چه قدر دوست دارم
ارتکاز های روح یک
پروانه را به تصویر
بکشم ..
گاهی ارتکازِ ذهن
خالق برای کودکی
چون من نیز سوال
می شود ..
یه نیم ساعتی هست
میخوام مطلبی رو بنویسم
هر چی می کنم، نمیشه ..
رفتم بین کلمات دیگران
تا روح کلمات شان روح را
را نوازش کند، ولی هیچ
فایده ای نداشت وو
شاید باید سراغ همان ذکر رفت ..
همین بود .. شاید دلتنگی محتاج شب است ..
الآن فهمیدن چرا برف .. !
گاهی بدون آنکه بدانی زمستان می شوی ..
دویدن های نرسیدنی مان خودش یک داستان
است که باید قصه اش را بست و از زاویه ی دیگر
با آن گریست .. ! شاید دارد با تو حرف می زند که
شتاب نکن .. ! شاید باید از این ها
برای قلب او ماندگار بودن را یاد بگیری .. !
این ها همه تمرین رشد است ..
کاش میشد برخی تصاویر را نفس کشید ..
هدایت شده از •|فيالْحِضنِالعَربي|•
كل روحي _ محسن فنيش _ 2021-mc.mp3
4.35M
•احفظ روحك لمن يستحقها•
برای روحم..
گاهی سخت شدن قلب را
یک زیارت عاشورا نرم می کند و
گاهی رفتن به حرم ..
هدایت شده از •|فيالْحِضنِالعَربي|•
•خذني معك، أنا خائف
في أعماق ظلامي
وأصبح مضيئًا معك•
•من رو ببر پیش خودت ،
من در عمق تاریکی های خودم
میترسم و با تو روشن میشوم•
زیارت نامه فقط آغوش
رفع خستگی ها نیست ,
پلکانی برای قرار گرفتن در
مسیر نقشه های او برای ولیِّ
زمان است ..
صدای نفسهایمان ،
نبض تپشهای قلبمان
در این حرم
تنظیم می شود ..
اینجا به مهجور بودنِ
خویش اعتراف میکنیم ..
ما بزرگترین دارایی هستی
در وجودمان قرار دارد، نه
تنها بخشی از ماست ، بلکه
خود ماست که از آن غافلیم ..
آن امامت درون، آن چراغ
هدایت درون .. ما چه قدر از
خودمان و اویی که بخشی از
وجودش هستیم ، غافلیم ..
مهجور هستیم چون
دارایی هایِمان را نمی توانیم
در جای خودش خرج کنیم ..
اصلا نمیدانیم محض هستیم ..
اینجا می آییم تا دارایی ها را
به قیّممان، ولیمان، حاکم
تمام شهر وجودمان ، بسپاریم ..