ؛ یه گوشه نگاه جمعیت می‌کنم ؛ هیئت ، خط و نظم بچه‌ها کوچه‌ که باز کردن برای عزاداری ، کنار هم ایستادنشون‌ دقیقا برای روح‌م آشنا میشه گویی قسمتی از همون اشتراک روحیِ .. من روبه کربلا میبره .. کوچه ها و موکب‌هایِ ایام اربعین ..

الان به این فکر میکنم فرداشب حضرت زهرا چگونه توی کربلا روضه میخواند .. ‌

رویا نجفِ ..

می‌دانم فرشته‌های نقاله تو را کنار علی آورده اند ..